بردگی بمفهوم اصطلاحی آن همین بردگی است پس آغاز بردگی در جهان مقارن با تشکیل و تاسیس حکومت و پیدایش دولت است ولی از آنجائیکه نخستین میتوان گفت که آغاز بردگی،همراه با آغاز نخستین جنگ غالب پیروز بوده است چنگ پیروزی که اسارت را بدنبال داشت و چون بشر در حیات اجتماعی خود همواره دستخوش جنگ و ستیز بوده،پس بردگی سابقهای بس طولانی در جامعه بشری داشته است. بهمین جهت قصص و مطالب زیادی در تاریخ امم و مملوک نیرومند دربارهء بردگی و بردگان وجود دارد. و در بین ملل متمدن آنروز احکامی در رابطه با اصل بردگی و بردهگیری دیده میشود مثل ملت هند، یونان، روم، ایران و ملت یهود و نصاری و تا ظهور اسلام. “فردینان توتل"در فرهنگ (و معجم) خود مینویسد:که بردگی در نزد قدیمترین اقوام یافت میشود.و برده از اسیران جنگی گرفته میشد. برای بردگی در نزد یهود و یونانیان و رومیان عرب جاهلی و حتی اسلام نظام و برنامه خاصی وجود داشت (طباطبایی، ۱۳۶۰، ج ۶، ۲۶۲).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
دائره المعارف بریتانیا مینویسد: بردگی در دروهء"همریک” کاملاً معمول بود و چون همر شاعر افسانهای یونان در قرن ۸۵۰ پیش از میلاد میزیسته است ریشه بردگی به قرن هشتم پیش از میلاد نیز برمیگردد چون او به اوضاع بردگان اشاره کرده است (دائره المعارف بریتانیا). ضمنا ارسطو در کتاب سیاست از"هریود"شاعر قرن هشتم پیش از میلاد طالبی نقل میکند که حاکی از وجود بردگی است از وجود برده در جامعه است (عنایت، ۱۳۸۷، ص۶۴).
ارسطو در قرن چهارم پیش از میلاد (۳۸۰-۳۲۲ پیش از میلاد) اصل بردگی را در جامعه یا بردگی عدهای را فطری میداند و میگوید برخی طوری آفریده شدهاند که فطرتا غلام و برده باشند! طبیعت، غلام را خلق یا اصولا بربرها و اقوام دور از تمدن را آفریده، برای خدمتگذاری (بردگی) و یونانیان را آفریده برای فرمانروائی و آزادگی (همان، ص۲۵).
منتسکیو در روح القوانین مینویسد: در قانون افلاطون مقرر شده بود که غلام و برده نمیتواند در دفاع طبیعی استفاده کند اگر باو حمله میشد نباید برای دفاع از خویش اقدام نماید. در واقع نه او حق دفاع طبیعی و نه حق مدنی (قانونی) داشت (منتسکیو، ۱۳۶۲، ص۴۲۴).
۲-۵- حقوق اسیران جنگی در اسلام
در اسلام، اسیر جنگی دارای حقوق و احکامی است که مسلمانان به هر شکل، موظف به رعایت آن میباشند. در سیره پیامبر در ضمن بیش از ۲۷ غزوه و متجاوز از ۷۰ سریه نظامی هرگز رفتار سویی درباره اسیران جنگی دیده نشده است و هرگز پیامبر لطمه به اسیری نزده است یا به آنان تحقیر و آزار روحی روا نداشته است. همواره با مهربانی و ملاطفت رفتار کرده است و با اندک بهانه و عذری حتی آنان را آزاد ساخته است (حمید الله، ۱۳۸۰، ص۱۲۶).
نخستین جنگ با مشرکان پس از ۱۵ سال اسارت و شکنجه و تبعید مسلمانان و توطئه کشتن پیامبر(ص) و هجرت پیامبر و مسلمانان، در بدر انجام شد در این جنگ نیروی کم و باایمان مسلمانان بر سپاه عظیم و مجهز کفار غالب شد و حدود ۷۰ نفر اسیر گرفته شد. با اینکه روش معمول جنگها درباره اسیران گردن زدن و کشتن آنها یا بردگی آنان بود، پیامبر شیوه تازهای بکار برد،که چند نکته آن در خور دقت است:
دستور داد تا بسیاری از آنان که به اکراه و اجبار بجنگ آمدهاند و مخصوصا بنی هاشم که مجبور به شرکت در جنگ بودند نکشید و سعی کنید که اسیر بگیرید!
