۱-حجاب، به مفهوم مانع وحایل میان دو چیز است، خواه آن دو چیز از امور مادی واشیای محسوس باشد ویا از امور معنوی و غیر محسوس.
«حَجَبَ به معنای منع است و از همین رو به پوشش حجاب گفته می شود زیرا پوشش مانع از مشاهده می شود و به دربان حاجب گفته می شود چون مانع و بازدارنده از ورود دیگران است. اصل معنای حجاب، جسمی است که بین دوجسد حائل می شود و گاه بر امور معنوی نیز به کار می رود؛ از این رو گفته شده است: «عجز» حجاب میان انسان و مراد اوست و «معصیت» حجاب بین بنده و پرورد گار اوست..»[۴۹]
۲- حجاب به معنای ستر وپوشش
صحاح اللغه معنای پوشش را برای حجاب یاد آور شده وگفته است:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
«الحجاب الستر وحجاب الجوف ما یحجب بین الفوأد و سایره»[۵۰]
«حجاب یعنی پوشش وحجاب درون انسان، یعنی آن چه که بین قلب وسایرآن حائل می شود.»
کاربرد قرآنی حجاب نیز دلالت بر آن دارد که اصل معنای حجاب منع است و اگر به پوشش و ساتر، حجاب گفته می شود، از آن رو است که پوشش، مانع از دیدن و از مصداق های حجاب است.
از گفتار اهل لغت می توان نتیجه گرفت که در زبان عرب، حجاب به پوششی گفته می شود که مانع از دیدن شیئی پوشانده شده می شود. شهید مطهری نتیجه تحقیقات لغوی خود را درباره این واژه، چنین بیان می کند:
«کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب، بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست; آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد».[۵۱]
این واژه درقرآن وحدیث نیز باعنایت به همین معنای لغوی بهکاررفته ومعنایخاصی پیدانکرده است.[۵۲]
البته لازم بذکر است علاوه بر معنای لغوی ،کلمه «حجاب» تعابیر مختلفی نسبت به آن ذکر شده است که به اختصار به برخی از آنها اشاره می کنیم[۵۳]:
الف – عفاف ذهن: نپروراندن ذهنیت گناه و معصیت در ذهن و پرهیز از فکر و خیالات باطل از توصیه های اسلام است. چرا که مقدمه و زمینه ساز سقوط انسان در ورطه گناه و ارتباط نامشروع، ذهنیت سازی آن است. همان طور که در احادیث آمده است، برخی افراد بدون آنکه مرتکب عمل زشت زنا شوند، در خود ذهنیت زنا را می پرورانند و در فضای روحی زنا بسر می برند.
ب- عفاف نگاه: از دستورات مؤکد اسلام رعایت نگاه و پرهیز از نظر کردن به نامحرم است. چرا که بیشترین تأثیر منفی را بر دل می گذارد. با توجه به اهمیت مسأله، خداوند در سوره نور می فرماید: » به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند و دامان خود را حفظ کنند، این کار برای آنها پاکیزه تر است خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است.
ج – عفاف گفتار: فقهای اسلامی تأکید دارند که برای زن جایز نیست صدای خود را بگونه ای خوش آهنگ، نازک و ملایم جلوه دهد که موجب تحریک نامحرم شود. علاوه بر این در برخورد با نامجرم از بیان کلمات و الفاظ احساسی و تحریک کننده بپرهیزد و در گفتار جدیت نشان دهد تا افراد ضعیف الایمان و بیماردلان سوءاستفاده نکنند.
د – عفاف در تعاملات رفتاری (در برخورد حسی): اسلام هر گونه ارتباط و برخورد حسی میان زن و مرد اجنبی را حرام کرده است. لذا مرد نمی تواند با هیچ عضوی از اعضاء خود با عضوی از اندام بدن زن نامحرم تماس حاصل نماید. از این رو مصافحه (دست دادن)، بوسیدن و لمس کردن اعضاء بدن زن نامحرم حرام است..
