جدول۶-۴) MANOVA گروههای مختلف سنی بیماران سرطانی و عادی در ابعاد مختلف تحریف های شناختی
همان گونه که از نتایج این جدول (۶-۴) مشاهده میگردد، تفاوت میانگین بین دو گروه زنان سرطانی و عادی مورد بررسی در این تحقیق در ابعاد کمال گرایی در سطح ۰۰۵/.، آسیب پذیری در سطح ۰۴۷/.،متأثر شدن در سطح ۰۰۳/. و خشنود کردن در سطح۰۰۴/۰ معنی دار میباشند. تفاوت میانگین در بعد تأثیر گذاشتن ، از سطح معنیدار برخوردار نیست. این امر حاکی از وجود تفاوت نگرش دو گروه عادی و سرطانی مورد بررسی در این تحقیق در ابعاد مورد بررسی می باشد.
جدول۷-۴) MANOVA گروه های مختلف سنی بیماران سرطانی در ابعاد مختلف طرح وارههای ناسازگارانه
همان گونه که از نتایج این جدول (۷-۴) مشاهده میگردد ، هیچ یک از ابعاد ۱۵گانه در این بررسی، تفاوت آماری معنی داری را در بین میانگین نمرات گروه های سنی ، نشان نمیدهد. به بیان دیگر ، عامل سن در تشکیل نگرش فرد در طرحوارهای ناسازگارانه گروه نمونه این تحقیق، تأثیرگذار نمی باشد.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۱-۵-بحث و نتیجه گیری
هدف از تحقیق حاضر ، بررسی طرح واره های ناسازگار اولیه و تحریف های شناختی در بیماران سرطانی بود بدین منظور از بین بیماران سرطانی که جهت درمان به درمانگاه امام رضا(ع) و درمانگاه شهید مطهری مراجعه کرده و واجد شرایط تعریف شده در اهداف تحقیق بودند و پرونده آنان نیز توسط متخصصین مربوطه تکمیل و تشخیص لازم داده شده بود تعداد ۶۰ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و همچنین جهت کنترل شرایط گروه گواه نیز به تعداد ۶۰ نفر افراد عادی (غیر بیمار ) بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و نمونه های انتخاب شده با بهره گرفتن از مقیاسهای طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و پرسشنامه تحریف های شناختی ویسمن و بک مورد ارزیابی قرار گرفته و در نهایت داده های بدست آمده با بهره گرفتن از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره مورد ارزیابی آماری قرار گرفت.در این فصل ،بحث و تفسیر نتایج بدست آمده ارائه و نتایج حاضر با نتایج مطالعات دیگران مقایسه شده و محدودیت و امتیازات پژوهشی بررسی و پیشنهادات کاربردی و کلی ارائه شده است و در نهایت به محدودیت هایی که محقق در انجام این پژوهش با آن روبرو گردیده است اشاره شده است.
نتیجه گیری کلی:
نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند در این تحقیق بین میانگین نمرات دو گروه سرطانی و عادی در ابعاد محرومیت هیجانی ،رها شدگی، نقص/شرم . شکست ، وابستگی / بی کفایتی،گرفتار، اطاعت، ایثار،معیارهای سرسختانه، وخویشتن داری / خود انضباطی ناکافی از ابعاد ۱۵ گانه طرحواره های ناسازگار اولیه تفاوت معنی دار مشاهده شده است.این نتایج نشان می دهند بیماری می تواند طرحواره های ناسازگار مهمی را روشن نماید ،به گونه ای که این نوع بیماری همراه با تاثیرات روانشناختی آن در سطح طرحواره های ناسازگار چرخه ای را تولید می کند که روند بیماری را افزایش می دهد و می تواند سرعت پیشرفت بیماری را تقویت کند.حتی در صورتیکه طرحواره های مشخص شده از قبل فعال بوده باشند ،طرحواره ها می توانند تاثیرات مخربی بر شکل گیری باورهای ناسالم خودآیند و درگیر نمودن فرد در بیماریهای روان تنی و اضطرابی ایجاد کند که خود عامل موثری بر شروع بیماریهای دیگری است.
نتایج بدست آمده در فرضیه دوم نشانگر تفاوت میانگین بین دو گروه زنان سرطانی و عادی مورد بررسی در این تحقیق در ابعاد کمال گرایی ، آسیب پذیری ، متأثر شدن، و خشنود کردن معنی دار میباشند. تفاوت میانگین در بعد تأثیر گذاشتن ، از سطح معنیدار برخوردار نیست.
شاید بتوان گفت یکی از علل عدم تفاوت این ابعاد نیز تمایل بیماران به مبارزه با روند بیماری و داشتن یک زندگی عادی است و از طرفی در جامعه با توجه به آمار اختلالات اضطرابی و دیگر اختلالات روانشناختی و همچنین بیماریهای جسمانی شایع ،میزان آسیب پذیری در کل جامعه وضعیت مناسبی نخواهد داشت و از این رو این تفاوت معنی داری یافت نمی شود.در ابعاد کمال گرایی،متاثر شدن و خشنودی نیز با توجه به اینکه مردم ایران تمایل به روابط اجتماعی بالایی را تجربه می کنند و در بستر ارتباط ،ارضا نیازهای روانشناختی از اهمیت بالایی برخوردار است تمایل به متاثر شدن و خشنودی افزایش می یابد. و افراد در رقابت های بین فردی حرکت به سمت کمال گرایی را بیشتر تجربه می کنند.
۲-۵-بررسی و تبیین نتایج فرضیه های پژوهش:
۱-۲-۵-فرضیه اول :
بین بیماران سرطانی وافراد عادی به لحاظ ابعاد طرحواره های ناسازگاراولیه تفاوت معنادار وجود دارد.
برای بررسی این فرضیه ،داده ها به کمک تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده در این تحقیق( جدول ۱-۴) نشان دهنده این است که بین میانگین نمرات دو گروه سرطانی و عادی در ابعاد محرومیت هیجانی ،رها شدگی، نقص/شرم . شکست ، وابستگی / بی کفایتی،گرفتاردر سطح، اطاعت، ایثار، معیارهای سرسختانه، وخویشتن داری / خود انضباطی ناکافی از ابعاد ۱۵ گانه طرحواره های ناسازگار اولیه تفاوت معنی دار وجود دارد. اینامر حاکی از وجود تفاوت نگرش دو گروه نمونه عادی و سرطانی در این تحقیق در ابعاد مورد بررسی می باشد. بالاتر بودن میانگین نمره گروه بیماران سرطانی در این ابعاد، به منزله بالاتر بودن نگرش ناسازگارانه این گروه میباشد. این مسئله می تواند بیمار را در یک چرخه معیوب روانی قرار دهد و باعث تشدید بیماری و کاهش تأثیر فرایند درمانی گردد.(باغبانیان ، ۱۳۹۱ )
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تفاوت میان میانگین نمرات دو گروه بیماران سرطانی و عادی در ابعاد انزوای اجتماعی/ بیگانگی، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری ، بازداری هیجانی ، استحقاق و بی اعتمادی/ بدرفتاری ، از سطح آماری معنی داری برخوردار نیست .
۱-۱-۲-۵: تحلیل نتایج بدست آمده از بررسی میانگین نمره ابعاد طرحوارهای ناسازگار اولیه با تفاوت میانگین معنی دار
-محرومیت هیجانی: نتایج بدست آمده (جدول ۱-۴) نشان میدهد که بین بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعد محرومیت هیجانی تفاوت وجود دارد. نتایج بدست آمده که بین گروه بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعد محرومیت هیجانی تفاوت معنی داری وجود دارد ، که نتایج تحقیقات (پرایس ،۲۰۰۷) با نتایج حاضر همسو بوده است.
