گه،هه و دای[۱۹۵] (۲۰۱۱)، با اجرای جلسات روان نمایشگری برای دانشجویان خوابگاهی توانستند به افزایش معناداری در اعتماد بین فردی این افراد، دست یابند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
آکینسولا و اودوکا[۱۹۶] (۲۰۱۳)، با اجرای روان نمایشگری در میان کودکان و نوجوانان ۷ تا ۱۶ ساله به کاهش معناداری در نمرات اضطراب اجتماعی و اضطراب عملکرد افراد تحت مداخله دست یافتند.
۲-۶-۲ پژوهش های داخل کشور
۲-۶-۲-۱ ارتباط بین متغیرهای مذهب/معنویت، شادی و سلامت روان[۱۹۷]
شجاعیان و زمانی منفرد(۱۳۸۱)، در پژوهش خود در میان کارکنان فنی صنایع مهمات سازی، بین دعا با سلامت روان، به رابطه مثبت معنادار دست یافتند.
در پژوهش حسنی واجاری و بهرامی(۱۳۸۴)، در میان دانشجویان دانشگاه تهران، نشان داده شد که بین خوشبختی معنوی با سلامت روان، همبستگی مثبت معنادار وجود دارد.
در پژوهش شهنی ییلاق، موحد و شکرکن(۱۳۸۳)، در مورد رابطه علی بین نگرش های مذهبی، خوشبینی، سلامت روانی و سلامت جسمانی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز، مشخص شد که مسیرهای مستقیم از نگرش های مذهبی به خوش بینی، از خوش بینی به سلامت روان و از سلامت روانی به سلامت جسمانی، معنی دار بود. همچنین مسیرهای غیرمستقیم از نگرش مذهبی به سلامت روانی و جسمانی معنی دار بود.
صادقی و مظاهری(۱۳۸۴)، در پژوهش خود، اثرمثبت و معنادار روزه داری را به عنوان یک عبادت مذهبی بر سلامت روان، نشان دادند.
کرمی، روغنچی، عطاری، بشلیده و شکری (۱۳۸۵)، در پژوهش خود با دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه، نشان دادند که پایبندی به جهت گیری اخلاقیات مذهبی درونی با سلامت روان، همبستگی مثبت و معناداری دارد.
در پژوهش عناصری (۱۳۸۶)، در میان دانشجویان دانشگاه آزاد آشتیان، نشان داده شد که شادی با سلامت روان، همبستگی مثبت و با افسردگی و اضطراب، همبستگی منفی معناداری دارد.
باب الحوائجی، رستمینسب، تاج الدینی و هاشمینسب (۱۳۹۰)، با بررسی رابطه بین هوش معنوی و شادی در میان کتابداران شاغل در کتابخانه های شهر تهران، به همبستگی مثبت و معنادار بین این دو متغیر دست یافتند.
باقری، اکبری زاده و حاتمی(۱۳۹۰)، با بررسی رابطه هوش معنوی و شادی در جمعیت پرستاران، به رابطهی معنادار مثبت بین این دو متغیر دست یافتند.
۲-۶-۲-۲ اثربخشی مداخلات روانشناختی یکپارچه شده با مذهب و معنویت
در پژوهش بیان زاده و همکاران (۱۳۸۱)، نشان داده شد که درمان شناختی- رفتاری مذهبی- فرهنگی، همراه با مصرف دارو در کاهش علائم اضطرابی، افسردگی، وسواس، باورها و نگرش های ناسالم بیماران، مؤثر بود و شدت آن ها را کاهش داد.
مرادی و همکاران (۱۳۸۳)، در پژوهشی به بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- مذهبی بر نیمرخ روانی معلولان جسمیزن در شهر اصفهان پرداختند. نتایج نشان داد که این مداخله باعث کاهش معنادار شاخص کلی علایم مرضی، شکایات جسمانی، وسواس- اجبار، حساسیت بین فردی، اضطراب و روان پریشی شده و فقط بر میزان افسردگی تأثیر معنادار نداشت.
