۲-۱-۲۰-۱- ارضای تقاضای مصرف کنندگان: امروزه شرکتها و سازمانها مجبورند به خاطر ارضای نیازهای مشتریان و عمل به مسئولیت اجتماعی و حمایت از حقوق مصرف کنندگان، مسائل مربوط به حفظ محیط زیست را در فعالیتهای خود جای دهند. مثلا مک دونالد نمونه بارزی است که به خاطر حمایت از حقوق مصرف کنندگان و ارضای تقاضای آنها ترکیب بسته بندیهای خود را عوض کرده است.
۲-۱-۱۵-۲- واکنش نسبت به اقدامات رقبا: هنگامیکه یک شرکت در تولید محصولاتش ملاحظات زیست محیطی را مد نظر قرار میدهد، شرکتهای دیگر بایستی استراتژیهای خود را در تولید محصولاتشان تغییر دهند و تدابیری را در راستای سبز شدن اتخاذ کنند زیرا در غیر این صورت سهم بازارشان را از دست خواهند داد.
۲-۱-۱۵-۳- دخالت روز افزون دولت: در کشورهای مختلف دولتها برای حفظ محیط زیست سالم از راههای مختلف استفاده میکنند. مثلا در آمریکا سازمان محیط زیست قوانینی را در راستای حفظ محیط زیست تدوین کرده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱-۱۵-۴- افزایش آلودگی محیط زیست: با توجه به آلوده شدن محیط زیست، شرکتها بایستی برای جلوگیری از این امر در راستای نهضت سبز و بازاریابی سبز گام بردارند. آلودگی محیط زیست باعث شده است که فشارهای اجتماعی از جانب مصرف کنندگان، خطمشی دولتها و شرکتها را به سوی سبز شدن تغییر جهت دهند (زرین جوی الوار، ۱۳۹۰).
عوامل درونی زیادی وجود دارند که بر شرکتها فشار میآورند تا فعالیتهای سبز را به اجرا بگذارند که به برخی از آنها اشاره میشود:
۱- عامل هزینه: بدین معنی که سبز بودن میتواند به کارایی بیشتر منافع و صرفه جوییهای مالی منجر شود. یعنی اینکه از ورودی کمتری استفاده میشود و بنابراین زباله کمتر خواهد بود و آلودگی کاهش خواهد یافت (پولونسکی و رزنبرگر[۸۵]، ۲۰۰۱).
۲- فلسفه شرکت: زمانی که شرکتها به اهداف محیطی همانند دیگر اهداف شرکت اهمیت میدهند و مسائل محیطی را در فلسفه شرکت میگنجانند، بحث سبز بودن با استراتژیهای شرکت گره میخورد و سپس آن را با فعالیتهای تاکتیکیاش در هم میآمیزد.
۳- ایجاد موضع رقابتی در بازار: شرکتهایی که مسائل محیطی را در فرایندهای بازاریابی و تولید محصول در نظر دارند نسبت به رقبا موضع رقابتی برای خود ایجاد میکنند. پس میتوان گفت رعایت اصول بازاریابی سبز باعث میشود که مصرف کنندگان دید بهتری نسبت به شرکت داشته باشند (کاتلر[۸۶]، ۱۹۹۹).
۲-۱-۲۱- عصرهای بازاریابی سبز
بازاریابی سبز از بدو پیدایش تا کنون در مسیر تکاملی خود مراحل متفاوتی را طی کرده است که هر عصر دارای ویژگیهای خاصی بوده و معمولا بنا به شرایط و نیازهای محیطی تغییر کرده و وارد عصر جدیدی شده است. بازاریابی سبز تاکنون سه عصر را طی کرده است که عبارتند از:
۲-۱-۲۱-۱- عصر اول: بازاریابی سبز اکولوژیکی: این عصر از نظر تاریخی سالهای دهه۶۰ و اولیل دهه ۷۰ را در بر میگیرد. ویژگیهای عصر اول چنین بود که روی مشکلات محیطی خارجی مانند آلودگی هوا و... تمرکز کرده بود (پیتی کن[۸۷]، ۲۰۰۱). همچنین صنایعی مانند خودروسازی، نفت و کشاورزی - شیمیایی بیشتر مورد بحث بود. در این مرحله بود که ارزشهای محیطی و اجتماعی وارد کسب و کار شد. رویکرد حل مشکل معمولا یک راه حل پایانی بود هرچند که خود راه حل ممکن بود به افزایش هزینه منجر گردد. مثلا بهینه سازی سوخت در خودرو توسط قوانین الزامی شد در نتیجه قیمت خودروها نیز افزایش یافت.
