۲۰
روسیه-فنلاند
فنلاند کانکتر(شبکه زمان شوروی) گسترش یافته از سال ۱۹۹۹
۲۸
۲۸
روسیه-روسیه سفید-لهستان-اروپای غربی
یامال(۱۹۹۹)
۱۶
۱۶
روسیه-دریای سیاه-ترکیه
بلو استریم(از۲۰۰۲)
۲۸
-
روسیه-دریای بالتیک-آلمان
خط لوله دریای بالتیک از ۲۰۱۰)NEGP
۲۶۷
۲۳۹
کل
(باقیان: ۱۳۹۱، ۵۸)صادرات نفت به اروپا هشتاد در صد از صادرات ایران به اروپا است اما این میزان تنها پنج درصد از واردات اروپا را شامل می شود.اگرچه ایران یک شریک جزء برای انرژی اروپا است ، اما موقعیت جغرافیایی ایران در خاورمیانه ، دریای خزر و خلیج فارس همواره مورد بحث کارشناسان انرژی اروپا قرار دارد.با توجه به تسلط روسیه بر بازار گاز اروپا، در میان مدت و بلند مدت ایران می تواند گزینه مهمی برای عرصه گاز به این قاره باشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
خط لوله نابوکو به طول۳۳۰۰ کیلومتر قادر است سالانه سی و یک میلیارد متر مکعب گاز را ازآذربایجان و ایران با دور زدن روسیه به اروپای مرکزی منتقل کند.هرچند روسیه تلاش دارد با امضای قراردادهای دوجانبه با شرکای نابوکو از جمله مجارستان در زمینه ساخت مسیرهای جدید انرژی به اروپای مرکزی و توسعه خط لوله بلو استریم به ترکیه ، مجارستان و اتریش، آلترناتیوی در مقابل نابوکو ایجاد کند. پیشرفت در احداث خط لوله نفت بورگای-الکساندر و پولیس از بلغارستان به یونان با مشارکت پنجاه و یک در صدی روسیه بخش دیگری از تلاش های مسکو برای تمرکز بر بازار بالکان و ممانعت از احداث مسیر نابوکو بوده است.مسیر جریان جنوبی از پروژه هایی است که برای جایگزینی با نابوکو پیش بینی شده است. این پروژه که در سال ۲۰۰۷ بین گازپروم و شرکت انی امضا شده ، از بستر دریای سیاه به کشورهای بالکان متصل خواهد شد. این خط لوله نه صدکیلومتری در بلغارستان به دو شاخه تقسیم می شود؛شاخه اول به سمت رومانی ، بلغارستان و اتریش ادامه خواهد یافت و شاخه دوم به سمت یونان و ایتالیا کشیده می شود. این پروژه که در سال۲۰۱۳ به بهره برداری می رسد دارای سی میلیارد مترمکعب ظرفیت اولیه است. (حیدری: ۱۳۹۱، ۶۰)عمده ترین گزینه های مطرح برای تأمین کسری گاز اروپا شامل مناطق: شمال آفریقا ، آفریقای غربی ، حوزه دریای خزر و آسیای مرکزی و قفقاز و خلیج فارس است.قزاقستان ، ترکمنستان ، ازبکستان و جمهوری آذربایجان گزینه های اتحادیه اروپا برای تأمین نیاز واردات گاز اروپا در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز هستند. (حیدری: ۱۳۹۱، ۷۹)
اتحادیه اروپا بزرگترین وارد کننده انرژی در جهان است.مطابق آمار آژانس بین المللی انرژی تقریباً شانزده درصد از انرژی جهان در اروپا مصرف می شود.همچنین تقاضای اولیه انرژی در اتحادیه اروپا از ۱۴۵۶ میلیون تن در سال ۲۰۰۰ به ۱۸۱۱ میلیون تن در ۲۰۰۳ رسیده است. در میان انواع سوخت ، سهم گاز از بیست و سه درصد در سال ۲۰۰۰ به سی و چهار درصد در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید و در خوشبینانه ترین حالت ، تقاضای واردات گاز طبیعی به اروپا از دویست میلیارد متر مکعب در سال ۲۰۰۲ به چهارصد میلیارد متر مکعب در سال ۲۰۳۰ افزایش خواهد یافت. طی این مدت میزان مصرف از چهارصد میلیارد متر مکعب به شش صد میلیارد متر مکعب خواهد رسید.بنابراین نفت همچنان مهمترین منبع انرژی اروپا بوده و بخش حمل ونقل در این قاره شدیداً به نفت وابسته خواهد ماند. با توجه به افزایش قابل توجه تقاضا انتظار می رود واردات خالص نفت خام در سال ۲۰۲۰ به پانصدو نود میلیون تن برسد.