مجاهد و همکاران (۱۳۸۸)، به بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر باورهای مذهبی بر کاهش مشکلات روانشناختی همسران شهدا و جانبازان پرداختند. پس از هشت جلسه مداخله، نتایج از اثربخشی هر دو رویکرد شناختی رفتاری کلاسیک و شناختی رفتاری مبتنی بر باورهای مذهبی خبرداد؛ اما بین اثربخشی رویکرد کلاسیک با رویکرد مذهبی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
عزیزی ابرقویی(۱۳۸۹) به برسی اثربخشی معنویت درمانی بر میزان امید و کیفیت زندگی دانشجوایان دختر مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی دانشگاه اصفهان پرداخت. نتایج، نشان داد که میانگین نمرات امید و کیفیت زندگی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، در دو مرحله ی پس آزمون و پیگیری، افزایش معناداری پیدا کرده و همچنین میانگین نمرات ناامیدی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، در مرحله ی پس آزمون و پیگیری، کاهش معناداری پیدا کرده بود.
در پژوهش فلاح و همکاران (۱۳۹۰)، اجرای مداخلهی معنوی با ۶۰ زن مبتلا به سرطان سینه، منجر به ارتقاء معنادار امید و سلامت روان درمانجویان گردید.
۲-۶-۲-۳ اثربخشی مداخلات مبتنی بر روان نمایشگری
نریمانی، بیابانگرد و رجبی (۱۳۸۵)، با اجرای جلسات روان نمایشگری در میان دانشآموزان نارساخوان به افزایش معناداری در مهارتهای اجتماعی و عزت نفس این دانش آموزان، دست یافتند.
زارع و شفیع آبادی (۱۳۸۶)، در پژوهش خود، نشان دادند که روان نمایشگری بر افزایش ابرازگری هیجانی و سلامت عمومیمراجعان، اثربخش بوده است. همچنین در این پژوهش، اثربخشی این روش در مقایسه با روش مشاوره ی گروهی عقلانی- عاطفی- رفتاری در افزایش ابرازگری هیجانی، بیشتر بوده است.
زارع، شفیع آبادی، پاشاشریفی و نوابی نژاد (۱۳۸۶)، نشان دادند که جلسات روان نمایشگری در افزایش ابرازگری هیجانی و کاهش بازداری و دوسوگرایی هیجانی مراجعان، اثربخش بوده است.
ملازمانی و فتحی آشتیانی(۱۳۸۷)، با اجرای جلسات آموزشی به شیوه ی ایفای نقش، به بهبود معناداری در تصور از خود نوجوانان دختر، دست یافتند.
کورکی، یزدخواستی، ابراهیمیو عریضی (۱۳۹۰)، با اجرای جلسات روان نمایشگری در میان دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان، به افزایش معنادار در مهارت های اجتماعی و کاهش معنادار در اعتیاد به اینترنت دست یافتند.
۲-۷ خلاصه و جمع بندی
۲-۷-۱ خلاصه ی پیشینه ی خارجی
پژوهش های ثبت شده در خارج از کشور، در مجموع بیانگر آن هستند که بین نگرش مذهبی (و نیز مولفه های مربوط آن مانند باورهای مذهبی و معنوی)، شادی، لذت و سلامت روان، روابط معناداری وجود دارد. بر این اساس، این روابط به صورت رابطه بین باورهای مذهبی و مولفه های مربوط به آن با سلامت روان یا فقدان نشانگان آسیب شناسی روانی (به عنوان نمونه، کوئنیگ و همکاران، ۱۹۹۸؛اسمیت و همکاران، ۲۰۰۳؛ عبدالخالق و ناصر، ۲۰۰۷)، رابطه باورهای مذهبی با شادی (آقایی و کومار، ۲۰۰۸؛ احمدی، اسدی و موحد ابطحی، ۲۰۱۳)، رابطه شادی با سلامت روان یا سلامت عمومی(ساباتینی، ۲۰۱۱؛ کامکار و شکرزاده، ۲۰۱۲)، رابطه معکوس شادی با حالات آسیب شناسی روانی (بوگنر و همکاران، ۲۰۰۱؛ داینر و سلیگمن، ۲۰۰۲؛ به نقل از لیوبومیرسکی، کینگ و داینر، ۲۰۰۵) و رابطه شادی با لذت (احمدی، اسدی و ابطحی، ۲۰۱۳) گزارش شده است.
