همان گونه که قبلا گفته شد٬پریودنتیت مزمن یک بیماری آهسته پیشرونده به حساب می آید ولی در حضور عوامل سیستمیک یا محیطی که پاسخ میزبان را نسبت به تجمع پلاک تغییر می دهند٬ازجمله دیابت٬سیگار کشیدن و استرس٬پیشرفت بیماری ممکن است شدیدتر شود.(۲)
مکانیزم های بیولوژیک مختلفی٬مسئول تخریب انساج پریودنتال در افراد سیگاری هستند(۴)به گونه ای که خطرTooth Loss در آنها ۷/۷برابر بیشتر است.عامل دیگری که اغلب منجر به تخریب پریودنتال شدید و گسترده می شود٬دیابت است.آقای Schwartz-Arad D شکست در پیوند گرفت را در افراد سیگاری ودیابتیک٬گزارش کردند و لذا جراحی انجام گرفت اتوژن استخوانی را٬برای این گونه افراد توصیه نمی کنند.(۳۰)از این بابت مانیز در مطالعه ی خود این دو گروه افراد را خارج کردیم تا در نتایج حاصل٬تداخلی ایجاد نکنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
تنها مطالعه ای که به طور مشابه در زمینه ی برداشت گرفت از ناحیه ی توبروزیته ی فک بالا انجام گرفته است٬مطالعه ی آقای Silva FM و همکارانش در سال ٢۰۰۶ بوده است که آنها از سه ناحیه ی سمفیز٬راموس وتوبروزیته٬ گرفت های استخوانی تهیه کردند و مشکلات حاصل از برداشت این گرفت ها را برای نواحی دهنده٬مورد ارزیابی قرار دادند.
طبق گزارشات آنها٬بیشترین مشکلات حاصل که ازجمله ی آن٬بی حسی لب پایین و ناحیه ی چانه بود٬به میزان ۵۵/۱۵% بعد از برداشت گرفت از ناحیه ی سمفیز ایجاد می شود.اما با وجود اینکه برداشت گرفت از ناحیه ی توبروزیته ی ماگزیلا دومین گزینه ی شایع انتخابی بعد از ناحیه ی سمفیز بود٬هیچ گونه مشکلی بعد از انجام این جراحی برای محل دهنده٬گزارش نشد.(۱)البته در این مطالعه٬تأثیر برداشت گرفت از نواحی دهنده بر وضعیت پریودنتال دندان های مجاور ناحیه ی دهنده بررسی نشد.
بنابراین این گونه به نظر می رسد که برداشت گرفت از توبروزیته٬می تواند پیشنهاد خوبی برای پرکردن نواقص استخوانی کوچک باشد.
آقای Misch CM برداشت گرفت از ناحیه ی سمفیز را به دلیل دسترسی راحت تر و تراکم استخوانی بیشتر در مقایسه با سایر روش های ترمیم استخوان٬مطلوب می داند (۴۳ و ۳۷)اما آقای Craig M با نتایجی که از مطالعه ی خود گرفت٬راموس مندیبل را جهت برداشت گرفت بر سمفیز برتر دانست.)٢۶)
مشکلات و عوارض ایجاد شده پس از برداشت گرفت از سمفیز در مقایسه با راموس در مطالعه ی آنها٬بیشتر و زمان بهبودی مکان های دهنده و گیرنده طولانی تر گزارش شده است.
این مطالعات برتری راموس مندیبل را به عنوان بافت دهنده بر سمفیز مندیبل نشان می دهد اما سخنی از ناحیه ی دیگر دهنده ی گرفت داخل دهانی٬ یعنی توبروزیته ی ماگزیلا٬به میان نیامده است.
میانگین مقادیر گزارش شده ی از دست دادن چسبندگی کلینیکی(AL) و عمق پاکت(PD) در دیستال مولر دوم فک پایین٬۶ ماه بعد از خارج کردن مولر سوم مندیبل در مطالعه ی آقای Richardson DT٬کمتر از mm٢ بود که این مقدار از لحاظ کلینیکی٬غیرقابل توجه است.در مطالعه ی ما نیز میانگین عمق پاکت٬۶ ماه بعد از جراحی برداشت گرفت از توبروزیته٬mm۴۴/٢بود که نسبت به قبل از جراحی که mm۸۸/٢اندازه گیری شده بود٬ ۴/۱۵% کاهش نشان داد که این میزان کاهش٬معنی دار بوده است.
آنها هم چنین دریافتند که عمق پاکت و ازدست دادن چسبندگی در دیستال مولر دوم٬بعد از خارج کردن مولر سوم٬برای نمونه هایی که قبل از جراحی بافت های پریودنتال سالم داشتند٬بدون تغییر باقی می ماند.از همین رو ما نیز نمونه هایی راکه از لحاظ بیماری پریودنتال سالم بودندرا وارد مطالعه ی خود کردیم٬چرا که وجود بیماری پریودنتال در محل٬ریسک بالایی برای بدتر شدن عمق پاکت و از دست دادن چسبندگی لثه بعد از جراحی حذف مولر سوم٬خواهد بود.(۳۱)
هرچند که آقای Peng KY در مطالعه ی خود٬تخریب پریودنتال بیشتری را که شامل عمق پروبینگ بیشتر٬از دست رفتن چسبندگی و تحلیل استخوان در دیستال مولرهای دوم مجاور ناحیه ی تحت جراحی٬در مقایسه با گروه کنترل که این جراحی را تجربه نکردند٬مشاهده نمود و بدین ترتیب جراحی دندان مولر سوم نهفته را به عنوان یکی از عوامل تخریب پریودنتال در دیستال مولر دوم٬معرفی کرد(٢۷)با این حال در مطالعات متعدد دیگری که صورت گرفته ونیز مطالعه ی حاضر٬روند بهبود را در بافت های پریودنتال مجاور مولر دوم٬مشاهده می کنیم.
مطالعه ی Carolyn و Blakey نیز کاهش عمق پاکت و سایر شاخص های پریودنتال را در دیستال مولر دوم٬پس از جراحی مولر سوم٬نشان می دهند.(۴۴و ۴۵)
یکی از علل این نتیجه گیری های متناقض٬توجه صرف پژوهشگران به داده های بعد از عمل و درنظر نگرفتن سایر متغیر های احتمالی است.سن بالا(۱۰و ۱۱)ووجود پلاک در سطح دیستال مولر دوم(۱۳و ۱۵)از جمله فاکتورهای احتمالی مرتبط با بدتر شدن وضعیت پریودنتال دیستال مولر دوم است که نقص های پریودنتال متعددی را در دیستال مولر دوم ایجاد می کند.(۴۶ و ۴۷)سن بالا نیز باعث تشدید این عوارض می شود اما کنترل ناکافی پلاک یکی از مهم ترین عواملی است که می تواند سلامت پریودنتال مولر دوم را به مخاطره بیندازد.