نمادهایی که نه تنها در درون یک کشور شناخته شده بلکه آن را یک نماد جهانی می شناسند.
نمادهای سنتی
بسیاری از هنر مندان معاصربه دنبال برقراری گفتگو با میراث گذشته و سنت های قومی خود هستند.سنت به قول هانری کربن,اساسا زایش دوباره(رنسانس)(۲)است و هر زایش دوباره ایی به فعلیت در آمدن یک سنت در زمان حال است,بدین جهت است که(باز زایی)سنت,همواره متضمن زمان حال است.هنرمندان از اسطوره ها و بیان تمثیلی و نمادین در آثارشان استفاده کردند منظور از بیان تمثیلی همان نماد های سنتی که اشاره به باورها و تاثیر پذیری هنرمندان است, که از یکسری اماکن مذهبی مانند فضاهای کوچک سقاخانه,امامزاده ها و درکل زیارتگاه هایی که در معابر عمومی نصب شده اند گفته میشود که با دیدن آنها حماسه قیام امام حسین(ع) در ذهن هنرمندان تداعی میشوند,که با دیدن آنها به یاد گذشته های دیرین وآرمانهایشان می افتند و از آنها الهام می گیرند ودر آثارشان استفاده می کنند.
نماد مدرن
هابرماس در تعریف واژهی نو و مدرن، بر ارتباط آن با گذشته و گذشتهی باستانی تاکید میورزد و آگاهی حاصل از به سر بردن در دورهیی نو و مدرن را آگاهی، به وجود الگویی کهن در گذشته و لزوم گذر از آن و به کارگیری الگویی جدید میداند» اصطلاح مدرن با مفاهیم و معانی متفاوت، کراراً بیانگر آگاهی از عصر یا دورهیی است که خود را به گذشتهی باستانی مرتبط میسازد تا از این طریق خود را حاصل گذار از کهنه به نو قلمداد کند. به بیان دیگر اصطلاح مدرن دقیقاً در دورانی در اروپا ظهور و ظهور مجدد یافت که طی آن آگاهی نسبت به عصری جدید از طریق احیای رابطه با باستانیان شکل گرفت.
نقش اجتماعی
نقش اجتماعی را میتوان فعالیتی دانست که در جامعه بر عهده فرد یا گروهی قرار دارد و چون آنچه را که در جامعه بر عهده فرد است انتظارات در دیگران بوجود میآورد, بنابراین در تعریفی دیگر نقش اجتماعی را به معنای انتظاراتی میدانند که باید دارند موقعیت یا پایگاه اجتماعی آنرا برآورده سازد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
روابط شغلی
روابط کار عبارت از روابط کار فرایند تصمیمات هم آهنگ در چارچوب شرایط سیاسی ، اقتصادی ، و اجتماعی به منظور تنظیم روابط کارکنان و مدیریت در جهت رعایت حقوق طرفین است. اغلب صاحب نظران معتقدند که نظام روابط کار در هر جامعه ای بازتاب شرایط محیطی آن جامعه است .
نقش شخصی
شخصیت از دیدگاه روانشناسان عبارت است از خصوصیات و شیوههای رفتاری و کیفیت سازگاری فرد که جنبهی دائمی داشته، فرد را از دیگران متمایز میکند و سبب ارتباط بین او و دیگران در محیط میگردد. نگرشهای فرد نسبت به خودش، عادتهای رفتاری، نگرش فرد نسبت به دیگران و نوع اندیشیدن و چگونگی شیوههای بیان آن، رغبتها و آرزوهای فرد، طرحها و برنامههای او در زندگی و به طور کلی نگرش وی نسبت به زندگی، سازگاری کلی فرد که الگوی خاصی در زندگی برای او تشکیل میدهد را شخصیت مینامند. شخصیت بسیار پیچیده و دارای قابلیت رشد دادن میباشد. که عوامل متعددی در رشد آن دخالت دارد. برخی از عوامل دارای ماهیت بیولوژیکی است که مبانی وراثت را تشکیل میدهد. توانایی های ذهنی فرد عامل دیگر در رشد شخصیت است و عوامل فرهنگی و محیطی نیز نقش مهمی در ساخت و رشد شخصیت دارد. از نظر توارث عناصر، ژنتیکی، فیزیولوژیکی و جسمانی و از نظر محیطی مسائلی مانند شرایط قبل از تولد، تجارب ماه های اولیهی زندگی، نظام خانواده و روابط درون خانواده، تجارب کودکی، بلوغ و نهادهای آموزشی نیز هر کدام در جائی خود مطرح میباشند
نقش خانوادگی و خویشاوندی
خانواده عبارت است از گروهی از افراد که میان آنها روابط خویشاوندی برقراراست ودر مکان واحدی زیست می کنند وتغذیه مشترک دارند.این گروه درجوامع امروزاز پدر،مادروفرزندان تشکیل میگردد.