یکپارچه سازی عقاید معنوی و مذهبی در مداخلات روانشناختی تا کنون در موضوعات مختلف مرتبط با سلامت روان و آسیب شناسی روانی همچون امید و ناامیدی (دی سوزا و ردریگو، ۲۰۰۴)، افسردگی (ریچاردز و همکاران، ۱۹۹۳؛ تاراکشوار و همکاران، ۲۰۰۵؛ به نقل از پارگامنت، ۲۰۰۷) اضطراب (احمدی و کجباف، ۲۰۱۲) و پرخاشگری و قاطعیت (احمدی و باجلان، ۲۰۱۳) بررسی شده است. چیزی که در مورد اکثر این مداخلات، مشترک است، این است که این رویکردها عمدتاً برای یکپارچه سازی مفاهیم معنوی و مذهبی، بر رویکردهای شناختی- رفتاری استوار بوده اند. این موضوع در مورد بسیاری از مداخلات مشابه دیگری که تاکنون انجام شده اند، نیز صدق میکند (پارگامنت، ۲۰۰۷)
همچنین پژوهش های ثبت شده در خارج از کشور، نشان میدهند که اثربخشی روان نمایشگری تاکنون بر حیطه های مختلف مربوط به سلامت روان و آسیب شناسی روانی، همچون اختلالات سازگاری و رفتارهای ضداجتماعی (کلرمان، ۱۹۷۳)، اضطراب (آرن و همکاران، ۱۹۸۹، آکینسولا و اودوکا، ۲۰۱۳)، افسردگی (استالونه، ۱۹۹۳)، سبک های دلبستگی (دوگان، ۲۰۱۰) و اعتماد بین فردی (گه و همکاران، ۲۰۱۱) تأیید شده است.
۲-۷-۲ خلاصه ی پیشینه ی داخلی
پژوهش های ثبت شده در داخل کشور، در مجموع از یکسو نشانگر رابطه بین مفاهیم مرتبط با نگرش مذهبی مانند عقاید معنوی و مذهبی، اعمال و عبادات مذهبی با سلامت روان (از جمله حسنی واجاری و بهرامی، ۱۳۸۴؛ کرمی و همکاران، ۵۶) و از سوی دیگر نشانگر رابطه بین مفاهیم مرتبط با معنویت با شادی هستند (باب الحوائجی و همکاران، ۱۳۹۰؛ باقری و همکاران، ۱۳۹۰). همچنین رابطه بین شادی و سلامت روان، در پژوهش های داخلی نیز همچون پژوهش های ثبت شده در خارج از کشور، تأیید میشود (عناصری، ۱۳۸۶). اما رابطه بین لذت با هیچ یک از سه متغیر نگرش مذهبی (یا مفاهیم مرتبط با آن)، شادی و سلامت روان، در هیچ پژوهش ثبت شده ای یافت نشد.
در میان پژوهش های ثبت شده در داخل کشور، موضوع یکپارچه سازی عقاید مذهبی و معنوی در مطالعات مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. بعضی از مهمترین متغیرهایی که تاکنون مورد بررسی این مداخلات بوده اند عبارتند از: اضطراب، افسردگی، وسواس (بیان زاده و همکاران، ۱۳۸۱؛ مولوی و همکاران، ۱۳۸۳) امید و ناامیدی (عزیزی ابرقویی، ۱۳۸۹) و نیز خود متغیرسلامت روان به طورکلی (فلاح و همکاران، ۱۳۹۰). همانند پژوهش های ثبت شده در خارج از کشور، ملاحظه میشود در این پژوهش ها نیز یکپارچه سازی عقاید مذهبی و معنوی، عمدتاً متمرکز بر رویکردهای شناختی- رفتاری بوده است.