هـ- عفاف در رفتار و معاشرت: زن مسلمان علاوه بر پوشش ظاهری باید در نوع حرکات، برخوردها و حتی راه رفتن نیز زمینه سوءاستفاده افراد اجنبی و هوسباز را از میان ببرد. برخوردهای سنگین توأم با متانت، شرم و حیا، تواضع و وقار، کم گوئی و پرهیز از گشاده روئی مفرط، برخوردهای جلف، معاشرت دوستانه و اختلاط با مرد بیگانه بر یک زن مسلمان لازم است.
و – عفاف در زینت: زن مسلمان باید علاوه بر پوشش اعضاء و اندام خود، هر نوع زیور و زینت را از معرض دید نامحرمان پنهان سازد و از هرگونه آرایش و خودنمائی در بابر افراد بیگانه و اجنبی بپرهیزد تا زمینه جلب توجه و تحریک آنان فراهم نشود.
بند دوم:فلسفه حجاب
این بند از دو قسمت تشکیل یافته است در قسمت اول به ایرادات و اشکالات وارده بر امر حجاب می پردازیم ودر قسمت دوم از فلسفه حجاب د راسلام سخن خواهیم گفت:
الف:ایرادات واشکالات وارده در خصوص امر «حجاب»
معمولا در خصوص داشتن «حجاب» برای زنان،افرادی ایراداتی وارد کرده اند که عبارتند از ۱٫منطقی نبودن«حجاب» ۲٫محدود شدن آزادی زن با حفظ حجاب۳٫ رود فعالیتهای زن در سطح اجتماع به علت حفظ حجاب ۴٫ افزایش التهابهای جنسی در سطح اجتماع با رعایت حجاب اسلامی که به طور جداگانه به آنها می پردازیم:[۵۴]
۱)منطقی نبودن حجاب
اولین ایرادی که بر پوشیدگی زن میگیرند اینست که دلیل معقولی ندارد و چیزی که منطقی نیست نباید از آن دفاع کرد . میگویند منشأ حجاب ، یا غارتگری و نا امنی بوده است که امروز وجود ندارد ، و یا فکر رهبانیت و ترک لذت بوده است که فکر باطل و نادرستی است ، و یا خودخواهی و سلطهجوئی مرد بوده که رذیلهای است ناهنجار و باید با آن مبارزه کرد ، و یا اعتقاد به پلیدی زن در ایام حیض بوده است که این هم خرافهای بیش نیست .
پاسخ:به لحاظ جرم شناسی ،حجاب از ابعاد گوناگون دارای منطق معقوی است[۵۵]،برای مثال:از بعد روانی حجاب،موجب آسایش روانی ،سلامت روحی،حتی جسمی وجنسی در افراد می کرددو…،از بعد خانوادگی موجب استحکام بنیاد خانواده،تقویت روابط همسران،کاهش آمار خیانت وطلاق،و…،می گردد،از بعد اجتماعی باعث سلامت وپاکی اجتماع از انواع آلودگی ها وبیماری های اخلاقی،افزایش سطح کار وتلاش سازنده در جامعهو…،می کردداز بعد تکریم زن،بین زن ونامحرم حریم ایجاد کرده وخط قرمزهایی را برای بیگانگان ترسیم می کند ودر نتیجه دسترسیس نا محرمان را به زن مشکل وحتی ناممکن می سازد وبه حکم عقل ،هرچیزی که دسترسی به آن مشکل ویا ناممکن باشد گرانبها وارزشمند می شود.
۲)محدود شدن آزادی زن با حفظ حجاب
ایراد دیگری که بر حجاب گرفتهاند اینست که موجب سلب حق آزادی که یک حق طبیعی بشری است میگردد و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار میرود . احترام به حیثیت و شرف انسانی یکی از مواد اعلامیه حقوق بشر است . هر انسانی شریف و آزاد است ، مرد باشد یا زن . مجبور ساختن زن به اینکه حجاب داشته باشد بی اعتنائی به حق آزادی او و اهانت به حیثیت انسانی او است. عزت و کرامت انسانی و حق آزادی زن ، و همچنین هیچ کس حق ندارد بدون دلیل کسی را اسیر و زندانی کند ، و ظلم به هیچ شکل و به هیچ صورت و به هیچ بهانه نباید واقع شود ، ایجاب میکند که این امر از میان برود .