خویشاوندی مجموعه ای است ازپیوندهاکه به دلیل قرابت نسبی وسببی،یا رضاعی بین عده ای ازافرادبه وجودمی آیدوموجب تعهدومسئولیت افراد نسبت به یکدیگرمی گرددوشبکه ای رابه وجودمی ایدکه ازقدرت زیادی برخوداراست.
ارزش های اجتماعی
اصطلاح ارزشبه همان اندازه واژهنهادو نظام اجتماعیداراى اهمیت است. واژه ارزش مانند بسیارى از واژههاى جامعهشناسى داراى معانى بىشمارى است. وجه مشترک تعریف ارزش از نظر بسیارى از جامعهشناسان و مردمشناسان آن است که:ارزشها عبارت از نتیجه غائى هدف و مقاصد کنش اجتماعى است. ارزشها چندان مربوط به اصول موجود نیست بلکه مربوط به اصول آرمانى است. یعنى در حقیقت ارزشها، گویاى احکام اخلاقیاست: ژان کازنومردمشناس فرانسوى مىنویسد: عقاید،هنجارها، شناسائىها، فنون و اشیاء مادى که افکار و گرایشها در پیرامون آن شکل گرفته و به تجربه رسیدهاند، ارزشهاى اجتماعى یک گروه را تشکیل مىدهند. در اصطلاح جامعهشناسى نیز ارزشهاى اجتماعى عبارت از چیزهائى است که موضوع پذیرش همگان است. ارزشهاى اجتماعى واقعیتها و امورى را تشکیل مىدهند که مطلوبیت دارد و مورد درخواست و آرزوى اکثریت افراد جامعه است. در همین رابطه اگ برنو نیم کفمىنویسند: ارزش اجتماعى واقعه یا امرى است که مورد اعتناء جامعه قرار دارد. ارزش اجتماعی، انگیزهٔ گرایشهاى اجتماعى مىشود و گرایشهاى اجتماعی، تمایلات کلى هستند که در فرد بهوجود مىآیند و ادراکات، عواطف و افعال او را در جهتهاى معینى به جریان مىاندازد.
جمع گرایی وفرد گرایی
واژه ایست که بر نوع تعامل رفتاری بین افراد، گروهها و یا اقوام مختلف اطلاق میشود که بر رفتار گروهی و تعامل گروهی استوار میشود. جمعگرایی نقطهمقابل فردگراییمیباشد . جمعگرایی بر جامعه و گروه متمرکز میشود در حالی که فردگرایی بر فرد و خواستههای شخصی او استوار است. جمعگرایی بر اساس همین گروه گرا بودن، خواستار کسب هویتاز جمع و رفتار طبق الگوهای از پیش تعیین شده جمعی است و خودانگاشتهایگروهی، خودانگاشتهای فردی اعضا را به وجود میآورند. از جمله شاخصههای جوامع جمعگرا مراسم گروهی، رقصهایدسته جمعی، پدرسالاریو یا پیرسالاریو… میباشد و به طور کل جوامع جمعگرا خشنودتر از جوامع فردگرا هستند زیرا بسیاری از اصول زندگی خود را تایید شده در دسترس دارند و نیازی به فهم و اثبات دوباره آنها ندارند. در مقابل جوامع فردگرا، بر اصول فردی و چه بسا منافع فردی اهمیت میدهند و این اهمیت به هویت فردی، باعث میشود فرد بسیار تکمیل شده تر از جوامع جمعگرا بار بیاید. گروهی جمعگرایی را در ارتباط با پدیدههای «همه با هم گرایی» و یا «گروهی گرایی» میدانند و «کل گرایی» این دو نظریه به صورت نوعی انسجام بسیار بالای ساختاری، آن را غیرقابل تفکیک می کند.
اغلب پنداشته می شود آنچه در یک فرهنگ صادق است برای تک تک افراد درون آن فرهنگ نیز درست می باشد. به عبارت دیگر افراد درونیک فرهنگ فرد گرا همگی فردگرا بوده (فرد محوری) و آنهایی که در فرهنگ جمع گرا زندگی می کنند همگی جمع گرا هستند (جمع محوری). باید گفت که این دیدگاه همیشه صحیح نیست. تریاندیس و همکارانش (۲۰۰۱) چندین فرهنگ را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که تنها حدود % ۶۰ افرادی که در یک فرهنگ فرد گرا زندگی می کنند فرد محور هستند. در فرهنگ های جمع گرا نیز حدود %۶۰ از افراد جمع محور بودند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بینخصوصیاتیک فرهنگ و افراد درون فرهنگمزبور رابطه کاملاً مستقیم وجود ندارد.
واژه «Individualisفردگرایی از واژۀ لاتین «Individus» به معنای غیرقابل تجزیه و غیرقابل تقسیم اقتباس شده و به مفهوم «فرد گرایی» و اصالت فرد به کار میرود. در این گرایش استقلال فرد نسبت به جمع، گروه و جامعه ترجیح داده میشود.
آینده گرایی وگذشته گرایی
آینده گرایی، اعتقاد بهوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس، عقیده به آخرت، خیال پرستی (utopianis
تجملگرایی
تجملگراییدر دیدگاه عرف، به معنای روی آوری بیش از حد به مادیات وگردآوری اشیا و لوازم غیرضروری و دل بستن به آنهاست، به گونه ای که این عمل، به یک هدفبرای انسان ها تبدیل شود. این نوعتجملگرایینه تنها سفارش نشده، بلکه به دلیل پی آمدهایناخوشایند آن، از جمله گرفتار شدن در دام اسراف نکوهش نیز شده است.
امنیت وآسایش
امنیت حالت فراغت نسبی از تهدید یا حمله و یا آمادگی برای رویارویی با هر تهدید و حمله را گویند.مفهومهای مرتبط با امنیت در فارسی کلاسیک با واژههای زِنهار و زینهاری ادا میشد. برای افزایش امنیت اقداماتی چون حفاظت، حراست، کنترل، تقویت، تسلیح، مهار و بیمهانجام میشود و اگر فرد یا مجموعهای قصد کاهش امنیت فرد یا مجموعه دیگر را داشتهباشد از فرآیندهایی چون تحریم، تضعیف، خلع سلاح، آسیبرسانی، تفرقهافکنی و تهدید استفاده میکند.
معنویت گرایی
یکی از مفاهیمی که در زندگی انسان نقش بسزایی دارد و زمینه را برای سعادت آدمی فراهم میکند، معنویت است. معنویت برآیند مجموعه اعمال و رفتارهایی است که منشأ الهی دارد. این خود میتواند در مسیر هر حرکتی مانند چراغی پر نور روشنایی بدهد تا در ادامه راه انحراف حاصل نگردد، این اثری که معنویت در زندگی فردی و اجتماعی معتقدان به دین الهی دارد.
الگوهای رفتاری
الگو به فرایندی اطلاق می شود که در آن رفتار یک فرد یا گروه یعنی الگو ، به مثابه محرکی برای افکار، نگرشها و یا رفتارهای شخصی دیگری که او را مشاهده نموده به کار گرفته می شود.
