برای تکمیل کردن نتایج پژوهش حاضر، لازم است تحقیق میدانی دیگری با پرسش نامه ی کامل تر و معتبرتر، به بررسی این موضوع بپردازد که افراد مبتلا به وسواس، هنگام عبادت کردن، به ویژه نماز خواندن، آیا از انجام افراطی آیین ها و مراسم مذهبی لذّت می برند و آرامش روحی و روانی پیدا می کنند ؟ آیا اساساً از عبادت کردن لذّت می برند یا این که نه آن را یک مشقّت وسختی بردوش خود احساس می کنند که فقط از ترس خدا، عذاب الهی، مجازات شدن وبرای رفع تکلیف آن را به جا می آورند ؟
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۳- آثار ونتایج وسواس
اختلال وسواس به لحاظ این که یک اختلال اضطرابی است می تواند آثار، عوارض و ضایعات فراوانی را هم در بعد فردی چه از نظر روحی وچه از تظر جسمی و هم در بعد اجتماعی، برای فرد مبتلا و اطرافیانش به بارآورد. در متون ومنابع بی شماری که در ارتباط با وسواس نگاشته شده اند، به آثار و عوارض بسیاری، به عنوان نتایج و پیامدهای وسواس اشاره گردیده است که از آن جمله موارد زیر را می توان برشمرد:
۲-۳- ۱- زیان های جسمی وسواس
نخستین زیان وسوسه، زیان جسمی آن است. اضطراب مداوم و فراوان، استفاده ی مکرر ازآب، طولانی کردن مساله دفع، احتباس ادرار و بسیاری عوارض دیگر از وسواس ناشی می شوند. دراین باره به قول معصوم (ع) توجه کنید. اباجعفر(ع)یقول: «طول الجلوس علی الخلاء ورث البواسیر.»[۲۹۰]
تماس پیدا کردن باشیئی آلوده باعث افزایش احساس تشویش وناراحتی فرد بیمار می شود ودامنه ی تغییرات ضربان قلب او را نیز افزایش می دهد. قطع کردن و ناتمام گذاشتن شستشوی تشریفاتی (وسواسی درشستن چیزها) بعداز احساس آلودگی یا نجس شدن، باعث افزایش احساس تشویش ونگرانی درونیِ بیمار(وسواسی) شده ودامنه ی تغییرات ضربان قلب او رانیز افزایش می دهد. اشتهاء نداشتن به غذا، ناتوانی وضعف وخستگی بدن وقوا، امراض قلبی، پوستی، یبوست و بداخلاقی، زمینه سازی برای ابتلا به برخی بیماری ها ازجمله راشیتیسم که به علت شستشوی تکراری پدید می آید و نیزاستخوان دردوسایر زیانهای جسمی، که خودآثار وعوارض زیان بار دیگری درپی دارند، ازجمله آسیب های وسواس و وسوسه محسوب می شوند.[۲۹۱]
افراد وسواسی ازلحاظ جسمانی استراحت کافی ندارند واین مسئله در درازمدت جسم را ناتوان و فرسوده می سازد. بی خوابی اختلال دیگری است که در پی وسواس می آید؛ زیرا دلواپسی واضطراب، به علت ترس وتردید در مورد درستی وصحت آن چه که امتثال کرده اند، در این افراد بیداد می کند. افسردگی، دست پاچگی، تردیدها، بی قراری ها، خواب وقرار را ازآن ها می گیرد و این خود ضایعه ای است که زمینه را برای اختلالات متعدّد ازجمله افسردگی و اضطراب منتشر پدید می آورد. از طرفی تکرار مکرّرات موجب اتلاف عمر انسان می شود. علاوه بر این که اصرار برانجام دادن کاری، آن هم بدون داشتن وقت کافی، سبب افزایش اضطراب می شود و از طرفی خودِ اضطراب، هم باعث پیدایش وسواس وهم موجب تشدید و تقویت وسواس می شود.[۲۹۲]
کلیّه دانشمندان روان شناس و انسان شناس در گذشته و حال، به این حقیقت اعتراف دارند که نفس و بدن یا روح و جسم، به اندازه ای با یکدیگر مرتبط و متّحدند که حالات نیک و بد هر یک در دیگری اثر می گذارد. بدن آدمی تحت تأثیر حالات روان اوست و روان نیز تحت تأثیر حالات گوناگون بدن قرارمی گیرد. کسی که دچار نگرانی و تشویش خاطر است و در ضمیر خود احساس ناراحتی و بی قراری می کند، یقیناً نمی تواند جسم سالم واستواری داشته باشد؛ ناگزیر این حالت روانی، آثار نامطلوبی روی بدن او می گذارد و جسم وی را از مسیر سلامت و اعتدال خارج می سازد.
