۲۰)مالک شش جهت و عاقله هفت اقلیم که چو عقل ایمن و فارغ ز فساد و فتن است
شش جهت: شش سوی جهان (شمال، جنوب، مشرق، مغرب، فوق و تحت).
عاقله هفت اقلیم: مدبر اقالیم هفت گانه (فرهنگنامه شعری).
بین شش و هفت تناسب یا مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت: پادشاهی که شش جهت و هفت اقلیم تحت فرمان اوست و او مانند عقل آسوده از هر آفت و دور از هر گونه فساد و فتنه است.
۲۱)پهلوان شاه جهانبخش که خاک قدمش حرز جان ملک و سرمه چشم پرن است
حرز: تعویذ، دعایی که بر کاغذی نویسند و با خود دارند.
پرن: پروین، ثریا
پرن: پروین، ثریا
معنی بیت: پادشاه بزرگی که دنیا را برای شاهان دیگر تقسیم میکند، خاک پای او به عنوان تعویذی است که جان فرشتگان را از بلایا حفظ میکند و خوشه پروین آن را به عنوان سرمه به چشم خود میکشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲۲)اینت نوباوه اقبال که با خوی خوشش دامن و دست جهان پر گل و پر یاسمن است
اینت: از اصوات به معنی شگفتا
دامن و دست جهان: اضافه استعاری
دامن و دست جهان: اضافه استعاری
نوباوه: ۱)هر چیز نو در آمده، ۲)میوه نورسیده، ۳)کودک، طفل.
معنی بیت: شگفتا که این پادشاه چونان میوه نورسیده بخت و اقبال است که اخلاق نیکویش چون گل و یاسمن است که دامان و دست دنیا آکنده و پر از آنهاست.
۲۳)غصه خصمش از آن همچو فلک تو بر توست که سعادات فلک را به درا و سکن است
سعادات فلک: اشاره دارد به زهره سعد اصغر و مشتری سعد اکبر
سکن: آرامش
سعادات فلک: اشاره دارد به زهره سعد اصغر و مشتری سعد اکبر
سکن: آرامش
معنی بیت: اندوه و خشم دشمنانش به خاطر آن زیاد و لایه به لایه است که سیارگان سعد فلک چون زهره و مشتری در کنار او به آرامش میرسند.
۲۴)خصمش ار خون خورد و سوزد میشاید از آنک شمع را قوت همه خون دل خویشتن است
مصرع دوم تمثیل است.
در بیت نوع حسن تعلیل وجود دارد.
معنی بیت: اگر دشمنان این پادشاه خون دل بخورند و از آتش غم و اندوه بسوزند شایسته است به خاطر آن که غذای شمع که همواره میسوزد نخی است که در میانه آن است. (دشمن را به شمعی تشبیه کرده که از درون میسوزد و تمام میشود).
۲۵)ور به گردن زدن آسوده شود جایش هست چه کند راحت شمع از ره گردن زدن است
برای آنکه شمع خوب بسوزد، سر آن را با قیچی (مقراض، گاز) میچیدند، این عمل را به سر بریدن و گردن زدن تشبیه کردهاند. «گاز آلتی است آهنین که سوختگی سر شمع را بدان مقراض وار میگرفتند». (فرهنگ اشارات، ص ۷۶۱).
شمع تاری شده را تا نبری اطرافش بر نیفروزد و چون زهره زهرا نشود
( منوچهری،ص ۱۳۰، به نقل از همان)
در بیت آرایه ردالعجز علی الصدر وجود دارد.
معنی بیت: اگر گردن دشمن را قطع کند سزاوار است برای این که آسایش و نسوختن شمع با قطع فتیله آن حاصل می شود، میگوید اگر گردن دشمن نیز بریده شود مانند شمع راحت و آسوده خواهد شد.
۲۶)تیغ سرمستش در عربده گردد چو عقیق وین عجب نبود چون مولد اصلش یمن است
عربده: بدمستی، نعره و فریاد، تند خلقی
مولد عقیق، یمن است:
بلند نام نگردد کسی که در وطن است ز نقش ساده بود تا عقیق در یمن است
( صائب، ص ۱۵۱، به نقل از فرهنگ اشارات)
معنی بیت: شمشیر برنده و مست از خون پادشاه نعره و فریاد میکشد و به وسیله خون دشمنان سرخ رنگ همچون عقیق میشود و این باعث تعجب نیست چرا که زادگاه عقیق یمن است و شمشیر پادشاه نیز چون عقیق است.
۲۷)آن یمانی گهر روم ستان کز فزعش پشت افلاک چو موی حبشی پر شکن است
حبشی: حبش یا حبشه ولایت زنگبار است که مردم آن (زنگی) سیاه اند در شعر فارسی حبشی به معنای مردم سیاه چهره زشت است و زلف را نیز به حبشی تشبیه کردهاند.
موی زنگی سیاه و مجعد و پریشان است (که در شعر فارسی حسن است).
مژه چون کاس چینی نم گرفته میان چون موی زنگی خم گرفته
(خسرو و شیرین،ص ۱۰۸)
فزع: ترس و هراس، فریاد
بین یمانی، روم و حبشی مراعات النظیر یا تناسب وجود دارد.
معنی بیت: آن شمشیر که چون عقیق سرخ است و از یمن است و گشاینده کشور روم است شمشیری است که از فریاد و نعرههای آن پشت فلکها چین و چروک برداشته، همچنان که موی سیاه حبشی مجعد و پرچین و شکن است.
۲۸)چشم بد دور ز شاهی که بداندیش ازو اینما کان هر آن کس که بود در محن است
اینماکان: هر کجا باشد.
معنی بیت: چشم بد از ساحت پادشاه دور باشد، چشم بد کج فکرانی که هر کجا باشند و هر کسی که باشند همواره در محنت و رنج و عذاب هستند.
۲۹)تا بدو آب سعادت دهد از چشمه خضر دلو خورشید گهر چنبر زرّین رسن است
آب سعادت: اضافه تشبیهی
در بیت حسن تعلیل وجود دارد.