یک الگو چیزی است که ساخته می شود تا برای ساختن نمونه های دیگر سرمشق قرار گیرد. الگوی رفتاری با تکرار مداوم یک «ژست» توسط اشخاص بسیار ساخته می شود. یک عادت وقتی بوجود می آید که شخص عملی را مرتباً و با شیوه ای یکسان تکرار کند . به حکم قیاس می توان گفت وقتی عده زیادی از اشخاص در جامعه ای به طرزی نسبتاً مشابه و در مدتی طولانی عملی را تکرار می کنند «عادت اجتماعی » بوجود می آید. این شیوه تکراری فکرکردن و عمل کردن یک الگو یا یک میزان فرهنگی است. الگوی رفتاری کوچکترین واحد نقشها ، نهادها و فرهنگ است، رفتار انتزاعی استاندارد شده و نظم یافتهای است که در یک جامعه برای تشخیص این که چه رفتاری پذیرفته نیست به عنوان الگو و میزان بکار می رود.
اوقات فراغت
امروزه در بسیاری از جوامع اوقات فراغت بخش مهمی از زندگی افراد را تشکیل می دهد اوقات فراغت زمان بیهوده وبدون حس مسئولیت در زندگی افراد نیست بلکه بر عکس در این زمان از انسان انتظار بیشتری می رود که احساس مسولیت کند وحتی در زمانی که انسان به خودش واگذار شده،تصمیم گیری به عهده خودش است ومی تواند آزادانه عمل کند مسولیت پذیری نسبت به خود واطرافیان وجامعه اهمیت زیادی دارد. اوقات فراغت به معنای بیکاری نیست. چون در اوقات بیکاری فرد کاری برای انجام دادن ندارد ولی در اوقات فراغت کارهای متعددی میتواند داشته باشد که تفاوت آن با اوقات دیگرکه در آنها نیز به انجام کار و فعالیت مشغول است در هدف این کارها و فعالیتهاست. هدف از فعالیتهای اوقات فراغت کسب آرامش، لذت است. فرد کاری را نه از روی اجبار و نه بخاطر منافع مادی انجام میدهد. این لحظات به او اختصاص دارد و تنها با هدف مرتبط با شخص وی و آرزوها و خواستهایش انجام میشود.
اوقات فراغت و نحوه گذران آن از جمله مفاهیم اخیر و نوینی است که معنای واقعی خود را پس از دوران صنعتی شدن جوامع و رشد سرمایه داری و نیز گسترش شهرها پیدا نمود.در واقع با توسعه انواع تکنولوژی در زندگی مردم و جایگزینی آن به جای نیروی انسانی،عملاً فرصتی برای انسانها ایجاد شد که بتوانند از اوقات خود به آن صورتی که مورد دلخواهشان می باشد، استفاده نمایند.
الگوی مصرف
مصرف یعنی بهره گرفتن از یک شیء، یک سرمایه، یک ابزار یا یک فرصت برای رفع یک نیاز. منظور از اصلاح الگوی مصرف در حقیقت عبارت است از بررسی و کشف روش های صحیح مصرف به بیان دیگر، هدف از تولید یک شیء یا ارائه یک خدمت، استفاده از آن به منظور رفع یک نیاز است.