در تحقیقات علمی دانشمندان جهان، ثابت شده است که یک قسمت قابل ملاحظه از بیماری های نواحی مختلف بدن، ناشی از هیجان های روحی و نگرانی های روانی است. برای درمان اساسی این قبیل بیماران لازم است در درجه اول به ریشه مرض توجه شود و قبل از معالجات پزشکی و دارویی، باید با نگرانی ها و بی قراری های روحی مبارزه و آن ها را درمان نمود. [۲۹۳]
در روایات بسیاری که از قول ائمه ی بزرگوار اسلام، نقل شده اند، نشان می دهند که در دستورات دین مبین اسلام به تأثیر متقابل جسم و روح به عنوان یک اصل مهم بهداشتی که تضمین کننده ی سعادت و سلامت بشر است و به عنوان یک حقیقت انکارناپذیر، توجه کامل شده است و همواره به مومنین خاطرنشان شده است که نگرانی، ترس، حسد، غصه و خلاصه ناراحتی های درونی و هیجان های روحی، باعث بیما ری جسم و مایه ویرانی زندگی است: قالَ عَلِی (ع): «اَلْهَمُّ یذیبُ الْجَسَدَ؛» [۲۹۴] آتش اندوه و غم، بدن آدمی را می گدازد و مانند فلز مذابی، آب می کند. «اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهِرَمِ؛»[۲۹۵] اثر غصه و غم، انسان نیرومند را ناتوان می کند و در جوانی، او را فرسوده و نیمه پیر می سازد. «اَلْخائِفُ لا عَیشَ لَهُ؛»[۲۹۶] آن کس که گرفتار ترس و وحشت است، در زندگی آسایش خاطر ندارد. «اَلْحُزْنُ یهْدِمُ الْجَسَدَ؛»[۲۹۷] غم و اندوه، تعادل جسم را بر هم می زند و بدن آدمی را ویران می کند. «اَلْمُریبُ أَبَدا عَلیلٌ؛»[۲۹۸] کسانی که همه چیز و همه کس را به چشم تردید و بدگمانی نگاه می کنند، همواره علیل و بیمارند. بنابراین عقده های روانی، غصه ها، ترس ها، نگرانی ها و خلاصه ناراحتی های روحی و هیجان های درونی، علاوه بر آن که باعث اختلال فکر و تشویش خاطرند، در بدن نیز آثار بدی دارند و صحت و اعتدال مزاج را برهم زده و منشأ بیماری های مختلفی می گردند.
۲-۳- ۲- زیان های روحی و روانی وسواس
وسواس علاوه بر این که خود یک اختلال اضطرابی است، تشدید کننده ی اضطراب و بیماری ها و ناهنجاری های روانی دیگری نیز می گردد. فرد مبتلا دائماً درگیری ذهنی دارد،گرفتار و ناراحت است، آرامش روحی وآسودگی خاطر ندارد، به راحتی نمی تواند از دنیای تاریک و افسرده ی درون خود بیرون بیاید، گرایشات نامتعادل فکری وعملی باعث می شوند که او مدام خود را مورد مواخذه و سرزنش قرار دهد وکم کم عصبی و پرخاشگر شود؛ چون نمی تواند خود را از وضعیت موجود برهاند، ممکن است دست به خودآزاری فیزیکی بزند، به مرگ و مردن به عنوان راه نجات فکرکند و درمواردی حتی اقدام به خودکشی کند.[۲۹۹] اختلالاتی ازقبیل اضطراب، افسردگی، تزلزل روانی، ناپایداری احساس ها ،توهّم ، فاصله گرفتن ازواقعیت، ترس و پرخاشگری، سوءظن های افراطی را نیز موجب می گردد.[۳۰۰] اهل وسواس پس از انجام تکالیف دینی خود احساس رضایت خاطر و نشاط درونی نمی کنند و از لذّت مطلوبی که به منزله پاداش دنیوی عمل است، محروم می شوند.
۲-۳- ۳- زیان های اجتماعی وسواس
هنگامی که فردگرفتار اختلال وسواس می شود، طبیعی است که آثار و تبعات آن هم خودش و هم اطرافیانش را گرفتار می سازد و برخی از آثار بیماری او حتی موجب تضییع حقوق دیگران می شود. آسیب هایی مانند بدآموزی های اجتماعی، ناقص ماندن شخصیت اجتماعی فرد مبتلا شده به علت حالت های انزواطلبی، واکنشهای نادرست واهانت آمیزاجتماعی، ایجادتنش درمیحط های کوچک وبعضاً بزرگ اجتماعی ازجمله زیان های مخرّبی هستند که در اثر رفتارهای وسواسی در اجتماع پدید می آیند.
بیمار وسواسی در مواردی دچار ضایعاتی می شود که نتیجه ی آن صدمه زدن به دیگران است. مثلاً استقرار اندیشه کشتن فرزند و صدمه زدن به دیگران خطری نیست که به سادگی بتوان از کنار آن عبور کرد. این افراد وقتی در میان جمع قرار می گیرند در واقع اغلب تنها بوده و قادر به برقراری ارتباط لازم با دیگران نیستند و برعکس با متّهم کردن مداوم آدم های دیگر به نادرستی اعمالشان، گوئی خود را جدای ازجمع و برتر از دیگران تصور می کنند. شخص وسواسی، به دلیل بد گمانی و حساسیت های نابجای سایرین، گاهی خیلی راحت، به آنها تهمت می زند و دروغ می گوید، درحالی که خداوند در قرآن می فرماید: «یا ایها الّذین آمنوا اجتنبوا کثیرا مّن الظن انّ بعض الظن اثم»،[۳۰۱] ای اهل ایمان، از بسیاری گمان بردن ها خودداری کنید؛ زیرا برخی از گمان بردن ها،گناه می باشد.
گاهی در دسته ای از وسواسی ها، وسوسه های تجاوز کارانه ی جنسی پیدا می شود یا آرزوهای جنسی شگفت انگیزی در ذهنشان شکل می گیرد که قابل وصول نیست. نتیجه ی وسواس جنسی یا انجام رفتار نامشروع است یا در صورت اجتناب و خوداری، نتیجه ی آن ایجاد فشارها و عقده های روانی و بروز رفتارهای پرخاشگرانه می باشد که در هر دو صورت معنی آن نادیده گرفتن و تجاوز کردن به حقوق دیگران است.[۳۰۲]
۲-۳- ۴- زیان های خانوادگی وسواس
زندگی افراد وسواسی نسبت به افراد غیر وسواسی ، اغلب به مراتب نابسامان تر ، آشفته تر وطاقت فرساتر است. درجه شدّت و گستردگی وسواس در افراد مختلف متفاوت است .از درجه ی خفیف مثل انجام آیین واره های محدود برای منظّم کردن وسایل روی میز قبل از شروع کار ، تا احساس اجبار شدید برای انجا آیین واره های ۲ تا۳ ساعته قبل از رفتن به رختخواب یا خارج شدن از منزل متغیّر بوده ودر نوسان است.
گروهی از افراد وسواسی، به ویژه مردان، تا اندازه ای درگیر رفتارهای وسواسی خود می شوند که حتّی ممکن است ، از اقدام کردن برای ازدواج وتشکیل خانواده نیز ناتوان و عاجزگردند. تقریباً ۵۰ درصد وسواسی های متأهل در زندگی مشترک وبه ویژه در روابط زناشوئی خود، مشکلات عدیده ای دارند ، که گاهی این اختلافات و مشکلات در ابتداء منجر به طلاق عاطفی زوجین ودر نهایت سبب جدائی وطلاق همیشگی آنان می گردد.[۳۰۳]
فرد مبتلا به علّت انجام اعمال بیهوده وتکراری و بعضاً مسخره آمیز وسواسی، باعث زجر و عذاب وشرمندگی خود و رنجش اطرافیانش می گردد. این رنجش ها، مخالفت ها و ایرادگیری ها از سوی اعضای خانواده، موجب جدال وکشمکش بین فرد وسواسی واعضای خانواده و به ویژه برخوردهای جدّی بین زن و شوهر می گردد. رفتارهای افراطی همسر وسواسی برای همه ی اعضای خانواده دردسرآفرین است. مثلا دو بار حمام کردن طولانی در روز، شستن مکرر دست ها، ظرف شستن وسواسی، کنترل رفتارها و حرکات همسر و فرزندان که شکل دخالت به خود می گیرد، پرسش و تاکید مداوم درباره انجام کارهای همسر و فرزندان و تاکید و پرسش درباره انجام درست و بموقع کارهای شخصی آنها، روند طبیعی و آرام زندگی خانوادگی را از بین برده و جوّ بی اعتمادی و شک و تردید را در فضای خانه و خانواده حاکم می سازد.
بسیاری از اوقات، عادات وسواس گونه و رفتارها ی هیجانی و اغلب آزاردهنده و مشمئز کننده از طرف هر یک از زوجین از یک سو باعث سوء تعبیرها و سوء ظن های متوالی و متعددِ حل نشده بین آنان می شود و از دیگر سو رابطه عاطفی و زناشویی آنان را تضعیف، مختل و آسیب پذیر می سازد و از طرفی چون زوج یا زوجه ی وسواسی ممکن است از لمس شدن هم اکراه داشته باشد و یا این که در انجام تطهیر و غسل دچار وسواس گردد و هنگام بجا آوردن آن ها به شدّت اذیت شود، لذا ترجیح می دهد که تمایلی از خود نشان ندهد، یا تمایل خود را مهار کند، یا آن را بی اهمّت جلوه دهد ویا به حداقل ممکن در رابطه زناشویی اکتفا کند. [۳۰۴] با توجه به نقش اساسی و غیر قابل انکار این نوع احساسات و روابط عاطفی در حفظ وتحکیم ارتباط دوجانبه ی زوجین ونیز تقویت بنیان خانواده، وجود یک عامل مخلّ و سرد کننده در رفتارهای یکی از زوجین ، نارضایتی، پریشان حالی و استرس های توجیه ناپذیر را در طرف دیگر موجب می شود؛ تا جایی که این استرس و تنش ها به صورت یک گره ی بازنشدنی نمایان می شود و بالاخره پای طلاق و جدایی به میان می آید و علیرغم وجود علقه ی همسری بین آنان، به ناچار برای رفع تنش ها و بی قراری های به ظاهر حل ناشدنی خود، اقدام به طلاق و جدایی می نمایند؛ وحتی اگر زوجین علی الظاهر از هم جدا نشده و طلاق نگیرند ولی در باطن، طلاق عاطفی مابین آنان رخ داده و تمام ابعاد زندگی آنان تحت الشعاع قرارگرفته و ناسازگاری و جنگ و دعوا بر زندگی آنان غلبه کرده و شیرازه و بنیان خانواده ازهم می پاشد، که صد البته این فروپاشیدگی، آسیب ها و عوارض جبران ناپذیر خود را نیز به همراه دارد که در این مقوله نمی گنجد.
۲-۳- ۵- بدعت گزاری های ناشی از وسواس
از آن جا که فرد وسواسی قادر نیست براساس واقع عمل کند و برداشت های شخصی، اوهام، تفکرات پوچ و بی اساس و تخیّلاتش، مبنای اعمال و رفتارش در زمینه های مختلف قرار می گیرند، ناخودآگاه به سوی ایجاد بدعت ها و عادات جدید در زمینه های مختلف کشیده می شود و این یعنی عمل به محرّمات ومکروهات به جای عمل به واجبات و مستحبات؛ و به عبارت دیگر یعنی عمل کردن برخلاف فرمان خداوند عزیز که آسانی ها راخواسته نه سختی ها را؛ [۳۰۵] ونیز خلاف فرمایش پیامبرعظیم الشأن (ص)که فرموده اند: «خداوند مرابا آیین آسان وراحت برانگیخت». [۳۰۶] این بدعت ها،گونه ای آسیب رسانی به دین است که ازوسواس برمی خیزد. بدعت، یعنی نسبت دادن احکام وامور غیردینی به دین، یاخارج کردن احکام دین ازآن. سرانجامِ بدعت، نفرین ولعن ابدی وآتش جاودان جهنّم است. امام باقر(ع) در این باره می فرمایند: «کل بدعه ضلاله، وکل ضلاله سبیلها الی النار»،[۳۰۷] هر بدعتی،گونه ای گمراهی خواهد بود و هر گمراهی هم، راهی به سوی آتش جهنّم خواهد بود.
۲-۳- ۶- بدگمان کردن دیگران نسبت به دین
اعمالی که فرد مبتلا به وسواس انجام می دهد، گاهی اوقات آن قدر غیرعقلانی و حتی مضحک است که موجب می گردد افراد ناآگاه، این رفتارهای نادرست غیرمنطقی را به نام دین ثبت کنند و آن ها را دست مایه ی استهزاء و تمسخر دین قراردهند ویا از دین متنفر وگریزان شوند. بنابراین شکل ظاهری اعمال فرد وسواسی، تصویر ناپسند و غیرعقلانی ازدین و احکام آن عرضه می کند، که این خود، مایه ی دین گریزی افرادی می گردد که خود فهم دقیق و درستی از دین عقلایی اسلام ندارند و یا به نوعی به دنبال راهی برای شانه خالی کردن از انجام تکالیف دینی هستند. اگر فرد مبتلا به وسواس، بیماری خود را به دیگران سرایت دهد، خود مسئول این گناه خواهد بود. پیامبر(ص) در این باره می فرمایند: «مَنْ سَنَ سُنَّهً حَسَنَهً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا (إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ)، وَ مَنْ سَنَ سُنَّهً سَیِّئَهٍ، فَعَلَیْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا (إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ)» ،[۳۰۸] هر کس طریقه و روشی در زندگی تأسیس کند که این روش حَسَنِه باشد، مطابق با دستور اسلام باشد، هر کسی به این روش عمل کند، خدای متعال اجر و پاداش به آن مؤسس این روش خواهد داد.اگر کسی هم از نظر دین روش غلط و باطل و ناپسند در جامعه برقرار کرد، هر کسی که عمل به این روش سیئه کند وِزرَش(سنگینی آن گناه) عاید آن مؤسس این طریقه باطله و روش ناپسند شرعی می شود. هر کس بدعتی بگذارد و کار زشتی را رواج دهد، گناه آن کار و گناه کسانی که تا روز قیامت، آن کار را انجام می دهند، بر عهده او خواهد بود.
۲-۳- ۷- اسراف و تبذیر به واسطه ی وسواس
اسراف، عملی زشت وحرام است که درآیات وروایات ازآن نهی شده است .در قرآن کریم، ازمسرفان، به عنوان برادران شیطان نام برده شده است؛[۳۰۹] چراکه شخص وسواسی برای به جا آوردن یک امرساده ی مذهبی، مرتکب اسراف در وقت، آب، عمر، سلامتی و آرامش خود می شود که امری حرام است ومایه ی عذاب وعقاب الهی.
وسواسى بودن علاوه بر هدر دادن عمر و فرسودن اعصاب و قواى روحى و جسمى، از موجبات و ریشههاى اسراف نیز محسوب مىشود.Top of Form
شخصى که در وضو یا غسل گرفتار وسواس است، خیال مىکند با این عمل وضو و غسلش بهتر و کاملتر انجام مىگیرد و چه بسا اعمال دیگران را نیز باطل فرض مىکند؛ ولى توجّه ندارد که خود این عمل، مخالف سیرۀ رسول اکرم (ص) است؛ زیرا برطبق روایات معتبر، آن حضرت براى تمام اعمال وضو، تنها سه مشت آب به مصرف مىرسانید.[۳۱۰] نیز مفاد روایات دربارۀ غسل، حاکى از آن است که صرف رسیدن آب و جریان آن بر پوست بدن کفایت مىکند.[۳۱۱] وسوسه در غسل یکی از وسواس های بسیار شایع است، در حالی که غسل عمل بسیار ساده و شامل شستن تمام اعضای بدن است، با نیّت، قصد قربت و ترتیب، ولی بعضی از مبتلایان به وسواس، هم چنان که در وضو، آن همه وسواس به خرج می دهند، در غسل گرفتارترند. وسواس در غسل مضرّات زیادی را در بردارد؛ مثلاً وقت فضیلت عبادت از دست می رود، در مصرف آب و انرژی اسراف می شود، آرامش روانی فرد بهم می ریزد، وقت مفیدش به هدر می رود، وقت و انرژی کافی برای همسر و فرزندان خود ندارد و از وقت استراحتش کاسته می شود.
مطالعه در احوال بزرگان دین نشان می دهد که بسیاری از دین شناسان بزرگ، باتقوا، پرهیزکار و آشنا به مسائل و احکام طهارت و نجاست، تنها با یک لیوان آب، غسل می نموده اند. که مقدار وزن آب مورد نیاز برای وضو و غسل در برخی از روایات تعیین شده است؛ به عنوان مثال به این روایت توجه کنید: «قالَ رَسُولُ اللّه (ص) : «اَلْوُضُوءُ مُدٌّ وَ الْغُسْلُ صاعٌ وَ سَیأْتی أَقْوامٌ بَعْدی یسْتَقِلُّونَ فَأُولئِک عَلی خَلافِ سُنَّتی وَ الثّابِتُ عَلی سُنَّتی مَعِی فی خَطِیرَهِ الْقُدْسِ»،[۳۱۲] یک مد آب (یعنی کمتر از یک کیلو)، برای وضو و یک صاع (سه کیلو) آب برای غسل کافی است، و افرادی در آینده، این مقدار را کم می پندارند. آنان خلاف روش و سنت من رفتار می نمایند و کسی که بر سنت من ثابت قدم و وفادار باشد، در بهشت با من خواهد بود». به همان اندازه که وضو و غسل را باید با دقت انجام دهیم،همان اندازه هم باید از ریختن آب زیاد خودداری کنیم.[۳۱۳]
بنابراین اعمالی را که وسواسی انجام می دهد چیزى جز اسراف و تبذیر نخواهد بود و در حدیثى حضرت امام صادق علیه السّلام مىفرمایند:«خداوند فرشتهاى دارد، که اسراف در وضو را مانند دشمنى با خدا ثبت مىنماید.» [۳۱۴]
۲-۳- ۸- محرومیت ازفضیلت ها به سبب وسواس
عمل کردن به وسواس، موجب به هدر دادن وقت پر ارزشی می شود که می تواند در راستای کارهای بهتر و مفیدتری مصرف گردد. همچنین باعث می شود که فرد وسواسی از فضیلت و اصل عبادات خود بازبماند؛ زیرا گاهی توجه بیش از اندازه، به تلفظ و قرائت در نماز، از حضور قلب و رکن اصلی نماز می کاهد و سبب بی محتوا شدن عبادت و از دست رفتن هدف اصلی عبادت که خشوع و خضوع در برابر پروردگار است، می شود.بعضی اوقات نیز شخص وسواسی درکارهای ساده ای چون وضو، مدت زیادی معطل می ماند، وبه همین علت از درک فضیلتِ عبادتِ دروقت اختصاصی، محروم می گردد؛ حتی گاهی عباداتش قضا می شود. این تعلّل ها باعث می شود که فرد وسواسی بنا بر نوع وسواسش، از انجام طهارت، تعیین جهت قبله و وقت نماز، فضیلت عظیم نماز جماعت وحتی از انجام فریضه ی واجب حج وغیره باز بماند. [۳۱۵] از امام صادق (ع) است که امیرمومنان (ع) فرمودند: «ان الشّک والمعصیه فی النّار لیسا منّا ولا الینا»،[۳۱۶] فرجام تردید و گناه، آتش جهنّم است و (گناهکار) از ما نیست و به ما منتهی نمی شود.
۲-۳- ۹- بطلان عمل وسواسی
در روایت آمده است که«لا ضرر ولا ضرارفی الاسلام.»[۳۱۷] و این یعنی این که در احکام دین، هیچ حکمی که متضمّن ضرر باشد، وجود ندارد. براساس این روایت می توان گفت هرکاری که انجام آن دربردارنده ی زیان رسانیدن به خود یادیگران باشد، از نظر دین مبین اسلام، حرام وباطل است. بنابراین، هر نوع کار بیهوده، افراطی، غیرضرور و تبیین نشده در منابع دینی که در اعمالی مثل وضوء، غسل، نماز و غیره انجام شود و به خود فرد یا به دیگران آسیب برساند، خلاف شرع بوده و مصداق کامل این روایت محسوب می شود. [۳۱۸] بدین ترتیب هر عملی که بر مبنای وسواس که یک اختلال آسیب رساننده است، صورت گیرد، دچار فساد شده و اثرات صحیحی بر آن مترتّب نشده و بطلان عمل مفروض، قطعی خواهد بود.
۲-۳- ۱۰- زیانهای اقتصادی وسواس
ازعوارض مهم این بیماری یکی این است که آدمی را از کار بازمی دارد، سبب می شود که فرد وسواسی نتواند فعالیت وتلاش لازم را در زندگی خود داشته باشد، از تن دادن به برخی از کارها خودداری می کند تا آلوده ونجس نشود. گروهی از وسواسی ها درکار وفعالیّتی اقتصادی با آرامش وسکون وارد می شوند وبه اصطلاح کند کاری دارند.[۳۱۹]
وسواس ازهر نوع که باشد، مانند وسوسه درتغییر وتبدیل خانه وماشین ومبل وفرش ورنگ خانه ومد ولباس یا درطهارت و نجاست،یا درنیت ووقت ،همگی، مستقیم یاغیر مستقیم، زیانهای مالی به خود شخص ودیگران وارد می کند. زیاده روی درمصرف آب ومواد بهداشتی، فرسودگی اسباب ولوازم بهداشتی منزل مثل لوله وچاه وخانه، ومصرف برق وگازوغیره، اگربا دقّت نظر بررسی گردد، ازجمله زیان های اقتصادی ومالی وسواس است. علاوه بر تمام این زیان های مالی، هزینه های هنگفتی که صرف درمان خود بیماری وسواس یا بیماری های ثانویه ی وسواس می گردد، مزید بر تمام هزینه های دیگر می شود. علاوه بر این موارد، خیلی از مواقع اثری که وسواس و پیامدهای آن بر بازدهی شغلی فرد وسواسی می گذارند، موجب می شود که دیگران نیز متحمّل زیان های اقتصادی گردند.
فصل سوم
پیشگیری و درمان اختلال وسواس
ازمنظر روان شناسی
و
فقه اسلامی
مقدمه
درمان وسواس همچون بسیاری از بیماری ها و اختلالات دیگر مستلزم شناخت ریشه ها و زمینه های آن می باشد. ابتدا باید مشخص شود که چه عاملی تعادل جسمی و روانی فرد را برهم زده است، تا بتوان با برقراری مجدّد این تعادل، سلامتی فرد مبتلا را به او بازگرداند. روان کاوان تلاش می کنند با دست یافتن به لایه های درونی و پنهان شخصیّت انسان، علل وانگیزه های مخفی و ناپیدای این اختلال فریب دهنده را در ضمیر ناخودآگاه او کشف و ریشه کن کنند و عوامل تنش زا را تماماً پاکسازی نمایند. سپس آموزه های جدیدی را از نو و بر مبنایی درست و منطقی، پایه ریزی کنند و بدین ترتیب آرامش را جایگزین اضطراب ویقین را جانشین تردید و دودلی گردانند.
خداوند مهربان قبل از هرچیز با ترسیم الگویی از ویژگی های یک انسان کامل، در وجود مقدّس پیامبر اکرم(ص)، راه رسیدن به یک شخصیّت سالم و بهنجار را چه از نظر جسمی و چه از لحاظ روحی و روانی، تجسّم و عینیّت می بخشد و بدین ترتیب با معرّفی ایشان به عنوان «اسوهٌ حسنه»، مسلمانان را به اطاعت و فرمانبرداری از قول و فعل و تقریر ایشان ترغیب می نماید. اندکی تأمّل و دقت در آموزه های نظری و احکام عملی دین اسلام نشان می دهد که آن چه که در قالب قول وفعل و سنّت، از رسول خدا(ص) و ائمه ی معصومین (ع) به ما رسیده است، چیزی نیست جز دستور العمل هایی برای بهره مند شدن از یک روان سالم و آرام و ساختن یک شخصیّت بهنجار و متعادل، که تنها دغدغه اش عبادت و عبودیت خالق است از میان خلق. تنها راه رسیدن به چنین آرامش و عبودیّتی فقط و فقط حرکت کردن در مسیر سهل و مستقیمِ فطرت است، در پیروی کردن از قوانین و قواعد مشخّص، واضح و آسانی است که قابل انطباق بر سرشت، طبیعت و ساختار درونی و روحی تمامی ابناء بشر می باشد. قواعد و قوانینی که به کار بستن آن ها، نتیجه اش قطعاً هم مانع از بروز تنش ها و بحران های روحی و اختلالات روانی و ناهنجاری های شخصّیتی و رفتاری گوناگون، از جمله وسواس می شوند و هم در صورت ابتلا به این نابسامانی ها و آشفتگی های روحی و روانی، بهترین راه درمان و علاج آن ها، به شمار می آیند.
از آن جایی که ما نیز در یک جامعه دینی معتقد و مقیّد به اصول و احکام دینی در کلیه ی شئونات فردی و اجتماعی، زندگی می کنیم، لازم است که موضوع وسواس را در بستر فرهنگ و دین بنگریم و آن را تجزیه و تحلیل کنیم. در متون و منابع اسلامى نیز به وسواس هایى در ارتباط با انجام اعمال و فرایض مذهبى و دینى نظیر شک در تعداد رکعات نماز، وضو، غسل، نیت نماز، تکبیره الاحرام، قرائت، وسواس در طهارت و نجاست (شست وشو) اشاره شده است، ضمن این که انواع دیگر وسواس همچون وسواس در مورد سلامتى و ترس از بیمارى، داشتن اندیشه هاى بیهوده (وسواس اعتقادى)، وسواس در ارتباط با مرگ، برزخ، قبر، دوزخ و معاد، ونیز وسواس هاى افراطى مانند داشتن افکار و عقاید غیرمنطقى و غیرعاقلانه را هم از نظر دور نداشته است. در فصل حاضر به نقد و بررسی این اصول و قواعد و تأثیر گذاری آن ها در پیشگیری و درمان وسواس می پردازیم.
پیشگیری از بروز وسواس
«پیشگیری» یعنی « پیش از گرفتاری»؛ یعنی هرآن چه که لازم است قبل از وقوع حادثه و آوار شدن آن انجام شود تا از پیامدهای متعاقب آن جلوگیری به عمل آید. طبق این تعریف، پیشگیری عبارت است از یک طرح بنیادین و ریشه ای، برای درنطفه خفه کردنِ هر بذر و سببی که قرار است بارِ کج، حاصل آن باشد. پیشگیری از وسواس نیز مشمول چنین طرح و برنامه ای می شود. پس از آشنایی با علل و اسباب بروز اختلال وسواس، وهمچنین با عنایت به گستردگی عوامل و علل اضطراب زا در جهان امروز، که تمامی انسان ها را در معرض ابتلا به اختلالات روانی و ناهنجاری های رفتاری، علی الخصوص، اختلال وسواس فکری – عملی اجباری، قرار داده است، باید به سراغ اصلاح مبانی و بذرهای اولیه برویم و کژی ها و نادرستی های اعتقادی، تربیتی، فرهنگی، اجتماعی و دینی را ترمیم و بازسازی کنیم؛ واین بدست نمی آید مگر درسایه ی آموزش های صحیح در زمینه های گوناگونی که در بروز وسواس موثر می باشند. دراین راستا، شیوه های پیش بینی شده به منظور پیشگیری از بروز وسواس را در دو مبحث جداگانه و از منظر علم روان شناسی و نیز از دیدگاه فقه و آموزه های دین مبین اسلام، بررسی و پیگیری خواهیم کرد.