۲-۱-۱) مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)
مدیریت روابط با مشتریان عبارت است از مجموعه گامهایی که به منظور ایجاد، توسعه، نگهداری و بهینهسازی روابط طولانیمدت و ارزشمند بین مشتریان و سازمان برداشته میشود. CRM مخفف عبارت Relationship Management Customer به معنی مدیریت ارتباط با مشتری است. اصطلاح CRM با مفهوم امروزی آن از دهه ۱۹۹۰ پدید آمد و در قالب یک راهبرد کسب و کار به منظور انتخاب و مدیریت ارزشمندترین ارتباطات با مشتریان تدوین شد. مدیریت ارتباط با مشتری به سازمان کمک میکند به شیوه ای سازمان یافته ارتباط با مشتریانش را مدیریت کند.کسانوف ( ۲۰۰۰ )، مدیریت ارتباط با مشتری را به عنوان یک راهبرد در سطح سازمان که برای بهینه کردن سوددهی و درآمد و رضایت مندی مشتریان با سازماندهی براساس گروه های مختلف مشتریان، ترویج رفتار رضایت مندانه وارتباط فرایندها از مشتریان تا تامین کنندگان تعریف می کند و بیان می دارد که سرمایه گذاری در مدیریت ارتباط با مشتری، باعث درک بهتر، دسترسی بیشتر وتعامل موثرتر با مشتری از طریق کانال های مختلف می شود (وکیلی فرد و همکاران،۱۳۸۷) . آن ها مدیریت ارتباط با مشتری را فلسفه و نظم مدیریتی می دانند که بر مشتریان در تمام حوزه های سازمان تمرکز می کند .بنابراین، این رویکرد به شکل قابل توجهی با رویکردهای بازاریابی و سنتی متفاوت است. این موضوع، ساختار، فرهنگ و فلسفه مشتری مداری را در سازمان توصیف می کند و در قالب مفهوم کلی آن شناخته می شود. این مفهوم شامل چهار جزء راهبرد، فرایند، افراد و فن آوری است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
راهکار مدیریت ارتباط با مشتریان دارای سه کارکرد یا جزء اصلی و محوری بازاریابی، فروش و خدمات میباشد.
شکل(۲-۱). سه جزء محوری مدیریت ارتباط با مشتری
البته مولفه های بسیاری برای مدیریت ارتباط با مشتری مطرح است لیکن بسیاری از دانشمندان معتقدند که بایست این ارتباط بامفاهیم اعتماداحساسات و تعهد گره خورده باشد.
مدیریت ارتباط با مشتری یک استراتژی برای انتخاب ، نگهداری و اداره کردن مشتریان ، به منظور ایجاد ارزش در دراز مدت می باشد. سیستم مدیریت ارتباط با مشتری، یک راهکار تجاری از طریق نرمافزار و فنونی که برای کمک بیشتر به مدیریت مؤثر ارتباطات مشتری در کانالهای مستقیم یا غیرمستقیم مرتبط شدهاند، می باشد. مدیریت ارتباط با مشتری از بازاریابی یک به یک به منظور سفارشی کردن محصولات برای مشتری استفاده می کند. که شامل یک فرایند جمع آوری داده پیوسته در تمام مدت تماس با مشتری و سپس تبدیل این داده ها به دانش برای ایجاد ارتباط موثرتر با مشتری در جهت سودآوری بیشتر می باشد. کلید موفقیت یک شرکت در مدیریت ارتباط با مشتری داشتن داده های زیاد از مشتریانش نیست بلکه چگونگی کاربرد آنها توسط شرکت مهم است( جین و همکاران،۲۰۰۳).
از طرف دیگر می توان آن را یک عنصر عریض و پهناور محاوره ای دانست که چهار مرحله کلیدی کسب مشتری، حفظ مشتری، توسعه مشتری و تمایز مشتری را در بر می گیرد که در این میان حفظ مشتری به عنوان مهمترین عنصر شناخته شده است زیرا نگهداری مشتری موجود حدودا پنج برابر ارزان تر از کسب مشتری جدید تخمین زده شده است (نوویسویس و همکاران،۲۰۰۶). علاوه بر این در صورتی که مدیر سازمان بین مشتریان از لحاظ سلیقه و نوع درخواست آنها تمایزقائل شود موجب می شود که کسب مشتریان جدید با پیشنهاد مشتریان فعلی افزایش یافته و این چرخه همچنان در گردش باشد.
در جدول (۲-۱) تعاریف مدیریت ارتباط با مشتریان ارائه شده است:
جدول(۲-۱). عناصر کلیدی مدیریت ارتباط با مشتری
صاحب نظر | عناصر کلیدی |
براون (۲۰۰۰) | استراتژی کسب و کار- درک، پیش بینی و اداره نیازهای مشتریان بالقوه و جاری سازمان |
هاندن(۲۰۰۰) | فرایند کسب- حفظ و افزایش مشتریان سود آور- ایجاد ارزش برای مشتریان- ایجاد وفاداری در مشتریان |
هریس(۱۹۹۹) | اندازه گیری و تخصیص منابع انسانی به فعالیت های اثرگذار بر رابطه مشتریان سودآور |
نیکولیت، اندرن و گیلبرت (۲۰۰۰) | استراتژی کسب و کار- بهینه کردن سودآوری- درآمد و رضایت مشتری- سازماندهی سرمایه گذاری پیرامون بخش های مشتری، پرورش رفتارهای مبتنی بر رضایت مشتریان و ارتباط فرایندها از مشتری به تامین کنندگان |
۲-۱-۲) مشتری مداری
در سالهای آخر سده بیستم بسیاری از سازمان ها ناگزیر به انتخاب دیگاه مبتنی بر مشتری شدند. در این دیدگا مشتری به صورت بخش جدانشدنی از فرایند سازمان در می آید. سازمانی که دارای دیدگاه مبتنی بر مشتری است هنگام طرح ریزی محصول (کالاها و خدمات) و عرضه ی آن به مشتری توجه خاص می نماید. در محیط رقابت شدید اطلاع یافتن از نیازهای مشتریان سود آور و ارتباط یافتن بیشتر با ایشان باعث پیروزی در صحنه ی رقابت می گردد. مشتری گرایی یا تمرکز بر مشتری، روشی است که در آن نخست به نیازهای مشتری توجه می شود، سپس در صدد تامین این نیازها بر می آیند به گونه ای که نتیجه ی نهایی رضایت مشتری و برآوردن نیازهای او باشد (دادخواه و همکاران،۱۳۹۱).
۲-۲) بخش دوم : مروری بر پژوهش های انجام شده
طالقانی و همکاران (طالقانی و همکاران، ۱۳۸۹) ، تحقیقی تحت عنوان ارائه یک مدل مفهومی به منظور تبیین فرایند کیفیت – رضایت- وفاداری در صنعت بانکداری مطالعه موردی: بانک ملت استان گیلان انجام دادندکه نتیجه آن به ای شرح است : این مقاله به تبیین فرایند کیفیت – رضایت – وفاداری در شعب بانک ملت استان گیلان،از طریق بررسی تأثیرات متغیرهای رضایت ، تصویر ذهنی از بانک ، تصویر ذهنی از زنجیر بانکی، کیفیت خدمات و تنوع خدمات پرداخته است. از این رو در راستای اینکه چگونه متغیرهای یادشده در یک فضای بانکی، وفاداری را شکل می دهند تلاش شده است با شناسایی شاخص های هر متغیر ، به مدیران و رؤسای شعب بانک ملت این امکان داده شود تا استراتژی های مناسب اثربخش برای وفادار نمودن مشتریان را طراحی و پیاده سازی نمایند. جامعه آماری تحقیق مشتریان بانک ملت در استان گیلان می باشند و داده های مورد نظر با بهره گرفتن از پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج تحقیق حاکی از تأثیر مستقیم تصویر ذهنی از زنجیره بانکی بر تصویر ذهنی از بانک و وفاداری است ، تصویر ذهنی از بانک بر میزان طریق رضایت مشتریان تأثیر مستقیم دارد، کیفیت خدمات بر رضایت و تصویر ذهنی از زنجیره بانکی تأثیر مستقیم دارد و از طرف دیگر تنوع خدمات بد تصاویر ذهنی از بانک و زنجیره بانکی تأثیرمعنی داری دارد.
شهرکی (شهرکی، ۱۳۸۸) تحقیقی تحت عنوان بررسی سیستم مدیریت ارتباط با مشتری در نظام بانکی ایران انجام دادند که در ادامه نتایجی از آن مطرح می شود: نقش مدیریت ارتباط با مشتری در بانک های ایران و نقاط ضعف ، قوت ، اهداف و همچنین اثرات اجرایی نمودن آن و نقش محوری مشتری به عنوان رکن اساسی و حیاتی برای سرپا نگاه داشتن بانک مورد مطالعه و بررسی قرار داده است و به این نتیجه رسیده است بانکداری امروز شیوههای نو، بازاریابی و مشتری مداری موثر، ارائه تکنولوژیهای نو، سرویسدهی و خدمات موردنظر مشتری را میطلبد که هر بانکی در این امور موفقتر عمل کند در بازار رقابتی موجب جذب منابع بالا و ماندگاری منابع و در نتیجه دوام و بقای دائمی آن بانک با بهرهوری بالا خواهد شد. در بسیاری از موارد قطع رابطه مشتریان با بانک بخاطر برخورد نامناسب کارکنان است. باید برای تحقق فلسفه بازاریابی و مشتریگرایی به نیازهای کاری کارکنان و مخصوصاً باجهداران توجه نمود همچنین سیستم بانکی ایران باید خدمات مورد نیاز جامعه کنونی کشور را متناسب با ساختار بازار عرضه نماید و موجبات تسریع رشد و تامین رفاه اقتصادی کشور را فراهم سازد.
الوندی و همکاران (الوندی و همکاران،۱۳۸۸) در پژوهشی با نام بررسی مقایسه ای مدیریت ارتباط با مشتریان CRM سه بانک ایرانی (ملت، کشاورزی و پارسیان) با رویکرد مدل سوئیفت به مطالعه چگونگی انجام فرایند CRM در این سه بانک پرداختند. هم چنین مزایای به کارگیری فرایند CRM فناوری و نیز ساختار بخش مرتبط با مشتریان در این سه بانک را مورد بررسی مقایسه ای قرار دادند و به این نتایج دست یافتند: سه بانک ملت، کشاورزی و پارسیان اهمیت CRM را به خوبی دریافته اند، تعریف یکسانی در مورد آن دارند. فرآیندهای خود را بر آن متمرکز نموده اند و بخش مرتبط با بازاریابی و امور مشتریان و مدیران مثر بخش CRM ، مطرح شده توسط سوئیفت در هر سه بانک وجود دارد. علاوه بر آن بخش بازاریابی و امور مشتریان در ساختار سازمانی بانکهای مورد مطالعه با عنوان و پیکربندی تا حدودی متفاوت از دو بانک دیگر وجود دارد. همچنین این بانکها با طبقه بندی مشتریان خود )به سه گروه مشتریان آهنی، طلایی و پلاتینیومی (خدمات متناسب و تعیین شده را به هر گروه از مشتریان ارائه می دهند.
دعائی و همکاران (دعائی و همکاران،۱۳۸۹) تحقیقی تحت عنوان مدیریت ارتباط با مشتری در بانک های دولتی و موسسات مالی انجام دادندکه نتیجه آن به این شرح است : هدف پژوهش آن ها مقایسه اجرای مدیریت ارتباط با مشتری در بانک های دولتی و موسسات مالی می باشد، در این راستا به بررسی ارتباط بین مدیریت منابع انسانی و مدیریت ارتباط با مشتری نیز پرداخته شده است. پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بوده و جامعه آماری آن را تمامی بانک های دولتی و موسسات مالی در خراسان جنوبی تشکیل می دهند. داده ها به کمک دو پرسشنامه سنجش مشتری مداری کارکنان و مدیران و سنجش رضایتمندی مشتریان و با بهره گرفتن از نمونه گیری تصادفی جمع آوری شده و با بهره گرفتن از نرم افزار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج پژوهش ، استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری در موسسات مالی (با میانگین رتبه ای ۱۵۷/۴۳ ) در سطح معناداری ۹۵ درصد بیشتر از بانک های دولتی (با میانگین رتبه ای ۱۳۶/۳۹۴ ) می باشد و از سویی ضریب همبستگی بین مدیریت منابع انسانی و مدیریت ارتباط با مشتری که برابر با ۰/۷۱۶ (در سطح معناداری ۹۵ درصد ) معنا دار می باشد این امر حاکی از این ارتباط مثبت و قوی بین این دو مقوله می باشد. در زمینه مقایسه سطح رضایتمندی مشتریان و تمایل انها به سپرده گذاری در بانک ها و موسسات مالی تفاوت معناداری مشاهده نگردید. بر این اساس توصیه شده است به منظور ارتقای فرهنگ مشتری مداری مهندسی مجدد، تحقیقات بازاریابی ، مدیریت شکایات مشتریان در کنار پیشنهاداتی جهت صحیح منابع انسانی در زمینه های گزینش ،آموزش، حمایت و سیستم پرداخت مدنظر قرار گیرد.
محرابی و همکاران(محرابی و همکاران،۱۳۸۹) تحقیقی تحت عنوان ارائه الگوی یکپارچه پیاده سازی مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) در بانک ملت انجام دادندکه نتیجه آن به این شرح است : این پژوهش به ارائه الگوی یکپارچه پیاده سازی مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) در بانک ملت می پردازد. جامعه آماری این پژوهش هم کارکنان روابط عمومی بانک ملت استان تهران و هم مشتریان آن است. نمونه گیری در این پژوهش صورت نمی گیرد، چرا که هدف بررسی CRM در ساختمان مرکزی بانک ملت است. بنابراین تحقیق به صورت مطالعه موردی صورت پذیرفته است. در این تحقیق، تجزیه و تحلیل با بهره گرفتن از آمار استنباطی و استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. برای تحلیل داده ها از توزیع فراوانی، شاخص های مرکزی و پراکندگی، تحلیل همبستگی پیرسون و آزمون t و جهت رتبه بندی متغیرها از آزمون فریدمن استفاده شده است. با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها نتایج تحقیق نشان داد که: تغییرات فرهنگ سازمانی، تغییرات تکنولوژیکی و تغییرات ساختار سازمانی در پیاده سازی و اجرای موفق مدیریت ارتباط با مشتری تاثیر معنادار و مثبتی دارند.