۲-۱-۲۱-۲- عصر دوم: بازاریابی سبز محیطی: این مرحله از اواخر دهه ۸۰ آغاز گردید و مفاهیمی نوین مانند فناوری پاک، پایداری، مصرف کننده سبز و مزیت رقابتی پدیدار شدند. به عنوان مثال فناوری پاک شامل طراحی مبتکرانه محصولات جدید و سیستم تولیدی بود به طوری که ضایعات و آلودگی در مرحله طراحی حذف گردند. مصرف کنندگان سبز در این عصر کسانی بودند که نمیخواستند کالایی مصرف کنند که: سلامتی مصرف کنندگان یا دیگران را به خطر اندازد، هنگام تولید، استفاده یا تجزیه آن به محیط خسارت وارد شود، ضایعات غیر ضروری زیادی از طریق بسته بندی وارد محیط کند، برای حیوانات مضر باشد، تاثیر منفی روی سایر کشورها داشته باشد. از طریق مزیت رقابتی نیز شرکت میتوانست در موضع بهتری فعالیت کند. اگر تعداد زیادی مصرفکننده نگران محیط بودند شرکتها میتوانستند با سازگاری محصولات خود با محیط از دیگر شرکتها متمایز شوند. بنابراین این رویکرد یک رابطه برد - برد بود که باعث میشد هم مصرف کننده به رفاه و نیاز خود برسد و هم شرکت از طریق فعالیتهای مناسب ضایعات و در نتیجه هزینه های خود را کاهش دهد.
تفاوت بارز بین عصر اول و دوم در این بود که عصر اول معمولا روی صنایعی متمرکز میشد که تاثیر مستقیم روی محیط داشتند. اما بازاریابی محیطی تمامی روشهای تولیدی و خدماتی را نیز شامل میشود از جمله توریسم و… (پیتی، ۱۹۹۵). بر اساس بازاریابی محیطی، کسب و کارها فقط یک زنجیره ارزش که دادهها را به ستادههای بازار تبدیل میکنند نیستند بلکه سیستمی با ستادههای غیر بازاری مانند ضایعات و آلودگی هستند. بدین معنی که عصر نگرش کلگرایی و سیستمی را تقویت میکرد که به تقویت نگرشهای جهانی نسبت به محیط منجر شده است. مانند توجهات خاص به لایۀ ازون، گرم شدن کره زمین.
۲-۱-۲۱-۳- عصر سوم: بازاریابی سبز پایدار: همزمان با تقاضاهای فراوان مردم و بالا رفتن انتظارات آنها و سختگیری دولتها، دیگر عصر دوم قادر به پاسخ گویی نبود. مباحثی مثل توسعه پایدار در حیطه اقتصاد تاثیر بسزایی روی علم بازاریابی گذاشت و عصر سوم را به سوی بازاریابی سبز پایدار پیش برد. چالشهای بارز این عصر عبارت است از: آینده نگری، عدالت و برابری و تاکید بر نیازها. آینده نگری یعنی بازاریابی سعی دارد به رضایت مشتریان و سودآوری سرمایه گذاران منجر باشد.
همچنین دو عصر قبلی بازاریابی فقط بر نیاز مصرف کنندگان کنونی تاکید داشتند در حالی که طبق رویکرد بازاریابی سبز پایدار باید نیاز نسلهای بعدی را نیز ملاحظه کرد، بنابراین، اگر سیستم تولید و مصرف امروز ناپایدار باشد قدرت انتخاب نسل بعد از او گرفته خواهد شد. عدالت و برابری نیز تاکید دارد که هزینه ها و منافع در کشورهای توسعه یافته یکسان نیست (پیتی، ۲۰۰۱).
۲-۲- متغیر دوم پژوهش: رفتار مصرف کنندگان
۲-۲-۱- رفتار مصرفکننده
رفتار مصرفکننده رشته نوپایی است، رفتار مصرف کننده مطالعه واحدهای خرید و فرآیندهای مبادله مشمول در خرید، مصرف، و دور انداختن کالاها، خدمات و ایدهها است. رفتار مصرف کننده موضوعی بحث انگیز و چالشی بوده و در برگیرنده افراد و آنچه که خرید میکنند، چرا و چگونه خرید آنها، بازاریابی و آمیخته با آن و بازار میباشد. رفتار مصرفکننده پدیده ظریفی است زیرا رفتار افراد همواره واضح و آشکار نیست و لذا عملکرد آنها به عنوان مصرف کنندگان، بسیاری اوقات قابل پیش بینی نیست.
در بسیاری از موارد درک رفتار مصرفکننده، امری مشکل است بر اساس نظریه مازلو انسان، یک حیوان خواهنده است که به ندرت به حالت ارضای کامل میرسد مگر برای مدتی کوتاه و به محض اینکه در او تمایل و خواستهای ارضا میشود، تمایل دیگری روی مینماید و به همین ترتیب این ویژگی انسان است که در تمام زندگی، همواره خواهان چیزی است. رفتار مصرف کننده یک فرایند است که در راستای رسیدن به هدف خاصی برانگیخته میشود که در برگیرنده فعالیتهای زیاد و نقشهای مختلفی میباشد (صمدی، ۱۳۸۲).
رفتار خریداران از ارزشها و عقاید ایشان، از نگرش و طرز فکر آن ها نسبت به جهان و مکان خود در این جهان، از تصویری که از خود دارند و انتظاری که از سایرین درباره این ذهنیت دارند، از منطقی بودن و قضاوت درست و از بوالهوسی و انگیزش ناگهانی سرچشمه میگیرد.
یکی از عوامل تاثیر گذار بر رفتار مصرف کنندگان “نام تجاری” است. نام تجاری از نظر مصرف کنندگان جزء مهمیاز کالا است. برای مثال، بسیاری از مصرف کنندگان شیشه عطر “وایت لی نن” را به عنوان محصولی گرانبها که دارای کیفیتی عالی است میپندارند. ولی میتوان همین عطر را در شیشهای بدون نام و نشان ریخت که در آن صورت کیفیت آن به سطح نازلی سقوط میکند، اگر چه بوی این دو درست همانند است.
برندهای برتر میتوانند احساسات، هیجانات و روح مصرف کنندگان را تحت تاثیر قرار دهند و باعث فروش و موفقیت یک کالا شوند که البته برعکس این موضوع صادق است، مصرف کنندگان در طول زمان به برندها اعتماد میکنند و آن را به دیگران نیز پیشنهاد میدهند. در یک زمینه خاص، یک فرد میتواند تفکرات، احساسات و رفتارهای متضادی نسبت به یک محصول یا خدمت داشته باشد. برای مثال، فردی ممکن است که نسبت به یک مارک ترجیح داشته باشد با این حال آن را نخرد در واقع اینجا فرد در رابطه با مارک نگرش مثبتی ولی رفتار خرید منفی دارد. از طریق اینکه مصرف کنندگان چه احساسی دارند و چه کاری انجام میدهند، بازاریان شانس بهتری برای ارائه آمیخته بازاریابی که ارزش بیشتری را برای بازار هدف ارائه میکند را خواهند داشت. در خیلی موقعیتها، مصرف کنندگان در عوض جستجو و ارزیابی گزینهها قبل از خرید، خریدهای خود را نسنجیده و بر اساس هوس یا به خاطر انگیزههای احساسی انجام میدهند. در این باره هالبورک و هیرشمن[۸۸] در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که مصرفکننده نیز این را میداند که پیامد حاصل از مصرف چنین خریدهایی اغلب سرگرمی و تفریح و هیجان است. زمانی که مصرفکنندهای تصمیم خرید صرفا “احساسی” میگیرد، تمرکز کمتری بر جستجوی اطلاعات خرید میکند و در عوض بیشترین تمرکز بر احساسات و حالات فعلیاش خواهد بود. در محیط شدیدا رقابتی امروز، وجود ذهنیت و تصویر متمایز از محصول بسیار مهم است. وقتی که محصولات پیچیده تر و بازار شلوغتر میشود مصرف کنندهها در هنگام تصمیم به خرید به تصویری که از محصول در ذهنشان ساخته است، بیشتر از ویژگیهای واقعی آن محصول تکیه میکنند (نعلچی کاشی، ۱۳۹۱).
