سرمایهگذاران به سودهای آینده و افزایش قیمت سهام عادی توجه زیادی میکنند. میزان بازده را باید با توجه به یک زمان مشخص در آینده حساب کرد. اگر کسی در این اندیشه باشد که سهام را برای همیشه نگه دارد، در آن صورت باید سودهای آینده سهام را با قیمت کنونی آن مقایسه کند. ولی گاهی قیمت بازار سهام بیشتر از ارزش ذاتی آن میشود. در این صورت بهتر است این سهام را بفروشیم. بنابراین، برآورد یا تعیین ارزش سهام فرایند دائمی و همیشگی است (کردستانی و مجدی، ۱۳۸۶).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۳-۱-۱-۳- حق رأی
صاحبان سهام عادی در موارد زیر حق رأی دارند:
تقسیم سود
انتخاب هیأت مدیره و بازرس قانونی
تغییر سرمایه شرکت
انتشار سهام جایزه
تجزیه سهام
ادغام شرکت
انتشار اوراق بهادار توسط شرکت
هر نوع تغییر در اساسنامه
گاهی شرکتها انواع خاصی از سهام عادی منتشر میکنند که دارنده آنها از حق رأی محروم است. برای مثال، امکان دارد یک شرکت، سهام طبقه «الف» و سهام طبقه «ب» منتشر کند، که دارنده سهام طبقه «الف» میتواند در همه امور شرکت رأی بدهد، ولی دارنده سهام طبقه «ب» حق رأی محدود دارد، یا اصلاً حق رأی ندارد.
در گذشته، برخی از شرکتها سهام ویژهای (بدون حق رای) منتشر میکردند و هدفشان این بود که بدون از دست دادن کنترل شرکت، با انتشار این نوع سهام افزایش سرمایه بدهند. اما یکی از شرایط پذیرش در بورس نیویورک و بورس تهران داشتن حق رأی مساوی برای کلیه سهام شرکت است. معمولا سهامی که حق رأی ندارند از سهامی که دارای حق رأی هستند، ارزانتر میباشند(واروتو[۳۶]، ۲۰۱۱).
۲-۳-۱-۱-۴- ارزش دفتری
ارزش دفتر هر سهم عادی از رزش اسمی آن مهمتر است. برای تعیین ارزش دفتری یک سهم همه بدهیها و سهام ممتاز را از داراییها کم و باقیمانده را بر تعداد سهام عادی که در دست مردم است تقسیم میکنند. ارزش دفتری نشاندهنده مبلغی است که در ازای هر سهم عادی در شرکت سرمایهگذاری شده است. بدیهی است که ارزش دفتری با ارزش ذاتی رابطه چندان زیادی ندارد، زیرا پولی که از محل فروش داراییها به دست میآید با ارزش دفتری و با قدرت سودآوری داراییها تفاوت بسیار زیادی دارد.
برای اینکه بتوان به معیار دقیقی از ارزش داراییهای شرکت دست یافت باید آنها را بر مبنای ارزش بازار قیمتگذاری کرد. بهرهوری داراییها به اضافه ترکیب ویژه آنها و توان خلاقیت مدیریت شرکت مجموعاً باعث درآمد و سودی میشود که ارزش آنها از ارزش دفتری داراییها بیشتر است(ابدو[۳۷]، ۲۰۰۷).
۲-۳-۱-۱-۵- حق تقدم خرید سهام
صاحبان سهام عادی علاوه بر دریافت سود سهام و حق دادن رأی، حق دیگری هم دارند که آن را حق تقدم خرید سهام مینامند. داشتن چنین حقی به سهامداران این امکان را میدهد تا درصد مالکیت خود را ثابت نگهدارند. اگر شرکتی قصد افزایش سرمایه را داشته باشد، سهام جدید را باید نخست به سهامداران فعلی خود عرضه نماید و هر سهامدار به نسبت سهام خود در پذیرهنویسی سهام عادی اضافی، مشارکت خواهد کرد(مونوا و ارتاس[۳۸]، ۲۰۱۰).
ارزش گواهی حق تقدم خرید به عوامل زیر بستگی دارد: ارزش سهام شرکت در بازار، قیمت پذیرهنویسی که از سوی شرکت تعیین میشود (سهام جدید باید به آن قیمت به فروش برسد) و تعداد حق تقدم که برای خریدن یک سهم جدید لازم است. معمولا یک نفر باید دارای چندین حق خرید باشد تا بتواند یک سهم جدید بخرد. قیمت پذیرهنویسی سهام همیشه زیر قیمت بازار تعیین میشود، تا سهامداران به خرید سهام جدید تشویق شوند. معمولا میزان این تخفیف تا ۱۵ درصد قیمت بازار سهام میرسد. فرض کنید که بعد از مجمع عمومی، قیمت بازار هر سهم ۵۰ دلار و قمیت پذیرهنویسی آن ۵/۴۲ دلار است. اگر ۱۰ حق تقدم برای خرید یک سهم لازم باشد ارزش هر حق تقدم خرید حدوداً ۷۵/۰ دلار میشود ۱۰/۴۲.۵-۵۰ با تغییر قیمت سهام قیمت گواهی حق تقدم نیز تغییر خواهد کرد (رجبی و گنجی، ۱۳۸۹).
کسی که سهام شرکتی را دارد باید همواره سه تاریخ مشخص را در نظر داشته باشد:
تاریخ اعلان افزایش سرمایه
تاریخ بستن دفتر سهام شرکت
زمان انقضای مهلت حق تقدم خرید
هیأت مدیره در زمان اعلان افزایش سرمایه شرح کاملی از شرایط پذیرهنویسی، شامل تعیین تعداد حقی که شخص باید داشه باشد تا بتواند یک سهم جدید بخرد، قیمت پذیرهنویسی سهم جدید و تاریخ بستن دفتر سهام را اعلان میکند. مقصود از تاریخ بستن دفتر سهام، تعیین روزی است که فهرست کاملی از سهامداران دریافتکننده گواهی حق تقدم تهیه میشود. در این زمان نام سهامدارانی که گواهی حق تقدم خرید را دریافت میکنند از دفتر سهام استخراج میشود.
آخرین تاریخ مهمی را که سهامداران نباید آنرا فراموش کنند زمان انقضای حق تقدم خرید است، زیرا پس از این تاریخ گواهی حق تقدم خرید بیارزش خواهد شد. معمولا مهلت پذیرهنویسی سهام دو ماه میباشد (کردستانی و مجدی، ۱۳۸۶).
۲-۳-۱-۱-۶- تعیین ارزش سهام عادی
یکی از مهمتریم بررسیهایی که سرمایهگذار باید انجام دهد، تعیین ارزش سهام عادی است. تعیین ارزش ذاتی سهام عادی به مراتب مشکلتر از سایر اوراق بهادار است زیرا سهام عادی دارای عمر نامحدود است و همچنین نرخ بازدهی آن مشخص نیست. روش های متفاوتی برای تعیین ارزش سهام وجود دارد که بشرح زیر است:
تعیین ارزش سهم بر اساس ارزش دفتری
تعیین ارزش سهم با فرض انحلال شرکت
تعیین ارزش سهم بر اساس بهای جایگزینی دارائیها
تعیین ارزش سهم بر مبنای ارزش ذاتی آن
بهترین روش، روش چهارم است. در این روش ارزش سهم براساس ارزش فعلی عایدات آتی محاسبه میشود. منظور از عایدات آتی عبارت است از مبالغ دریافتی بابت سود سهم یا فروش سهم(ال – تامینی، ۲۰۱۲). جهت برآورد دقیق ارزش ذاتی هر سهم چهار متغیر باید از قبل مشخص شوند. این متغیر ها عبارتند از :
سودی که در آینده به هر سهم تعلق خواهد گرفت.
نرخ بازده خواسته شده سرمایه گذار
سود نقدی که در آینده به هر سهم پرداخت خواهد شد
وجهی که در آینده از بابت فروش سهام دریافت خواهد شد.
اگر هر چهار متغیر بالا کاملأ مشخص باشد، تعیین ارزش سهام عادی بسیار آسان است. ولی زمانیکه متغیرهای فوق مشخص نیستند، ارزیابی سهام مشکلتر میگردد. البته به معنی این نیست که روش ارزش ذاتی کاربرد ندارد. در این روش سرمایهگذار یا تحلیل گر، نرخ بازده خواسته شده را با توجه به ریسک شرکت تعیین کرده و بر اساس آن ارزش فعلی جریانات نقدی آتی سهم را محاسبه می نماید. سپس ارزش فعلی جریانها نقدی آتی سهام با قیمت جاری بازار سهام مقایسه و در صورتیکه قیمت بازار سهام کمتر یا مساوی ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی باشد، سهام مورد نظر خریداری می گردد(النزی و همکاران[۳۹]، ۲۰۱۱).
نکته مهم دیگر جنبه روانشناسی ارزیابی سهام است، برخی از نویسندگان معتقد هستند که سرمایه گذار باید روانشناس خوبی باشد. بعنوان مثال در کتاب “پیکاربرای سود بازار سهام” عنوان شده که بهترین سرمایه گذاران، روانشناسان هستند. رفتار بازار سهام مبتنی بر قضاوت خاصی است که به جنبه های روانشناسی مربوط تر است تا به محاسبه اعداد و ارقام. فهم و درک روانشناسی بازار، عامل اساسی در انتخاب منطقی است. با اینحال سرمایه گذاران نباید بر اساس روحیات خود تصمیم بگیرند زیرا تجربه ثابت کرده که اغلب افرادی که دیدگاه های بلندمدت داشتهاند، موفقتر بودهاند(بوکپین و اسشاکو[۴۰]، ۲۰۰۹).
۲-۳-۲- نحوه تصمیم گیری خریداران سهام عادی در بورس اوراق بهادار
۲-۳-۲-۱- انتخاب سهام
در اکثر بورسهای دنیا، اوراق بهادار متنوعی برای سرمایهگذاری عرضه می گردد ولی در حال حاضر در بورس اوراق بهادار فقط سهام عادی خرید و فروش میشود. بنابراین در اینجا طریقه انتخاب سهام عادی توسط سرمایهگذاران مدنظر است. در موقع انتخاب سهام، مهمترین موضوع برای فرد سرمایهگذار این است که چه مبلغی را برای هر سهم عادی پرداخت نماید. تعیین دقیق مبلغ پرداختی برای هر سهم احتیاج به تجزیه و تحلیلهای وسیعی دارد. هدف اصلی از تجزیه و تحلیل سرمایهگذاری، محاسبه ارزش فعلی عایدات هر سهم است. در بورسهای کارا، تعیین ارزش واقعی هر سهم (ارزش فعلی عایدات آتی ) براحتی امکان پذیر است. در بازار کارای سرمایه، تمام اطلاعات مربوط به اوراق بهادار در قیمت بازار این اوراق منعکس است و هر اطلاعات جدیدی که به بازار میآید، سریعاً قیمت اوراق بهادار را تحت تأثیر قرار میدهد. در این بازارها، امکان دستیابی به بازده غیرعادی[۴۱] وجود ندارد و بازده سرمایهگذاری متناسب با ریسک مربوط به آن است (صفرزاده، ۱۳۸۹).
انتخاب سهام در بازار کارا بسیار آسان است زیرا قیمت سهام تفاوت بسیار ناچیزی از ارزش ذاتی آن دارد. در این بازار، با توجه به روحیات سرمایه گذار نسبت به ریسک پذیری، سهام انتخاب میگردد. سرمایهگذار این اطمینان خاطر را دارد که برای سهام خریداری شده بیشتر از قیمت واقعی آن مبلغی پرداخت ننموده است. بنابراین ضرورتی برای تجزیه و تحلیلهای بنیادی احساس نمیشود؛ بقول برخی از صاحبنظران: در بازار کارا بهترین شکل انتخاب سهام بصورت تصادفی است. در کشورهایی نظیر ایران که بازار کارای سرمایه ندارند، قیمت بازار اوراق بهادار با قیمت واقعی آن تفاوت قابل ملاحظهای دارد. بنابراین شخص سرمایهگذار باید تجزیه و تحلیل بنیادی، جهت خرید سهام مورد نظر انجام دهد (هاشمی و بهزادفر، ۱۳۹۰).
۲-۳-۲-۱-۱- انواع تجزیه و تحلیل بنیادی
الف) تجزیه و تحلیل اقتصاد کشور
ب) تجزیه و تحلیل صنعت
ج) تجزیه و تحلیل شرکت
د) تعیین ارزش سهام عادی
الف) تجزیه و تحلیل اقتصاد کشور
سرمایهگذار در هنگام خرید سهام ابتدا باید وضعیت اقتصادی کشوری که قرار است سرمایه گذاری در آن صورت گیرد را مورد بررسی قرار دهد. اگر چه هدف سرمایه گذار خرید سهام شرکتهای منفرد است، ولی مشکل است بتوان تصور نمود که صنعت و شرکتهای موجود در صنعت تحت تأثیر عوامل اقتصادی قرار نگیرد. تغییر در هریک از عوامل اقتصاد باعث تغییراتی در وضعیت صنعت و شرکتهای موجود در آن میشود و طبعاً باعث تغییراتی در انتظارات و پیشبینیهای فرد سرمایهگذار خواهد گردید. سیاستهای پولی و مالی دولت نقش فوق العادهای در شکوفایی و رشد یا رکود صنعت دارد. بنابراین سرمایهگذار ناگزیر است اقتصاد کشور را تجزیه و تحلیل کند. در تجزیه و تحلیل اقتصاد ملی عوامل بیشماری از قبیل تولید ناخالص ملی، نرخ تورم، نرخ بهره و نرخ پس انداز، نرخ بی کاری، کسری یا مازاد بودجه، نرخ مالیات، نرخ ارز، میزان صادرات و واردات، تراز پرداختها و غیره باید مورد بررسی قرار گیرد. سرمایهگذار باید بررسی نماید که عوامل فوق چه تغییری در بازار سهام و خصوصاً در قیمت سهام بوجود خواهد آورد (هاشمی و همکاران، ۱۳۹۰).
ب) تجزیه و تحلیل صنعت
اهمیت این تحلیل با توجه به عملکرد صنایع مختلف در طول سالیان روشن میگردد. این تحلیل به سرمایه گذاران کمک می کند تا در چه صنایعی سرمایه گذاری کنند و از کدام یک دوری کنند. هدف از این تحلیل ارزشیابی وضعیت جاری صنعت است. در نمودار ۲-۱، این مراحل قابل مشاهده است. آقای گرودیسکی[۴۲] در کتاب سرمایهگذاری خود رشد صنعت را به سه مرحله تقسیم میکند: