“
-
-
-
- برقراری روابط اجتماعی
-
-
نباید از اهمیت بسیار زیاد ارتباط در گروه غافل شویم . ارتباط باعث می شود تا این مجموعه که برای رسیدن به اهدافی مشترک با هم تعامل بر قرار میکنند وحدت پیدا کنند . دلیل لزوم برقراری ارتباط بین اعضای گروه وجود مشکلات و موانع بیرونی و درونی است . (هارجی[۳۵] ، ۱۹۹۴ ، ترجمه بیگی و فیروز بخت ، ۱۳۷۷).
مارکوسی و گرین وود به این نتیجه رسیدند که یک ارتباط مثبت میان سازگاری اجتماعی و سازگاری زن و شوهر وجود دارد . بدین معنی که افرادی که در زندگی زناشوئی سازگار و موفق هستند در روابط اجتماعی خود نیز افرادی سازگار و موفق اند (موسوی ،۱۳۷۵).
-
-
-
- روابط جنسی
-
-
عشق و تمایل جنسی در افراد سالم اغلب به طور کامل با یکدیگر آمیخته اند و اگر چه عشق و تمایل جنسی دو مفهوم کاملاً مختلف اند و به هم آمیختن این دو مفهوم جایز نیست . با این وجود باید بگوئیم که در زندگی افراد سالم این دو مفهوم به هم می پیوندند و با هم می آمیزند . شوارتز در کتاب روانشانسی جنسی خود می نوسید : اگر چه انگیزه های جنسی و عشق ، طبایع مختلفی دارند لیکن مکمل یکدیگرند . در یک انسان کامل و کاملاً بالغ تنها در هم آمیختگی جدائی ناپذیر انگیزه جنسی و عشق وجود دارد (مزلو ، ترجمه رویگران) بیشتر مطالعاتی که در صدد برآمدند تا بررسی کنند این سؤال را که رضایت در فعالیت جنسی تأمین کننده رضایت زناشوئی است . بیشتر از یک عامل را بر رضایت زناشوئی مؤثر می دانند . وونگلیستی[۳۶] (۱۹۹۱) یک مطالعه طولی بین روابط عاطفه علاقه جنسی ، منفی بافی و رضایت زناشوئی انجام داد . آن ها با ۱۰۶ زوج که بیشتر از دو سال از ابتدای ازدواجشان می گذشت مصاحبه کردند . آن ها دریافتند که علاقه جنسی زنان با رضایت شوهرانشان مرتبط بود اما به طور کلی عاطفه جنسی با سازگاری و رضایت زناشوئی همسرانشان رابطه نداشت . آن ها سعی کردند این مطلب را در یک سری از روشها توضیح دهند .
آن ها نظر دارند که ممکن نیست اهمیت مسائل جنسی در رضایت زناشوئی برای سالهای متمادی بعد از ازدواج در یک سطح میباشند . پژوهشها نشان میدهند که مسائل جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسائل درجه اول یک زندگی زناشوئی قرار دارند و سازگاری در روابط جنسی از مهمترین عوامل خوشبختی زندگی زناشوئی است به طوری که این روابط ارضا کننده و کامل نباشد منجر به ناراحتی شدید ، اختلافات و حتی از هم پاشیدگی خانواده میباشد . (میلانی فر ، ۱۳۷۲)
نجاتی (۱۳۷۶) ، در این خصوص بیان میدارد : در ابتدای ازدواج ، زوجین جهت بهبود شناخت و اصلاح روابط جنسی خود باید در مورد توقعات ، رفتار و ارزشها با هم به گفتگو بنشینند . گفتگو به منظور بهبود روابط جنسی بسیار سازنده است و موجب تقویت جنبههای مختلف ازدواج می شود . اگر زوجین قادر نباشند در مورد مسائل جنسی و چگونگی آمیزش آزادانه با هم به گفتگو بنشینند مسلماًً از نحوه ی بینش یکدیگر با خبر نشده و نمی توانند به طور مطلوب رضایت خاطر هم را فراهم آورند .
شاملو (۱۳۷۶)، نیز معتقد است تعادل و تناسب در مقدار تمایل جنسی در زن و مرد نیز از عوامل موفقیت زناشوئی است .
-
-
-
- مسائل اقتصادی و اجتماعی
-
-
نوابی نژاد (۱۳۷۷) بیان میدارد که کارشناسان خانواده توصیه میکنند که خانواده دختر و پسر از نظر طبقه و وضع اقتصادی – اجتماعی مشابه باشند تا سازگاری بیشتری را در کنار هم تجربه کنند .
مسائل مربوط به دخل و خرج هم اغلب موجبات اختلافات زن و مرد را فراهم میسازد . در زمینه دخل و خرج اغلب با انواع مشغله های ذهنی در خصوص انعطاف ، کنترل و سایر معانی نمادین ، که به فعالیتهای مشترک لطمه می زند برخورد میکنیم . بسیاری از زوجها بر سر چگونگی پرداخت مخارج با هم اختلاف نظر دارند . بسیاری از آن ها پس از رسیدگی چندین ساعته فهرست مخارج ، یکدیگر را به بی توجهی در خرج کردن درآمدها متهم میسازند و آتش خشم یکدیگر را بر می افروزند . (بک ، ۱۹۸۸ ، ترجمه قراچه داغی ، ۱۳۷۶).
-
-
-
- ارتباط با اقوام و اطرافیان
-
-
وابستگی های عاطفی زن و شوهر به خانواده های خود میتواند بر روابط زناشوئی تأثیر سوء بگذارد . در بسیاری از موارد توجه زیاد زن یا شوهر به پدر و مادر در اسباب تکدر دیگری را فراهم میسازد . اقوام هم گاهی مسائلی برای فرزندان ازدواج نکرده خود ایجاد میکنند . آن ها هم مانند فرزندانشان احساس ، بی عدالتی ، تعمیم مبالغه آمیز و تفکرات نمادین هستند (بک ، ترجمه قراچه داغی ، ۱۳۷۶).
والدین حتی اگر دخالت ظاهری نکنند و به طور غیر مستقیم در زندگی فرزندانشان مؤثر میباشند . چرا که افکار زن و شوهر و شخصیتشان تحت تأثیر افکار والدینشان شکل گرفته است و هر دو همان رفتاری را با یکدیگر میکنند که از پدر و مادرشان گرفته اند (ثنایی ، ۱۳۷۳).
نقش خانواده اصلی ازدواج به قدری قوی است که دو نفر به هم پیوند زناشوئی می بندند در واقع والدین پسر و والدین دختر همه در تمام ابعاد و اوضاع و شرایط زندگی زوج جدید حضور دارند . حال اگر والدین طرفین هر دو زندگی سازگار ، رضایتمند و خشنودی داشته باشند زوج جدید هم سازگار خواهند بود و اگر هر دو آن ها در خانواده ناسازگار و نا سالم بزرگ شده و رشد یافته باشند در آن صورت زوج جدید قادر نخواهد زندگی سالمی را تشکیل دهند . (ثنایی ، ۱۳۷۳).
تردید در احساس تعهد نسبت به رابطه زناشوئی ممکن است زمانی به وجود آید که زن ، شوهر یا هر دو آن ها در ارتباط با والدین خود دشواریهایی داشته اند . این مسئله مشترک ممکن است تحت تأثیر پدر و مادر در دست برداشتن از فرزند خود تشدید شود . پدر و مادر به فرزند می چسبند و کودک توان رفتار مستقل را ندارد . در شرایطی که تنها یکی از طرفین زناشوئی ، زن یا شوهر ، نتواند از پدر و مادر خود جدا شود .
“