تجزیهوتحلیل دادههای تحقیق
۴-۱- مقدمه
در این مطالعه خزش شهری در این مطالعه درواقع پراکندگی و گسترش نامنظم اجزای کلانشهر تهران است که در روستاهای پیرامون و بخصوص در روستاهای منطقه پاکدشت روی داده است. روستای فیلستان یکی از روستاهای تأثیرپذیر از این فرایند شهری است. در این فصل کوشیدهایم با بهره گرفتن از دو عامل اقتصادی و جمعیتی این روند را بررسی کنیم. به روش دادهها و آمار معتبر و روش پرسشنامه به انجام رسانیده ایم. در شیوهی اول آمار سالهای مختلف سرشماری و تأثیرپذیری روستا ازاینروند تغییر جمعیتی مورد کنکاش قرارگرفته است و سپس در شیوهی پرسشنامه با بهره گرفتن از روشهای آماری، خزش شهری و تاثیر آن بر روستای فیلستان ثابت کردهایم. در پایان این فصل با بهره گرفتن از روش هلدرن این تحول را ثابت کردهایم.
۴-۲- کلانشهر تهران و تاثیرات آن بر حوزه پیرامونی
در ایران، تحولات کالبدی- فضایی پیرامون کلانشهرها، شهرهای بزرگ و حتی شهرهای میانی کشور نشان میدهد تا زمانی که عوامل درونزا و نیروهای محلی تعیینکنندۀ رشد شهر بوده، زمینِ شهری کفایت کاربریهای متعارف شهری را نموده و فضای شهر، حسب شرایط اقتصادی، اجتماعی و امنیتی، به نحوی ارگانیک سامان مییافته است، اما از زمانی که درآمدهای نفتی در اقتصاد عمومی کشور تزریق و همراه با ترغیب شهرگرایی، سرمایهگذاری در اراضی شهری به نحوی شتابان شدت گرفت، مبنای رشد شهرها، علیرغم گسترش برنامههای شهری، ماهیتی برونزا به خود گرفت و درنتیجه، نابسامانی بازار زمین شهری، بلااستفاده ماندن بخش وسیعی از اراضی داخل محدوده و عارضۀ منفی گسترش افقی شهرها به نحوی روزافزون پدیدار گردید. تداوم این روند در دهههای اخیر، گسترش بیتناسب شهرها را به همراه داشته که افزون بر بروز پدیدههای منفی شهری (حاشیهنشینی، فقر و بحران شهری)، بر چشمانداز و کالبد عرصههای روستایی پیرامونی نیز تاثیرات دامنهداری برجای گذارده است. شهرها و کلانشهرها در فرایند رشد فضایی خود، هم بهصورت عمودی و همافقی، گسترش مییابند. درحالیکه رشد عمودی به فشردگی و تراکم در محیط شهری میافزاید، رشد و گسترش افقی آنها پیوسته با تعرض به عرصههای پیرامونی همراه است. به سخن دیگر، کلانشهر در فرایند رشد فضایی خود، پس از عبور از آستانههای تحمل فشردگی بافت، دیگر قادر به تداوم رشد پیوسته نبوده، به پراکندن سرریز جمعیت و برخی فعالیتهای خود به پیرامون میپردازند. درست است به گسترش خود ادامه میدهند. درواقع حجم عظیم روابط و فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی کلانشهرها، پیوسته حوزه کارکردی بسیار وسیعتری را فراتر از عرصههای متعارف پیرامونی، طلب کرده است. در این فرایند، پدیدههای نوینی همچون ادغام (الحاق) شهری، خزش و خورندگی چشمانداز آوردهاند که در کنار افزایش بیسابقه گروههای جمعیتی و تمرکز فعالیتها، با پیامدهای زیستی – محیطی در ابعادی بیسابقه همراه شدهاند.
رشد و گسترش افقی شهرها، بهناچار پدیدههای خزش، خورندگی و ادغام (الحاق) شهری را به ارمغان آورده است که خود زمینهساز نابودی و تغییر نامتناسب کاربریهای زمین، بهویژه در حوزههای پیرامونی، شده و میشود. آشکار است که پیامدهای این تحولات در سرزمینهای مختلف یکسان نبوده و نیست. درحالیکه این دگرگونیها در کشورهای صنعتی با نوعی تعادل نسبی بین محیطهای شهری و روستایی همراه بوده، در کشورهای غیر صنعتی پیامدهای متفاوت و عمدتا مسالهسازی به بار آورده است که برخی از آنها عبارتاند از:
- نابودی منابع کمیاب طبیعی؛
- تزلزل بنیادهای فعالیت و اقتصاد روستایی و محدودیت تولید زراعی؛
- رشد بیرویه و نامتعادل شهرها؛
- بروز پدیده رو به رشد حاشیهنشینی؛
- گسترش فعالیتهای غیر تولیدی، حاشیهای و بهاصطلاح غیررسمی؛
- جدایی گزینی فضایی در درون و برون عرصههای کلانشهری؛ و
- گسترش خشونت و ناهنجاریهای مختلف اجتماعی- فرهنگی(سعیدی:).
بهطورکلی، شکلگیری و گسترش کلانشهری با پیامدهای نگریزی درزمینهٔ باز ساماندهی کالبدی – فضایی و باز ساخت اجتماعی – اقتصادی در عرصه منطقهای همراه بوده است: نخست، افزایش ناهمگنی اجتماعی – فرهنگی به سبب مهاجرتهای گسترده به کلانشهرها و دیگر، دگرگونی بارز شکل و ریخت فضایی کلانشهرها. علاوه بر این، حین گسترش کلانشهری، قاعدتا دستهای از شهرهای پیرامونی و برون منطقهای نیز سر برمیآورند (برای بحث بیشتر نگاه کنید به: Scott, 2002: 19 – ۱۸). بدینسان در تمام مناطق کلانشهری، شاهد رشد شتابان شهرهای پیرامونی، همراه با شکلگیری و دگرگونی عرصههای پیرامونی دور از هستههای مرکزی شهر اولیه هستیم. این نوع رشد و گسترش، در اغلب موارد، بهویژه در کلانشهرهای سرزمینهای توسعهنیافته، با درهمآمیختگی عرصههای مختلف، زمینه کمرنگ شدن مرزهای مشخص بین کلانشهر اصلی و عرصههای پیرامونی را فراهم میآورد و علاوه بر این، تشخیص شهر، حومه شهری، عرصههای اطراف شهر و محیطهای روستایی و غیر روستایی پیرامون را با مشکل روبرو میسازد. بعضی این فرایند را فرآیندی پیچیده از تمرکززدایی و همزمان تمرکز مجدد و فشردهتر کلانشهرها توصیف کردهاند (سعیدی و شفیعی ثابت، ۱۳۹۰: ۱۴۹ – ۱۵۱). در این میان، گسترش لجامگسیختهی کلانشهر تهران دگرگونی و تحولات پردامنهای را در عرصههای گوناگون سکونتگاههای پیرامون خود داشته باشد. رشد شتابان جمعیت شهر تهران و بهتبع آن نیاز به مسکن و ساختوسازهای بیشتر، از یکسوگسترش کالبدی شهر را در جوانب مختلف به دنبال داشته و از سوی دیگر، از طریق تغییر کاربری اراضی مزروعی اطراف شهرها و روستاهای مجاور و تبدیل آنها به کاربری مسکونی، در قالب رشد گسسته انجام پذیرفته است. شایانذکر است که شواهد نشان میدهد توسعهی کالبدی و بهتبع آن تغییر کاربری اراضی، چه در اطراف شهر و چه در روستاهای حوزهی نفوذ اغلب، بدون برنامه و نا اندیشیده صورت گرفته است (رهنمایی، ۱۳۶۹، ۴۱). البته شدت اثرات کلانشهر تهران در نواحی پیرامونی با توجه به قابلیتهای محیط طبیعی، اجتماعی و اقتصادی سکونتگاهها متفاوت است. یکی از محورهایی که در این میان تغییر پذیرفته است سکونتگاههای استقراریافته در محور جاده ارتباطی تهران– ورامین به دلایلی نظیر نزدیکی به تهران و دسترسی آسان به راههای ارتباطی، موردتوجه مهاجرین قرارگرفته و طی چند دهه اخیر بهطور کامل نقش و کارکردهای سابق خود را ازدستدادهاند. در حقیقت، درحالیکه بسیاری از کانونهای کارکردی قدیمی تهران، جذب مهاجران جدید از شهرهای دیگر کشور را متوقف کرده اند، کانونهای جدید رشد شهری، بهدوراز هستههای مرکزی و حتی شهر اصلی، در حال شکلگیری هستند و بدینسان، بافت شهری بهسوی یک عرصه منطقهای از نو متمرکز، شامل مراکز شهری و روستایی پیرامونی، سوق داده میشود. بدین ترتیب، کلانشهرها ضمن آنکه با جابهجایی جمعیت و فعالیت در درون و در پی آن، با انتقال مرکزیتها روبرو هستند، بهسوی مرزهای بیرونی و عرصههای پیرامونی و رشد و گسترش مییابند،
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بر این مبنا، سکونتگاههای نواحی پیرامونی متاثر از کارکردهای فضایی تهران، با دگرگونیهای پیچیده ساختاری – کارکردی روبهرو شدهاند، از مهمترین پیامدهای مکانی – فضایی خزش کلانشهر تهران، بروز پدیده خورندگی و پیامدهای آن بوده است که بهتبع آن، بخش قابلتوجهی از منابع طبیعی تجدید نشدنی پیرامون آن، بهویژه زمینهای ارزشمند و حاصلخیز کشاورزی، برای همیشه ازدسترفتهاند.
۴-۳- خزش شهری در روستای فیلستان به عنوان یک مرکز پیرامونی
قادرمرزی در مقاله خود با عنوان «تغییرات کاربری اراضی روستاهای پیرا شهری در فرایند خزش شهری در روستاهای نایسر و حسنآباد سنندج» ویژگیهای خزش شهری را بهصورت زیر برمیشمرد:
پراکنش کنترل نشده ی رشد شهر بر روی زمینهای روستایی
تراکم جمعیتی نسبتا پایین
تغییر کاربری زودهنگام زمینهای کشاورزی و روستایی
گسترش بیرویه شهر به پیرامون
پراکنش شهر در امتداد جادههای منتهی به مادر شهر
گسترشهای اتفاقی و بدون برنامهریزی و نامنظم و
(در بیشتر موارد) به هم پیوستن سکونتگاههای سابقاً مجزا از هم (قادرمرزی،۱۳۸۸: ۱۲۱).
در ادامهی این مبحث ما به بخش اعظم این موارد با مطالعه حاضر خواهیم پرداخت. بخصوص که روستای فیلستان به لحاظ پراکنش کنترل نشده ی رشد شهر بر روی زمینهای روستایی، افزایش محدودهی روستا نسبت به طرح هادی روستایی سال ۱۳۸۵، تغییر کاربریها و به خصوص کاربری کشاورزی، گسترش بیرویهی روستا به سمت سکونتگاههای مجاور و ادغام آنها در آیندهای نزدیک، ویژگیهای کاملا منطبقی با این ویژگیها دارد.
بهطورکلی عوامل اصلی خزش شهری را میتوان در سه قالب قانونی، جمعیتی و اقتصادی تقسیم کرد. ما در این رساله بر روی دو عامل جمعیتی و اقتصادی متمرکز هستیم و تاثیرات کالبدی آن را به صورتی مجزا بررسی میکنیم.
۴-۳-۱- عوامل کالبدی
تقاضا برای کاربریهای جدید میتواند بیانگر تحولات تکنولوژیکی یا تغییرات در ساختار و نیازهای یک جامعه باشد. برخی از این تحولات کمدوام هستند، درحالیکه برخی دیگر نمایانگر یک تقاضای دایمی هستند. طی سالهای اخیر فعالیتهای انسان بهعنوان مهمترین عامل تغییرات الگوی کاربری زمین شناختهشده است (Singh & AsgherT, 2005: 1-2) بخشی از این تغییرات ناشی از تحولات درونی روستاها است و بخش دیگری از آن ناشی از تحولات بیرونی است. یکی از مهمترین عوامل بیرونی تاثیرات ناشی از خزش شهری است؛ که باعث تغییرات عمده در کاربریهای روستا در مطابقت با نیازهای شهری بخصوص کلانشهرها میشود. بررسی کاربری عمومی زمین و نحوه استفاده از اراضی در روستای فیلستان بهعنوان روستایی که تحت تاثیر کلانشهر تهران قرار دارد، حاکی از این است که مساحت روستا در سال های اخیر بهشدت در حال افزایش است. روستا در وضعیت موجود دارای مساحتی بالغبر ۸۱۲۹۵۸ هکتار است، درحالیکه در ۹ سال گذشته ۵۴۱۸۵۹ بوده است، مساحتی بالغبر ۲۷۱۰۹۹ به محدوده روستا فقط در عرض ۹ سال اضافهشده است یعنی بیشتر از ۵۰ درصد در طول ۹ سال به مساحت روستا اضافهشده است.
از کل مساحت روستا حدود ۲۲۱۴۵۲ مترمربع با سهم از کل ۲۴/۲۷ درصد و سرانه ۸/۴۶ مترمربع به کاربری مسکونی اختصاصیافته است، مقایسه کاربری مسکونی در طرح هادی قبلی روستا، با وضعیت موجود حاکی از این است که این روستا در هنگام تهیه طرح هادی قبلی دارای ۲۰۷،۵۳۰ مترمربع مسکونی بوده است که هم به لحاظ درصد از کل و هم سرانه نسبت به وضع موجود دارای شرایط بهتری بوده است. در حقیقت این محاسبات با عامل شماره دوم ویژگیهای خزش که در بخش قبل بحث شد انطباق کامل دارد و روستا به سمت ریزدانگی و کاهش سرانه مسکونی پیش میرود رشد آپارتمان سازی کوچک در روستا که کاملا با زندگی معیشتی در روستا در تضاد است عامل اصلی این ریزدانگی می باشد(تصاویر شماره (۴-۱)). و در عوض کاربریهای جدید به کاربریهای روستا اضافه شدهاند که برخی از آن ها معمولا مختص شهر هستند. کاربریهایی چون ساختمان شورای اسلامی روستایی، مجموعه فرهنگی روستا، دفتر پست، شعبه فروشندگی مجاز سوخت و آتشنشانی، ایستگاه وسیله نقلیه عمومی، پارک و فضای بازی کودکان کاربریهایی هستند که به فراخور نیازهای جدید در روستا جانمایی شدهاند (عکس های شماره ۴ – ۲).
تصویر شماره(۴-۱): رشد آپارتمان نشینی در روستای فیلستان
ماخذ: نگارنده
تصویر شماره (۴-۲): کاربریهای فراروستایی