همچنین اثربخشی روان نمایشگری بر متغیرهای مختلف مربوط به سلامت روان، هیجانات و حالات آسیب شناسی روانی تاکنون در پژوهش های داخلی مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است که میتوان از آن میان به این موارد اشاره کرد: مهارت های اجتماعی و عزت نفس (نریمانی و همکاران، ۱۳۸۵)، ابراز گری هیجانی و سلامت عمومی(زارع و شفیع آبادی، ۱۳۸۶)، دوسوگرایی هیجانی (زارع و همکاران، ۱۳۸۶)، تصور از خود (ملا زمانی و فتحی آشتیانی، ۱۳۸۷) و اعتیاد به اینترنت (کورکی و همکاران، ۱۳۹۰).
۲-۷-۳ جمع بندی
همانطور که ملاحظه میشود، در مجموع پژوهش های انجام شده و ثبت شده در داخل و خارج از ایران، تاکنون ارتباط بین مفاهیم نگرش مذهبی (و مفاهیم مرتبط با آن مانند عقاید مذهبی و معنوی)، شادی، لذت و سلامت روان، تاکنون به شکل های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است، اما براساس جستجوی پژوشگر این پژوهش، تاکنون این چهار متغیر در قالب یک مدل ساختاری مورد بررسی قرار نگرفته اند. این درحالی است که با توجه به روابط تأیید شده بین این متغیرها مفهوم سازی آن ها در قالب یک مدل ساختاری، میتواند درک جامعی از نوع روابط بین آن ها به دست دهد.
در پژوهش هایی که به بررسی مداخلات یکپارچه شده با مذهب و معنویت پرداخته اند، یکی از شکاف های پژوهشی عمده ای که ملاحظه میشود، این است که این پژوهش ها عمدتاً یا بر رویکردهای شناختی- رفتاری متمرکز شده اند و یا فرایند یکپارچه سازی عقاید معنوی و مذهبی را در قالب یک رویکرد معتبر و شناخته شده ی روان درمانی و مشاوره انجام نداده اند. رویکرد روان نمایشگری از ظرفیت های بسیار با اهمیتی برای یکپارچه سازی عقاید مذهبی و معنوی برخوردار است. با این حال در هیچ یک از پژوهش های ثبت شده در داخل وخارج از کشور، تاکنون چنین یکپارچه سازی و التقاط گرایی معنوی، مورد بررسی قرار نگرفته است. همچنین تاکنون هیچ پژوهشی به بررسی اثربخشی روان نمایشگری بر سه متغیر شادی، لذت و سلامت روان به طور همزمان و در قالب یک مداخله، نپرداخته است. بنابراین این پژوهش با در نظر گرفتن این شکاف های پژوهشی در پژوهشهای ثبت شده در داخل و خارج از کشور، به بررسی هریک از این موضوعات میپردازد.
فصل سوم
روش پژوهش
۳-۱ مقدمه
در این فصل به بیان طرح کلی پژوهش، جامعه ی آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری، معرفی ابزارهای پژوهش، شیوه ی اجرای پژوهش، خلاصه ی محتوای جلسات مربوط به مداخله ی پژوهش و روش های تجزیه و تحلیل آماری به کار برده شده، پرداخته میشود.
۳-۲ طرح کلی پژوهش
در پژوهش حاضر، به منظور بررسی مدل ساختاری رابطه ی بین متغیرهای نگرش مذهبی، شادی، لذت و سلامت روان از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. همچنین به منظور بررسی اثربخشی مداخلهی روان نمایشگری با محتوای معنوی، طرح این پژوهش، از نوع آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون باگروه کنترل است. به منظور بررسی تداوم تأثیر مداخله، نمرات آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل، به مدت یک ماه پس از مرحله ی پس آزمون، در مرحله ی پیگیری نیز مورد بررسی قرار گرفت. سیمای کلی طرح مربوط به بررسی اثربخشی مداخله ی پژوهش، در جدول ۱-۳ ارائه شده است.
جدول ۳-۱ سیمای کلی طرح پژوهش