پاسخ:اول اینکه لازم است تذکر دهیم که فرق است بین زندانی کردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به اینکه وقتیمیخواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد . در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد دوم اینکه اسلام هرگز نخواسته زن را خانه نشین ودور از اجتماع قرار دهد بلکه مصلحت زن وخانواده او ونیز مصلحت اجتماع ایجاب می کند که زن بارعایت حجاب اسلامی ودور از هرگونه خودآرای وخودنمایی در جامعه حاضر شده واین چیزی نیاست که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود . اگر رعایت پارهای مصالح اجتماعی ، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصی را اتخاذ کنند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند چنین مطلبی را ” زندانی کردن ” یا ” بردگی ” نمیتوان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل ” آزادی ” فرد نمیتوان. برعکس ، پوشیده بودن زن - در همان حدودی که اسلام تعیین کرده است - موجب کرامت و احترام بیشتر او است ، زیرا او را از تعرض بیماردلان وفاقد اخلاق مصون میدارد . وعرصه را برای حضور عفیفانه زن در سطح اجتماع فراهم می کند.
سوم اینکه:آیا الزام زن به امری که ماییه ی مصونیت او از نگاه های ناپاک وتعرض می گرد، برخلاف آزادی و حقوق انسانی اوست یا برداشتن حجاب او وفراهم کردن زمینه تعرض نسبت به زن وسلب امنیت وآرامش از او؟
۳)رکود فعالیتهای زن در سطح اجتماع به عت حفظ حجاب
سومین ایرادی که بر حجاب میگیرند اینست که سبب رکود فعالیتهائی است که خلقت در وجود زن قرار داده است . زن نیز مانند مرد دارای ذوق ، فکر ، فهم ، هوش و استعداد کار است . این استعدادها را خدا به او داده است و بیهوده نیست و باید به ثمر برسد باز داشتن زن از کوششهائی که آفرینش به او امکان داده است نه تنها ستم به زن است ، خیانت به اجتماع نیز میباشد . هر چیزی که سبب شود قوای طبیعی و خدادادی انسان معطل و بی اثر بماند به زیان اجتماع است . عامل انسانی بزرگترین سرمایه اجتماع است . زن نیز انسان است و اجتماع باید از کار و فعالیت این عامل و نیروی تولید او بهرهمند گردد . فلج کردن این عامل و تضییع نیروی نیمی از افراد اجتماع ، هم برخلاف حق طبیعی فردی زن است و هم برخلاف حق اجتماع و سبب میشود که زن همیشه به صورت سربار و کل بر مرد زندگی کند
. جواب این اشکال آنست که حجاب اسلامی ، موجب هدر رفتن نیروی زن و ضایع ساختن استعدادهای فطری او نیست. ایراد مذکور بر آن شکلی ازحجاب که در میان هندیها یا ایرانیان قدیم یا یهودیان متداول بوده است وارد است نه حجاب اسلامی. فلسفه حجاب اسلامی این نیست که باید زن را در خانه محبوس کرد و جلوی بروز استعدادهای او را گرفت. مبنای حجاب در اسلام چنانکه خواهد آمد اینست که التذاذات جنسی باید به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع ، خالص برای کار و فعالیت باشد. به همین جهت به زن اجازه نمیدهد که وقتی از خانه بیرون میرود موجبات تحریک مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه نمیدهد که چشم چرانی کند . چنین حجابی نه تنها نیروی کار وفعالیت را از زن سلب نمیکند ، بکه با ایجاد سلامت وامنیتت برای زنان موجب تقویت نیروی آن نیز می گردد.