در این بیماران پس از مشخص شدن بیماری توجه و محبت اطرافیان بیشتر شده و از طرفی فرایند ارتباطات فردی به دلیل حضور در محیط های در مانی با پزشک و همدردان افزایش می یابد . علی رغم این شرایط، وجود باور” محرومیت” باعث میگردد که فرد احساس کند به اندازه کافی مورده توجه و محبت قرار نمیگیرد.
-رها شدگی: نتایج بدست آمده (جدول ۱-۴) نشان میدهد که بین گروه بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعد رها شدگی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج تحقیقات (ماسن، پلاتز،تیسون ،۲۰۰۵) با نتایج حاضر همسو بوده است.
باور رها شدگی به این صورت است که فرد احساس می کند اطرافیان او را حمایت و تشویق نمی کنندو به آنها اعتماد ندارد . به نظر میرسد در این بحث نیز کمک اطرافیان و بخصوص درمانگران بتواند در رفع این حس ناخوشایند و ناسازگار ، تأثیر گذار و ثمر بخش باشد.
- نقص و شرم : باور نقص و شرم احساسی است که فرد خود را انسانی ناقص،نامطلوب ، بد،حقیر و بی ارزش می داند. نتایج بدست آمده در جدول ۱-۴حاکی از وجود تفاوت معنی دار آماری بین دو گروه بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعد نقص و شرم تفاوت می باشد. ، این نتایج نیز با یافته های تحقیقات ماسن، پلاتز،تیسون ،۲۰۰۵ در یک راستا میباشد.
- شکست: حس شکست بر مبنایباور به اینکه فرد شکست خورده است یا در آینده شکست خواهد خورد و اینکه شکست برای او اجتناب ناپذیر است در فرد شکل می گیرد. به صورت افراطی این باور در فرد ایجاد می شود که شخصی ، دیوانه، بی استعداد، نالایق و نادان است و نسبت به دیگران ، موفقیت کمتری دارد.(صلواتی ،۱۳۸۸)
نتایج بدست آمده (جدول ۱-۴) نشان میدهد که در این پژوهش گواه این است که بین گروه بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعد شکست تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج تحقیقات (پرایس ،۲۰۰۷) با نتایج حاضر همسو بوده است، که از لحاظ آماری در سطح ۰۵/۰ معنادار است .
- وابستگی / بی کفایتی: اعتقاد به اینکه فرد نمی تواند مسئولیت های روزمره را (مثل مراقبت از دیگران، حل مشکلات روزانه ، قضاوت خوب ، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیم گیری صحیح) بدون کمک قابل ملاحظهی دیگران، در حد قابل قبولی انجام دهد. این حالت اغلب به صورت درماندگی ظاهر می شودنتایج بدست آمده (جدول ۱-۴) نشان میدهد کهبین بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعدوابستگی /بیکفایتی تفاوت وجود دارد،، که نتایج تحقیقات (پرایس ،۲۰۰۷) با نتایج حاضر همسو میباشد. البته در آن تحقیق ، گروه نمونه ، افرادی بودند که پس از مواجه شدن با یک حادثه و بستری شدن در بیمارستان مورد بررسی قرار گرفتند. این امر میتواند باعث تفاوت محتوایی با بیماری سرطان داشته باشد. لیکن با وجود تفاوت فرهنگی ونوع بیماری در گروه بیماران دو تحقیق، همچنان یافته ها در یک راستا قرار دارند. به بیان دیگر بروز بیماری در بیماران در شرایط متفاوت، امکان ایجاد حس بیکفایتی را افزایش داده و فرد احساس می کند نمیتواند از دیگران مراقبت کند ، مشکلاتش را حل کند وقضاوت خوبی داشته باشد
-گرفتار: فرد با ارتباط عاطفی شدید و نزدیکی بیش از حد با یکی از افراد مهم ّ زندگی (اغلب والدین) ، به قیمت از دست دادن فردیّت یا رشد اجتماعی طبیعی، در این بررسی گرفتار نامیده می شود. فردی که چنین طرحواره ای دارد ممکن است احساس کند وجودش در دیگران ادغام شده و هویت جداگانه ای ندارد . این طرحواره اغلب به صورت احساس پوچی و سردرگمی ، جهت نداشتن و بی هدفی و یا در موارد شدید به صورت شک و تردید در موجودیت وساختار وجودی فرد بروز می کند .