۲-۲-۲- رفتار مصرفکننده و تصمیم گیری خرید
فرایند تصمیم گیری مصرف کننده تحت تاثیر عوامل فردی و محیطی است. بدین ترتیب که ابتدا عوامل محیطی بر روی عوامل فردی تاثیر گذاشته و سپس عوامل فردی بر روی تصمیم خرید تاثیر میگذارند. عوامل محیطی تاثیرگذار بر فرایند تصمیم گیری خرید عبارتند از فرهنگ و پاره فرهنگ، طبقهاجتماعی، درآمد، آموزش، گروههای مرجع، خانواده، ارزشهای اجتماعی، هنجارها، نقشها، عوامل موقعیتی، متغیرهای آمیخته بازاریابی. همچنین عوامل فردی تاثیر گذار بر فرایند تصمیم گیری خرید عبارتند از: انگیزهها، نگرشها و شخصیت (زیکموند[۸۹]، ۱۹۹۶).
رفتار مصرف کننده و فرایند تصمیم گیری خریدار از زوایای مختلفی قابل بررسی است که برخی از ابعاد آن به شرح زیر است.
۲-۲-۲-۱- رفتار مصرفکننده بیانگر انگیزه است: در مطالعه رفتار مصرف کننده سوال اصلی این است که «چرا مصرف کننده بدین صورت رفتار میکند؟» در حقیقت سوال اصلی این است که «انگیزه اصلی این رفتار چیست؟» جواب این سوالات انگیزه مصرف کننده را مشخص میسازد. انگیزه اصلی مصرف کننده از داشتن رفتاری خاص، ارضای نیازها و خواستههای او است. پس آمیختهای از انگیزهها بر رفتار مصرف کننده تاثیر میگذارند. در این قسمت، وظیفه بازاریابان آن است که از میان انگیزههای چندگانه مصرف کننده، انگیزه اصلی وی را شناسایی کنند و برای ارضای نیازها و خواستههای اصلی مصرف کننده تلاش کنند که او بیشترین رضایتمندی را کسب کند.
۲-۲-۲-۲- رفتار مصرف کننده شامل تعدادی از فعالیتها است: برخی از فعالیتهایی که بیانگر رفتار مصرفکننده است، شامل موارد زیر است:
. فکر کردن درباره محصولات
. مشاهده ظاهری محصولات
. گفتگو با دوستان، خانواده و دیگران برای کسب اطلاعات، پرسیدن نظرات و مشورت
. تصمیم گیری برای خرید: در مورد اینکه چه محصولی؟ از کجا؟ چطور؟ چه موقع؟ با چه مارکی؟ و با چه مبلغی؟ خریداری شود.
. دیدن محل خرید
. ارزیابی راهکارها
. مذاکره با فروشندگان
. نحوه پرداخت
. شکایت به فروشندگان
. تکرار خرید یا اصلاح آن
۲-۲-۲-۳- رفتار مصرف کننده یک فرایند است: رفتار مصرف کننده فرایندی است شامل:
. فعالیتهای قبل از خرید
. فعالیتهای هنگام خرید
. فعالیتهای بعد از خرید
این سه مرحله فرایند تصمیم مصرف کننده را تشکیل میدهد.
۲-۲-۲-۴- رفتار مصرف کننده در زمانهای مختلف به صورتهای متفاوتی است: رفتار مصرف کننده تحت تاثیر عوامل درونی و محیطی مختلفی قرار دارد و مسلما با تغییر این عوامل، رفتار مصرفکننده نیز تغییر مینماید و بنابراین نمیتوان رفتار ثابتی را از یک مصرف کننده انتظار داشت.
۲-۲-۲-۵- رفتار مصرف کننده شامل نقشهای مختلفی است: یک مصرف کننده حداقل سه نقش عمده میتواند داشته باشد، این سه نقش عمده عبارتند از:
. نقش تاثیر گذار
. نقش خریدار
. نقش استفاده کننده