کشورهای حوزه شوروی سابق نقش مهمی را در تأمین نیازهای اتحادیه اروپا ایفا می نمایند. براساس آمار منتشره از سوی آژانس بین المللی انرژی یازده کشور عضو اتحادیه اروپا بیش از بیست درصد از نیازهای نفتی خود را از حوزه شوروی سابق تأمین می نمایند. سهم اسلواکی ، لهستان و مجارستان بین هشتاد تا یکصد در صد و سهم یونان ، جمهوری چک و فنلاند بین شصت تا هشتاد درصد برآورد شده است.کشورهای هلند ، ایتالیا ،سوئد ، آلمان و بلژیک نیز بین بیست تا چهل در صد از نفت مصرفی خود را از حوزه شوروی سابق وارد می کنند.بدیهی است بخش اعظم نفت اروپا از روسیه وارد می شود. به همین دلیل پیش بینی می شودتولید نفت خام روسیه تا سال ۲۰۲۰ دو برابر شده و به میزان چهارده میلیون بشکه در روز خواهد رسید.
وابستگی کشورهای اروپایی به واردات گاز از حوزه شوروی سابق بویژه روسیه به مراتب بیشتر از نفت است. کشورهای فنلاند ، بلغارستان ، اسلوونی ، استونی و لیتوانی صد در صد گاز خود را از روسیه دریافت می کنند.وضعیت برای اسلواکی(نود و هشت درصد)، لاتویا(نود درصد)، جمهوری چک(هفتاد و پنج درصد) و مجارستان و یونان(بیش از هفتاد درصد) نیز چندان تفاوتی نمی کند. لازم به ذکر است روسیه در سال ۲۰۰۳ مبادرت به صادرات یکصد و بیست و سه میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به اروپا نمود. سهم ایران ۳/۵ میلیارد متر مکعب بود.
آآآ۳-۲ : مناسبات اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی ایران
۳-۲-۱ : پیشینه روابط اتحادیه اروپا و ایران
روابط تاریخی ایران و بسیاری از کشورهای اروپایی نظیر انگلستان ، آلمان، فرانسه ،اسپانیا و ایتالیا قدمتی چند صد ساله داشته ودر بسیاری ازمقاطع تاریخی، روند و ماهیت روابط متقابل دولت های حاکم بر ایران و کشورهای مزبور، نقشی اساسی در شکل گیری تحولات داخلی ایران و تحولات منطقه و بعضاً مناسبات جهانی داشته است.