۴)افزایش التهابهای جنسی در سطح اجتماع با رعایت حجاب اسلامی
یک ایراد دیگر که بر حجاب گرفتهاند اینست که ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاقها و التهابها میافزاید و طبق اصل ” الانسان حریص علی ما منع منه ” ، حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی را در زن و مرد بیشتر میکند . به علاوه ، سرکوب کردن غرائز موجب انواع اختلالهای روانی و بیماریهای روحی ،جسمی وحتی جنسی میگردد .[۵۶]
پاسخ این ایراد اینست که به حاظ جرم شناختی درست است که ناکامی ، خصوصا ناکامی جنسی ، عوارض گوناگون روحی،عصبی،جسمی،جنسی،خانوادگی واجتماعی داردو به طور بالقوه فرد را مستعد ارتکاب جرایم جنسی وجرایم مرتبط با امور جسی می نماید وهمچنین سرکوبی بیش از حد غرایز جنسی امری غیر معقول است، ولی برداشتن قیود اجتماعی هم مشکل را حل نمیکند بلکه بر آن میافزاید .. در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش مییابد وبه تبع آن تقاضا نی افزایش می یابد ودر نتیجه عشق به مفهوم واقعی خود می میرد وجای خود را به بی بند وباری می دهد.
در مورد مساله سرکوبی غریزه ی جنسی باید بگوییم که اسلام هرگز نخواسته است که با وضع حجاب تمایلات جنسی افراد را سرکوب کند بلکه می خواهد مانع تحریکات بی حساب جنسی وبی بند وباری ها شو ودر مقاب برای ارضاء صحیح ومعقو این غریزه ،افراد را به ازدواج ترغیب می نماید وافرادی را هم که شرایط ازدواج ندارن را به عفت فرا می خواند.[۵۷]
ب:فلسفه «حجاب» در اسلام
این قسمت با طرح این سوال که علت وفسفه «حجاب» در اسلام چیست اغاز می گردد؟
اسلام دینی است که تمامی احکام وقوانین آن دارای فلسفه وحکمت است.حجاب اسلامی نیز یکی از احکام تکلیفی در اسلام است واز دین مبین اسلام بعید است که تکلیفی را وضع کند اما هیچ فلسفه ای برای آن نداشته باشد وصرفا برای محدود کردن آزادی زنان یا تضعیف شخصیت آنان چنین حکمی را وضع کرده باشد.
حجاب در اسلام از یک مسأله کلیتر و اساسیتری ریشه میگیرد و آن اینست که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ، بصری ، لمسی ،عاطفی و نظایر آن را به محیط خانوادگی و در کادر قانونی ازدواج منحصر گردد .وفعالیت اجتماع از آسیب مصون بماند ومنحصرا برای کار و فعالیت باشد . برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت جوئیهای جنسی به هم میآمیز بنا بر این فلسفه وضع حجاب در اسلام عبارتند از:۱٫ایجاد وحفظ آرامش روانی در اجتماع ۲)استحکام پیوند خانوادگی ۳)استواری اجتماع ۴)حفظ ارزش وکرامت انسانی زن، که در ذیل به شرح آنها می پرازیم:[۵۸]
۱)ایجاد وحفظ آرامش روانی در اجتماع
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار ،به طر طبیعی هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی میبخشد و وانسلان را از رفتار بهنجار دور می سازد. .لذا ا سلام تدابیری برای تعدیل این غریزه ومتعارف نمودن آن با فطرت الهی اندیشیده است و در این زمینه هم وظایفی برای زنان و هم برای مردان معین کرده است . یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد ، هر دو ، مقرر فرموده مربوط به مراقبت در نگاه کردن است[۵۹]. در خصوص وظیفه خاص زنان مقرر فرموده است :که بدن وزینت خود را از مردان بیگانه پوشیده نگاه دارید[۶۰]و در اجتماع به جلوهگری و دلربائی نپردازی زیرا خود را در خطر صدمه خوردن مردان بیمارقرار خواهید داد.[۶۱] به یطوری که جبران آن صدمه ها گاهی اساسا غیر ممکن است .اما علت اینکه در اسلام رعایت «حجاب» اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمائی و خودآرائی به طور فطری خاص زنان است . وچشم ناپاکی از ویژگی های مردان.تمایل چنین مردانی به چشم ناپاکی ،میل به خودنمایی و دلبری را افزایش می دهد ،برای همین است که اسلام خواسته است با مکلف کردن زنان به رعایت حجاب وعفاف،ویژگی خود نمایی و دلبری را در انان کنترل نموده وبه روابط آنها با همسرشان محدودو نماید. ودر این صورت آرامش روانی منتج از تحریکات بی حساب جنسی برای همه افراد جامعه، اعم اززن ومرد، پیر وجوان،مجرد ومتاهل بهکمترین حدخود رسیده وبه روابط میان همسران اختصاص یابد.