بیان لهجه
به انواع هر گویش، لهجه می گویند، برای مثال گویش فارسیدارای لهجههای تهرانی، اصفهانی، شیرازی، کرمانی و غیره است و گویش گیلکی دارایلهجههای رشتی، لاهیجانی، رودسری، آستانه ای و … و گویش کردی دارای لهجههای مهابادی،سنندجی، کرمانشاهی، ایلامی و غیره است. گویش ها از نظر آوایی، واژگانی و دستوری باهم تفاوت های بسیاری دارند و فهم آن ها نیاز به آموزش دارد، ولی لهجههای هر گویشمعمولن تنها تفاوت های آوایی و واژگانی دارند و فهم آن ها نیاز به آموزش چندانیندارد. مثلاً یک نفر اصفهانی با یک تهرانی یا شیرازی به راحتی میتواند هم صحبتشود، ولی همین فرد اصفهانی وقتی با گویشور گیلکی یا مازندرانی و یا بلوچی روبرومی شود، اگر نخواهد از فارسی که برای آنان زبان میانجی به شمار می آید استفاده کند، دچار مشکلمی شود. هر لهجه دارای گونه های زبانی نیز هست که وابسته به شغل، تحصیل، سن و جنسگویشور است. مثلاً یک مرد اصفهانی تحصیل کرده با یک مرد بی سواد اصفهانی تفاوت لهجهدارد و یا یک جوان اصفهانی در مقابل افراد مسن لهجه متفاوتی دارد. شغل و جنس نیزدر ایجاد گونههای زبانی تاثیر می گذارد.
آرایش و پیرایش
آرایش به معنی اضافه کردن است و در اصل، در مقابل واژه پیرایش قرار می گیرد که به معنی کم کردن است. امروزه، در اصطلاح عام، هر دو واژه در مورد زیبایی چهره یا بدن به کار میروند و به معنی عملیاتی هستند که ظاهر فرد (بیشتر صورت و مو) را زیباتر جلوه دهد. معمولاً در ایران آرایش برای خانمها و پیرایش برای آقایان به کار میرود. آرایش و پیرایش اغلب در مکانی به نام سلمانییا آرایشگاهتوسط آرایشگرانجام می گیرد و لوازم آرایشنیز در فروشگاههایی با همین عنوان فروخته میشود. در ایران، آرایشگرها باید دورههای فنی حرفهای مربوطه را که مهمترین آنها دوره «آرایش - پیرایش» است، با موفقیت گذرانده باشند.
مد گرایی
مدگرایی به تغییر سلیقه ناگهانى و مکرر همه یا بعضى از افراد یک جامعه اطلاق مىشود و منجر به گرایش به انجام رفتارى خاص یا مصرف کالاى به خصوصى یا در پیش گرفتن سبکى خاص در زندگى مىشود. مد (به فرانسوی Mode) اصطلاح کلی در حیطه هنر طراحی پوشاک است که تحت تاثیر اوضاع فرهنگی و اجتماعی جامعه در یک دوره زمانی مشخص انجام میپذیرد.
در تعریف دیگری از مد (Fashion) آمده است: «شیوه رفتاری که به طور موقت توسط بخش مشخصی از اعضاء یک گروه اجتماعی اتخاذ می شود، به این دلیل که آن رفتار انتخابی را از نظر اجتماعی برای آن زمان و موقعیت مناسب تشخیص می دهند.» و «مد نوع لباسی است که اخیراً پذیرفته شده است ». اما واژه مد در لغت به معناى سلیقه، اسلوب، روش و شیوه به کار مىرود و در اصطلاح، عبارت است از روش و طریقهی موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان طرز زندگی، لباس پوشیدن را تنظیم میکند. مدگرایى نیز آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگى و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آنکه الگوى جدیدى در جامعه رواج یافت، از آن پیروى نماید. بنابراین، مىتوان گفت: مدگرایی به تغییر سلیقه ناگهانى و مکرر همه یا بعضى از افراد یک جامعه اطلاق مىشود و منجر به گرایش به انجام رفتارى خاص یا مصرف کالاى به خصوصى یا در پیش گرفتن سبکى خاص در زندگى مىشود.
گرایشدینی
گرایش دینی رامیتوان گرایش انسانهابه سوی وجودوالای خداوندیانیروهای برین ویااحساس ساده وابستگی به آنان به منظورتبیین علل وجودی خویشتن در جهان وبازیابی معنایی برای هستی داشت (بیرو، ۱۳۶۶ ).
فصل دوم
ادبیات نظری و تجربی تحقیق
مرور ادبیات تجربی
تحقیقات داخلی