در سال ۱۹۶۳ یعنی به فاصله کوتاهی بعد از بوجود آمدن جامعه اقتصادی اروپا ،ایران به عنوان اولین کشور ثالث و درحال توسعه بااین مجموعه قرارداد همکاری منعقد کرد.(مرادی: ۱۳۸۵ ، ۸۹) لذا ایران یکی از اولین کشورهایی بود که با امضای موافقتنامه تجاری ، با جامعه اروپای آن زمان روابط نهادینه برقرار کرد. موافقتنامه مزبور شامل اقلام سنتی صادراتی ایران یعنی فرش ، پسته ، کشمش و خاویار می شد.این موافقتنامه در سال های ۱۹۷۲ و ۱۹۷۸ تمدید شد و به دنبال وقوع انقلاب اسلامی در ایران متوقف شد.از آنجا که در دوران پهلوی دوم ، ایران روابط سیاسی استراتژیک با ایالات متحده برقرار ساخته بود و نیز جامعه اروپا در آن دوران رویکردی صرفاً اقتصادی داشت ، روابط فیما بین منحصر به همکاری های اقتصادی باقی ماند. به طور کلی ، در دوره جنگ سرد ، نقش دو ابرقدرت در تعیین سیاست های متحدانشان و محدوده آن در تعامل با دیگر قدرت ها زیاد بود و در نتیجه ایران و اتحادیه اروپا بیشتر در حوزه اقتصادی امکان مانور داشتند.(واعظی:۱۳۹۱ ،۹۶۳)
برای بررسی روابط دو طرف در دوران پس از انقلاب اسلامی ، می توان به چهار دوره متمایز در این زمینه اشاره کرد:
دوره نخست:از پیروزی انقلاب اسلامی تا ۱۹۸۹
طی این دوره که از آن می توان به دورۀ رکود نسبی نام برد ، با وجود علاقه مندی اروپا به نفت و بازار ایران ، به دلیل حاکمیت الگوی همبستگی فراآتلانتیکی که متأثر از فضای جنگ سرد بود، نوعی سردی در روابط ایران و اتحادیه اروپا حکمفرما بود.عوامل گوناگونی در این میان مطرح بودند که اهم آنها عبارت بودند از:
۱-ترس اروپایی ها از اینکه اشاعه پیام انقلاب اسلامی ایران در کشورهای اسلامی واقع در منطقه حساس خلیج فارس موجب برهم خوردن ثبات در این کشورها،اختلال در جریان آزاد نفت به اروپا و کاهش نفوذ اروپا در منطقه شود.
۲-جنگ ایران و عراق سبب شده است تا شکافی عمیق میان ایران و اعراب پدید آید و اروپایی ها سعی داشتند تا حداکثر بهره برداری را از این وضعیت به نفع خود بنمایند.
۳-همبستگی فراآتلانتیکی ایجاب می کند که اروپا از ایران فاصله بگیرد.جامعه اروپا از تحریم تسلیحاتی آمریکا به دنبال بحران گروگانگیری پیروی می کرد و هرچند در جنگ ایران و عراق اعلام بی طرفی نمود ، اما عملاً همانند آمریکا از عراق حمایت می کرد.در این میان آلمان با حفظ روابط تجاری خود با ایران ، تلاش کرد بی طرفی را جدی تر بگیرد و بدین ترتیب به بزرگترین شریک تجاری ایران بدل شد. اما فرانسه کمک های تسلیحاتی قابل توجهی به عراق نمود و در نتیجه روابط دو کشور به تیرگی بیشتری گرایید.
۴-توجه اروپا به بازار ایران به لحاظ شرایط حاکم جنگی چندان نبود، مع هذا صادرات نفت ایران بخشی از نیاز های اروپا را تأمین می نمود. پایبندی ایران به حاکمیت ملی در راستای شعار نه شرقی و نه غربی همراه با احساسات ضد آمریکایی، ایران را به سمت بهبود نسبی روابط با کشورهای بلوک شرق سوق داد ، ولی این به معنای ورود ایران به بلوک شرق علیه غرب نبود.
۵-حمایت ایران از شیعیان لبنان طی دهه۱۹۸۰ و افزایش نفوذ ایران در لبنان سبب شد این کشور به صورت یکی از صحنه های رقابت و تقابل میان ایران و غرب درآید.
در انتهای این دوره ، در چهارده فوریه ۱۹۸۹ ، فتوای قتل سلمان رشدی به خاطر نگارش کتاب آیات شیطانی از سوی امام خمینی(ره)صادر شد. صدور این فتوا به تیرگی روابط ایران با انگلیس و نهایتاً جامعه اروپا منجر شد.درنتیجه طرفین رؤسای هیأت های نمایندگی خود را از پایتخت های یکدیگر فراخواندند. (واعظی:۱۳۹۱ ،۹۶۴)
دوره دوم: از سال۱۹۸۹ تا سال ۱۹۹۷