۲)استحکام پیوند خانوادگی
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی وعاطفی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع ، پیوند زن و شوهری را محکم میسازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر میشود . فلسفه حجاب اسلامی و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع ، از نظر اجتماع خانوادگی اینست که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن فرى به شمار برود ، در حالی که در سیستم آزادی کامیابی ، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم به شمار میرود و در نتیجه کانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایهگذاری میشود از نتایج مهم اختصاص یافتن اتذاذهای جنسی وعاطفی به رابط همسران .ایجاد پاکترین و صمیمیترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده است [۶۲].اما نرویج بی حجابی و خودنمایی در جامعه باعث کشیده شدن تمتعات جنسی و عاطفی از رابط همسران به اجتماع می شود که این مساله تبعات خاص خود را به همراه خواهد داشت.[۶۳]
۳)استواری اجتماع
کشانیدن تمتعات جنسی از کادر قانونی ازدواج در خانواده به اجتماع ، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف میکند . برعکس آنچه که مخالفین حجاب خردهگیری کردهاند و گفتهاند : ” حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است ” بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است. پوشانیدن بدن مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی ، اجتماعی ،ورزشی،علمی و اقتصادی و . ,..برای بانوان نیست ،بلکه محیط جامعه را تبدیل می کند به محیطی سالم برای کار وتلاش ،ونیز با ایجاد امنیت برای بانوان امکان فعالیتهای اجتماعی آنان را بالا می برد. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کاربه لذت جوئیهای شهوانی, ودرنتیجه کاهش امنیت برای بانوان درسطح اجتماع است .[۶۴]
۴)حفظ ارزش و کرامت انسانی زن
کم پوششی،ارزش وکرامت انسانی زن را از بین می برد واورا تا حد شئ کوچک می کند .زنی که تن اندام خود را در معرض دید همگان می گذارد وآنچه که به جنسیت او مربوط می شود به کوچه و بازار می کشد،در حقیقت می خواهد با تکیه بر زنانگی خویش جایی برای خد در جامعه باز کند ،نه با تکیه بر انسانیت خویش،در جامعه ای که زن را نهبا معیارهای انسانی،بلکه با معیارهای زنانگی می سنجند،زن در حکم یک کالاست وبا او مانند یک کالا رفتر می شودپست کردن زن تا ان حد که گویی صحبت سیگار وکفش و… در میان است.در اینجا بزرگترین لطمه به خود زن و ارزش انسانی او ورد شده است.[۶۵]
با این حال،حریم نگه داشتن زن میان خود ومرد یکی از وسایل مرموزی است که زن برای حفظ مقام واحترام خود در برابر مرد ازآن استفاده کرده و می کند.در این زمینه اسلام مخصوصا تأکید کرده است که زن هر اندازه متینتر و با وقارتر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد بر احترامش افزوده میشود این نکته به تجربه نی به اثبات رسیده است.[۶۶]
ودر نهایت با توجه به حکم شرعی پوشش و رعایت حجای شرعی در مساله حجاب(که دراین زمینه در ادامه توضیح خواهیم) می توان اظهارداشت: