“
بنابرین میتوان گفت، تنظیم هیجان عاملی کلیدی و تعیینکننده در بهزیستی روانی و کارکرد اثربخش است (گرنفسکی و کریج، ۲۰۰۶) که در سازگاری با رویدادهای تنیدگیزای زندگی نقش اساسی ایفا می کند (گروس، ۱۹۹۹؛ تامپسون،۱۹۹۴؛ گرنفسکی و کریج، ۲۰۰۶) تا جایی که باید گفت بر کل کیفیت زندگی فرد اثر می گذارد.
۲-۲-۲-۱- راهبردهای تنظیم هیجان
گروس (۲۰۰۷) راهبردهای تنظیم هیجان را این گونه شرح میدهد:
انتخاب موقعیت[۴۰]: اولین رویکرد پیشگام در تنظیم هیجان، انتخاب موقعیت میباشد. این نوع تنظیم هیجان شامل انجام فعالیتهایی است که انتظار ما از موقعیت را افزایش یا کاهش میدهد. انتخاب موقعیت به درک خصوصیات مشترک اجزاء موقعیتهای پویا و پاسخهای هیجانی مورد انتظار برای این خصوصیات نیاز دارد و این مستلزم ارزشگذاری رشدی برای به دست آوردن این فهم میباشد. نگاه به گذشته، شکاف عمیق بین تجربه و به خاطر آوردن ایجاد می کند. و نگاه به آینده، باعث می شود پاسخهای هیجانی اشتباه برآورد شوند. این تمایلات برای نگاه به گذشته و آینده باعث میشوند بیان مناست این موقعیتها برای اهداف انتخاب موقعیت، مشکل شود.
اصلاح موقعیت[۴۱]: موقعیتهای استنباط هیجانی به طور بالقوه و به صورت قطعی، پاسخهای هیجانی را هدایت نمیکند. تلاش برای اصلاح مستقیم موقعیت، در فرد ادامه مییابد تا فشار هیجانی شکل نیرومندتری از تنظیم هیجان را تشکیل دهد. مثلا حضور و مداخله یک فرد خاص به عنوان حمایتکننده در اصلاح موقعیت میزان بازشناسی افراد را افزایش خواهد داد.
گسترش توجه[۴۲]: انتخاب موقعیت و اصلاح موقعیت به فرد امکان شکلدهی موقعیت را می دهند. به هر حال، این شکلدهی تنظیم هیجانات را بدون تعییر واقعی محیط امکان پذیر می نماید. موقعیتها ابعاد زیادی دارند و گسترش توجه شامل این است که چگونه افراد توجهشان را به یک موقعیت معطوف میکنند تا بر هیجاناتشان تسلط یابند. از راهبردهای گسترش توجه به عنوان یک روش درونی انتخاب موقعیت میتوان به حواسپرتی[۴۳](توجه را از روی یک بعد به ابعاد دیگر موقعیت منتقل می کند) و تمرکز[۴۴](توجه را روی خصوصیات هیجانی موقعیت معطوف می کند) اشاره کرد.
تغییر شناخت[۴۵]: برای تنظیم هیجان نیاز است که ادراکات با معنی دریافت شود تا افراد ظرفیتشان را برای مدیریت موقعیت، ارزیابی کنند. تغییر شناخت شامل ارزیابی موقعیت، تغییر هیجان، تغییر تفکر درمورد موقعیت و مدیریت ظرفیت بر اساس نیازها میباشد.
تعدیل پاسخ[۴۶]: در مقایسه با فرایندهای دیگر تنظیم هیجان، تعدیل پاسخ آخرین مرحله فرایند تنظیم هیجان میباشد. تعدیل پاسخ، تأثیرگذاری بر پاسخدهی فیزیکی، تجربی یا رفتاری را در حد ممکن و به طور مستقیم شامل می شود. داروها، تمرین آرمیدگی، الکل و سیگار و حتی تغذیه نیز می توانند برای تعدیل تجربه هیجانی استفاده شوند.
۲-۲-۲-۲- ساختار عصبروانشناسی تنظیم هیجان
بدن انسان نسبت به استرسهای هیجانی با مجموعه ای از عوامل پیچیده پاسخ میدهد. حسگرهای انسان، تحریک استرسی وارد آمده را برای پردازش و شناخت به مغز میآورد. اطلاعات حسگرها برای درک اولیه، به تالاموس[۴۷] مغز وارد شده و اطلاعات خروجی از دو مسیر مستقیم و غیر مستقیم، از تالاموس به ترتیب وارد آمیگدال[۴۸] و قشر حسی[۴۹] مغز میشوند. مسیر مستقیم مخصوص واکنش های سریع، اما با بار اطلاعاتی محدود است، ولی مسیر غیر مستقیم پس از تبدیل اطلاعات به اشکال قابل شناخت، با بار اطلاعاتی غنیتر و جزئیات بیشتر، سیگنالهایی به دیگر بخشها ارسال می کند.
در واکنشهای هیجانی، اطلاعات از دو مسیر هیپوکامپ[۵۰] و قشر ارتباطی[۵۱] مغز وارد هستههای جانبی آمیگدال شده، سپس این بخش سیگنالهایی به هستههای قاعدهای و کمکی و مرکزی ارسال می کند. خروجی هسته مرکزی آمیگدال، لوکوس سرولئوس و نواحی از مغز میانی[۵۲] را فعال می کند. بخش های نام برده به و سیله اعصاب دستگاه خودکار، واکنشهای هیجانی مانند فرار و گریز، افزایش نرخ تنفس و ضربان قلب را کنترل می کند.
قشر پیشپیشانی[۵۳] مجموعه ای هدفمند از مکانیسمهای عصبی است که مجموعه ای از مدارهای پاسخ را برای عمل فراهم میآورد. قشر پیشپیشانی به جای این که پاسخ را به وجود آورد؛ شیوه پاسخ را برای زمان مناسب و تحلیل تحریکهای پیچیده نگه میدارد. بدین ترتیب، با تعامل دو طرفه قشر پیشپیشانی و تالاموس و دریافت اطلاعات از قشر حسی مغز، فرد برای مواجهه با تحریکهای بعدی آماده می شود. تعامل دو طرفه قشر پیش پیشانی و آمیگدال، پاسخ هیجان را کنترل می کند.
گروس (۲۰۰۷) تنظیم هیجان از دیدگاه عصبروانشناسی از سه منظر مورد مطالعه قرار داده است.
الف) انگیزش برای کسب پاداش و دوری از درد[۵۴] :
انگیزش برای کسب پاداش و دوری از درد مشابه دو راهبرد انتخاب موقعیت و اصلاح موقعیت میباشد. اشخاصی که هیجانهایشان را از طریق انتخاب یا خلق موقعیتی که افزاینده هیجانهای مثبت و کاهنده هیجانهای منفی است تنظیم میکنند در واقع از این نظام انگیزشی بهره می گیرند، وظایف این نظام در مغز به عهده قطعه گیجگاهی[۵۵]، بادامه[۵۶]، قطعه پیشانی[۵۷] و سینگولیت قدامی[۵۸] میباشد.
ب) دستکاری اهمیت پاسخ[۵۹]:
دستکاری اهمیت پاسخ و تظاهرات چهرهای هیجان هر دو شبیه به راهبرد تعدیل پاسخ عمل میکنند. دستکاری اهمیت پاسخهای هیجانی دلالت بر تعدیل یک پاسخ هیجانی تولید شده دارد.
ج) تظاهرات چهرهای هیجان[۶۰]:
تظاهر چهرهای دلالت بر نشان دادن هیجان بر روی چهره در غیاب تجربه پدیده هیجانآور دارد. قطعه پیشانی و گیجگاهی مغز وظایف دستکاری اهمیت پاسخها را بر عهده دارند و وظایف تظاهر چهرهای هیجان بر عهده نظام حرکتی[۶۱] و قطعه پیشانی میباشد. جدول ۲-۱ عوارض ناشی از آسیبدیدگی هرکدام از مناطق مغزی عهدهدار تنظیم هیجان را در هرکدام از سه حوزه ذکر شده نشان میدهد.
جدول ۲-۱ مناطق آسیبدیده مغز و نقص در تنظیم هیجان (گروس، ۲۰۰۷)
منطقه آسیب دیده حوزه مورد مطالعه نقص تنظیم هیجان قطعه گیجگاهی، قشر پیشانی حدقهای، قشر پیش پیشانی پشتی حدقهای انگیزش کسب پاداش و دوری از درد فقدان آگاهی از پاداشهای اجتماعی قشر پیشانی حدقهای فیلتر معیوب اطلاعات هیجانی قشر پیشانی حدقهای ناتوانی در افزایش هیجانهای مثبت
یادگیری وارونه معیوب
قشر پیشانی حدقهای قشر پیشانی حدقهای پاسخ معیوب به وحشتهای پیشبینیپذیر قطعه گیجگاهی، بادامه، قشر پیشانی حدقهای دستکاری اهمیت پاسخ رفتارهای منحرف جنسی
“