نتایج بدست آمده نشان میدهد (جدول۱-۴)که بین گروه بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعد گرفتار تفاوت معنی داری وجود دارد ، که نتایج تحقیقات (پرایس،۲۰۰۷)و با نتایج حاضر همسو بوده است،که از لحاظ آماری در سطح ۰۵/۰ معنادار است .
اطاعت : طرحواره اطاعت چنین تعریف می شود« احساس اجبار نسبت به واگذاری افراطی کنترل خود به دیگران. این کار معمولاً برای اجتناب از خشم ، محرومیت ، یا انتقام صورت می گیرد». بین بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعد اطاعت تفاوت وجود دارد.نتایج بدست آمده (جدول ۱-۴) نشان میدهد که گروه بیماران سرطانی نسبت به افراد عادی به لحاظ بعداطاعت از میانگین نمره بالاتری برخوردارند. نتایج تحقیقات (پرایس،۲۰۰۷) با نتایج پژوهش حاضر همسو است.
- ایثار: تمرکز افراطی بر ارضاء نیاز های دیگران در زندگی روزمره که به قیمت عدم ارضای نیاز های خود فرد تمام می شود. رایج ترین دلایل انجام این کار عبارتند از : جلوگیری از آسیب رساندن به دیگران ، جلوگیری از احساس گناه ناشی از خود خواهی یا تداوم ارتباط با افراد نیازمند. نتایج بدست آمده (جدول ۱-۴) نشان میدهد کهبین بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعد ایثار تفاوت وجود دارد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که گروه بیماران سرطانی نسبت به افراد عادی به لحاظ بعد ایثار از میانگین نمره بالاتری برخوردارند .نتایج تحقیقات (ماسن،پلاتز،تیسون،۲۰۰۵)و با یافته های پژوهش حاضر همسو می باشد. در این بیماران پس از مشخص شدن بیماری باید فرد را راهنمایی کرد که به ارضای نیازهای خود بپردازد ، در حالیکه باور ایثار باعث می شود فرد احساس کند باید به ارضای نیاز های دیگران بپردازد. بنابر این آموزش های لازم در جهت رفع نیاز خود و اصلاح طرحواره ناسازگارانه اولیه می تواند کمک مؤثری برای فرد بیمار فراهم نماید.
- معیار های سرسختانه: این طرحواره یا همان میل «کمالگرایی» اغلب منجر به نقص های جدی در احساس لذت ، آرامش، سلامتی ، احساس ارزشمندی، پیشرفت یا روابط رضایت مندانه می شود. در این تحقیق مشاهده شده که میانگین نمره بیماران سرطانی در مقایسه با گروه عادی به طور معنی داری از سطح بالاتری برخوداراست(جدول ۱-۴). این طرحواره در نگرش فرد بیمار و به دنبال آن اثر بخشی فرایند درمانی میتواند بسار تأثیر گذار باشد نتایج تحقیقات رسول زاده،۱۳۷۸ با نتایج حاضر همسو است.
مسائلی چون ۱) بی نقص گرایی، توجه غیر معمول به جزئیات یا ارزیابی کمتر از حد عملکرد خود در مقایسه با عملکرد دیگران.۲) قوانین غیر قابل انعطاف و” بایدها ” ، در بسیاری از حوزه های زندگی از جمله معیار های بالا و غیر واقع بینانه ی اخلاقی ، فرهنگی و مذهبی و ۳) دغدغه ی زمان و کارآمدی به منظور انجام کار بیشتر، همگی در تشدید این فرایند مؤثرند.
- خویشتنداری و خود انضباطی ناکافی:مشکلات مستمر در خویشتن داری مناسب و تحمل نکردن ناکامی ها در راه دستیابی به اهداف شخصی یا ناتوانی در جلوگیری از بیان هیجان ها و تکانه ها . در شکل های خفیف تر آن ، بیمار به شدّت از ناراحتی اجتناب می کند . فردی که چنین طرح واره ای دارد ، درد را تحمل نمی کند ، از مسئولیت پذیری گریزان است ، به هر قیمتی که شده از تعارض جلوگیری می کند و زیاد به خودش سخت نمی گیرد . این عوامل باعث می شود از رضایت شخصی ، تعهد و انسجام شخصیتی چنین فردی جلوگیری شود.
در این مطالعه مشاهده شده (جدول ۱-۴)کهبین بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعد خویشتن داری /خود انضباطیتفاوت وجود دارد. تفاوت میانگین مشاهده شده بین دو گروه به صورت معنی داری به نفع گروه سرطانی بالاتر از گروه عادی بوده است. نتایج تحقیقات (ماسن،پلاتز،تیسون،۲۰۰۵)و با نتایج حاضر همسو است.
۲-۱-۲-۵: تحلیل نتایج بدست آمده از بررسی میانگین نمره ابعاد طرحوارهای ناسازگار اولیه با تفاوت میانگین غیرمعنی دار
-بی اعتمادی /بدرفتاری: باور بی اعتمادی / بدرفتاری به اینصورت است که فرد احساس می کند دیگران به او ضربه می زنند ، بدرفتاری می کنند و دروغ می گویند نتایج بدست آمده می باشد (جدول ۱-۴)که بین گروه بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعد بی اعتمادی / بدرفتاری تفاوت معنی داری وجود ندارد ،که نتایج تحقیقات (ماسن،پلاتز،تیسون،۲۰۰۵) بانتایج حاضر همسو نبوده است.
-انزوای اجتماعی/بیگانگی:باورانزوای اجتماعی/ بیگانگی که عنوان دارد فرد احساس می کندکه ازجهان کناره گیری کرده است و از دیگران متفاوت است و به گروه و جامعه خاصی تعلق خاطر ندارد . نتایج بدست آمده (جدول ۱-۴) بین گروه بیماران سرطانی وافرادعادی به لحاظ بعد انزوای اجتماعی / بیگانگی تفاوت معنی داری وجود ندارد،که نتایج تحقیقات (ماسن،پلاتز،تیسون،۲۰۰۵) با نتایج حاضرهمسو نبوده است.
مشاهده عدم تفاوت بین میانگین ها می تواند به این دلیل باشد که پس از آنکه خانواده و دوستان متوجه بیماری فرد شدند او را مشغول می کنند و تنهایش نمی گذارند ، و به نوعی حمایت عاطفی خود را ابراز
می دارند.
-آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری : بین بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعد آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری تفاوت وجود ندارد. نتایج بدست آمده (جدول ۱-۴)که بین گروه بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعدآسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری تفاوت معنی داری وجود ندارد،که نتایج تحقیقات (موریس،۲۰۰۶) بانتایج حاضر همسو بوده است . باور آسیب پذیری به اینصورت است که فرد احساس می کند که هر لحظه اتفاقی رخ خواهد داد و نمی تواند از آن جلوگیری کند.
بازداری هیجانی: باور بازداری هیجانی باعث می شود بیمار احساس کند نمی تواند کنترل برتکانه های شخصی داشته باشد نتایج بدست آمده (جدول ۱-۴)که بین گروه بیماران سرطانی وافراد عادی به لحاظ بعد بازداری هیجانی تفاوت معنی داری وجود ندارد ، که نتایج تحقیقات (رسول زاده ، ۱۳۷۸) و با نتایج حاضر همسو نبوده است.
-استحقاق : فردی که چنین طرحواره ای دارد معتقد است که نسبت به دیگران یک سر و گردن ،بالاتر است ، حقوق ویژه ای برای خودش قائل است و تعهدی نسبت به رعایت اصول روابط متقابل که راهنمای تعاملات اجتماعی بهنجار هستند ، ندارد. نتایج بدست آمده (جدول ۱-۴)در این تحقیق بیانگر این است که بین گروه بیماران سرطانی و افراد عادی به لحاظ بعد استحقاق تفاوت معنی داری وجود ندارد ،که نتایج تحقیقات (رسول زاده ، ۱۳۷۸) و بانتایج حاضر همسو نبوده است.