زارعی و مقسمی (زارعی و همکاران،۱۳۹۳) به بررسی رابطه مدیریت ارتباط با مشتری و فرهنگ سازمانی پرداخته اند. آن ها این نتایج را مطرح کردند: هدف از ایجاد راهبردهای کسب و کار مشتری مدارانه، برنامه ریزی برای تعیین راهبردها و فرصت هایی است که شرایط برنده-برنده را در فضای رقابتی ایجاد نماید. اجرای راهبرد کسب و کار مشتری مدارانه مستلزم ایجاد تغییرات در نحوه ی انجام تعاملات و به طور کلی ساختار تجاری آن شرکت است. در این راه باید نقش بخش ها و واحدهایی که با مشتری تعامل دارند، به درستی روشن شود و مشخص گردد کدام واحد می تواند ارزش افزوده ی بیشتری را برای مشتری ایجاد نماید. پس مدیریت ارتباط با مشتری یک ایده ی اساسی دارد: با مشتریان مختلف متفاوت رفتار کنید، زیرا نیازهای متفاوتی دارند و ارزش آن ها برای شرکت می تواند متفاوت باشد.
پرمالاو دیگران (۲۰۰۳)، تحقیقی تحت عنوان آیا تمرکز قومی چگونگی پیاده سازی مدیریت ارتباط با مشتری بانک ها را تغییر می دهد این مقاله نشان می دهد که با توجه به اندازه سرعت در حال رشد و ارزش گسترده قومی، بانک ها برای پیاده سازی باید ارزش های قومی را در نظر بگیرند.
راه و همکاران(۲۰۰۵) در پژوهشی که انجام دادند اولین عامل تاثیرگذار بر CRM را تجهیز فرایند معرفی می کنند که شامل مواردی از قبیل فرایند انسجام مشتری، پیوستگی کانال های فروش، فرایند حمایتی بازاریابی شخصی شده، فرایند حمایت خدمات پس از فروش می باشند. عامل بعدی را کیفیت اطلاعات مشتری معرفی می کنند، که شامل مواردی از قبیل انسجام دهی به منابع اطلاعاتی از مشتری، سودمند بودن اطلاعات مشتری، حمایت از امتیازات اطلاعات دهیبه مشتریان و بخش بندی آن ها و پیش بینی قدرت بالقوه خرید آن ها می باشد.
آدام لیندگرین و همکاران(۲۰۰۶) برای ارزیابی فاکتورهای حیاتی مدیریت ارتباط با مشتری مدلی را ارئه داده اند که در آن ده عامل حیاتی برای مدیریت ارتباط با مشتری ارائه شده است که شامل افراد، فرهنگ، فرایند مدیریت ارتباط، مدیریت دانش، فناوری اطلاعات، به کار گیری دانش و اطلاعات، سازمان، راهبرد مشتری، راهبرد تعامل با مشتری، راهبرد علامت تجاری و راهبرد ایجاد ارزش است.
کلتمن و همکاران (۲۰۰۷) تحقیقی تحت عنوان قابلیت های CRM برتر برای بهبود عملکرد در بانکداری که نتایج این مقاله نشان می دهد به منظور اجرای موفق برنامه های CRM نیاز به ترکیبی از قابلیت های فنی و انسانی وکسب و کار است .
اردن ابراهیم و همکاران (۲۰۰۹) تحقیقی تحت عنوان مدیریت ارتباط با مشتری در بخش بانکداری و طراحی مدل برای بهبود عملکرد بانکداری انجام دادندکه نتیجه آن به این شرح است : نقش مدیریت ارتباط با مشتری در بخش بانکی و نیاز به مدیریت ارتباط با مشتری به افزایش ارزش مشتری را با بهره گرفتن از برخی از روش های تحلیلی در برنامه های کاربردی CRM می باشد.
بلاجی و همکاران (۲۰۱۲)، مقاله تحت عنوان اندازه گیری اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتری در بانک های خرده فروشی هند که به بررسی مسائل مربوط به صنعت بانکداری در حال تغییر در هند و چالش ها در CRM می پردازد.
جان وانامیکر مالک یک فروشگاه بزرگ در فلادلفیا آمریکا برای اولین بار در تبلیغات خود جمله «حق با مشتری است» را به کار برد و به نتایج مطلوبی دست یافت.