نتیجه کلی بررسی ابعاد طرح واره های ناسازگار: به طور کلی بروز بیماری صعبالعلاج سرطان، در بسیاری از موارد ، خواسته یا ناخواسته برای فرد با برهم خوردن ساختار اصلی روانی و برنامه ریزی های تنظیم شده ذهنی همراه است. بروز باورهایی چون محرومیت هیجانی، رها شدگی، نقص/شرم . شکست ، وابستگی / بی کفایتی،گرفتاردر سطح ، اطاعت، ایثار،معیارهای سرسختانه، وخویشتن داری / خود انضباطی ناکافیدر این افراد ، در این شرایط چه بسا که اجتناب ناپذیر باشد.
به نظر می رسد با توجه به اینکه باور های بنیادین (طرح واره های ناسازگار اولیه ) در طول زمان بر اثر اتفاقات شکل میگیرند، طبیعی است که انتظار داشته باشیم طرح وارههای فرد به نوعی همسو با رویدادها زندگی فرد باشند. ابتلای به بیماری سرطان، یکی از عمده ترین رویدادهای منفی در زندگی یک فرد میتواند باشد که به دنبال خود، تنیدگی مزمن ایجاد مینماید.(باغبانیان ، ۱۳۹۱ ) با مداخله در این فرایند ، و انجام روان درمانی مناسب ، میتوان در چرخه معیوب اختلال ایجاد کرد و به اثر بخشی روند درمانی ، کمک کرد.در این بیماران پس از مشخص شدنبیماری چنین به نظر می رسد که بهتر است فرد توسط درمانگران آموزش داده شود تا در برابر طرحواره های ناسازگار اولیه، خود را کنترل کند . طبیعی است با بالا رفتن دانش و آگاهی، میتوان انتظار داشت که فرد با همکاری به روند درمانی خود ، از پیامدهای اثر بخش مثبت تری برخوردار گردد
با توجه به محتوای مورد سؤال در هر یک از ابعاد مورد بررسی در ۱۰ طرحواره با تفاوت مشاهده شده در سطح معنی دار و ۵ بعد دیگر از طرحوارها که تفاوت مشاهده شده از سطح آماری معنی داری برخوردار نبودهاند می توان چنین استنباط نمود که ، ۱۰ بعد اول که بیشتر به بررسی نگرش فرد نسبت به خود بوده اند ، در مقایسه ، تنها ۵ بعد دیگر که بیشتر بر دریافت های اجتماعی و تعامل فرد با دیگر افراد تکیه دارد ، بیشتر تحت تأثیر بیماری فرد قرار گرفته و نگرش فرد را ناسازگارانه تر نموده است.اصولا باورهای بنیادین در شرایط خاص می تواند واکنشهای متفاوتی ایجاد کند ،در برخی از مواقع واکنش به صورت مستقیم و افراطی و در برخی مواقع واکنش به صورت عکس و افراطی است است .از این رو حتی در صورت وجود طرحواره های ناسازگار در افراد بیمار در برخی از طرحواره ها که جنبه های اجتماعی بیشتری دارند واکنش های عکس در پاسخ دهی به سوالات داشته باشد مثلا این قبیل بیماران حتی در صورت وجود برخی از باورهای آسیب پذیری در برابر بیماری تلاش خود را در محیط های جمعی به گونه ای خواهند داشت که گویی فاقد آسیب هستند و رفتار آنها مقابله با بیماری است. از طرفی وجود چنین بیماریهایی فرد را بدلیل نزدیک شدن دیگران و دلجویی ها و پی گیریهای بیشتر در ابعاد انزوای اجتماعی یا بی اعتمادی کمک کرده و در ظاهر موضوع در این بعد پوشش داده می شود.