مردم را مخیر ساخت که یا از خود اسیران و یا از کسان آنان فدیه بگیرند و آزادشان کنند و یا بدون فدیه آزاد سازند.
اسیرانی که خواندن و نوشتن میدانند هر یک در برابر آزادی خویش ده مسلمان را خواندن و نوشتن بیاموزند و آزاد گردند.
پیامبر (ص) در خلال جنگها حتی در همین جنگ بدر، برخی از اسیران را بدون هیچگونه دریافت غرامت و فدیهای آزاد ساخت (حمید الله، ۱۳۸۰، ص۱۲۷).
در جنگ بدر مردی بنام ابو عزه حجمی که شاعری بد زبان که پیامبر و اسلام را هجو میکرد و تمسخر مینمود و مشرکان را علیه پیامبر(ص) به جنگ تشویق میکرد اسیر شد. و با عجز و لابه در پیشگاه پیامبر(ص) که مردی عیالوارم و چیزی ندارم و بر من منت بگذار و آزادم کن، پیامبر(ص) او را آزاد ساخت و فقط با او شرط کرد که بر ضد اسلام وارد جنگ نشود و دست از هجو و تمسخر بردارد و او هم قول داد. ولی چون به مکه بازگشت و در محافل قریش گفت که بر سر پیامبر اسلام (ص) کلاه گذاشتم و فریبش دادم و با تحریک عکرمه ابن ابی جهل دوباره علیه پیامبر مردم را میشوراند و یکسال بعد در جنگ احد نیز شرکت میکند. و اتفاقا اسیر میشود باز همان بازی را شروع میکند و با اصرار زیاد میخواهد پیامبر بدون فدیه او را آزاد سازد که پیداست که این بار شرایط فرق دارد زیرا بقول پیامبر(ص): «مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود» و این بار بسزای عمل خود میرسد (نوری، ۱۳۸۲ق، ص۲۶۷).
آزادی بدون قید و شرط بیش از ۶ هزار اسیر از قبیله هوازن، بنی سعد وثقیف در جنگ حنین نیز گواه دیگری است برای اثبات این مدعا. مهمتر اینکه پیامبر اسلام در فتح مکه که پس از بیستویک سال شرارت و شکنجه و جنگ علیه مسلمانان با آنکه همگی در حکم اسیر جنگی بودند و باید طبق نظام آنروز کشته یا برده شوند با یک جمله “لا تثریب علیکم الیوم..اذهبوا و انتم الطلقاء…"همه را آزاد ساخت. نکته قابل توجه اینکه در جنگ احد کفار مکه جسد عموی بزرگوار پیامبر(ص) حمزه سید الشهداء به سبکی وحشیانه مثله کرده بودند، پیامبر با دیدن آن صحنه، بسیار متاثر و تصمیم انتقام شدید از قریش و ابو سفیان بگیرد و از آنان چند تن را مثله نماید. دستور وحی در ضمن آیهای به پیامبر(ص) گوشزد کرد که اگر خواستی کیفر کنی همانند جرم آنان(یک نفر را) کیفر کن و اگر صبر و شکیبائی نمائی که برای صابران زیبندهتر است. شکیبا باش که صبر تو جز برای خدا نخواهد بود (نحل/ آیه ۱۲۶ و ۱۲۷).
۲-۵-۱- رفتار محبتآمیز با اسیر
از جمله این حقوق، احترام به اسیر و رفتار محبت آمیز با او میباشد. یکی از یاران پیغمبر نقل میکند که هر موقع پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله میخواست اسرا را بین مسلمانان تقسیم کند (چون در آن زمان زندانی که قابل نگهداری آنان باشد، وجود نداشت) درباره آن خطاب به مسلمانان کرده و میفرمود: «استوصوا بالاُساری خیرا» توصیه کنید که با اسیران خوشرفتاری کنند (ابواتله، ۱۹۸۳م، ص۱۹۸؛ ناصری، ۱۹۹۸م، ص۱۰۵؛ علی منصور، ۱۹۷۱م، ص۳۳۴؛ زحیلی، ۱۴۱۲ق، ص۴۰۴؛ شفائی، ۱۳۷۳، ص۱۸۱؛ ابن هشام، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۵۶) و رزمندگان اسلام نیز این مسایل را رعایت میکردند، تا جایی که برای آنهایی که لباس نداشتند، لباس تهیه مینمودند و غذای خود را به آنها میدادند و اگر دو نوع غذا میداشتند، غذای خوبتر و لذیذتر را به آنها میبخشیدند (شفائی، ۱۳۷۳، ص۱۸۲).
مسلمانان طبق توصیه پیامبر با اسیران خوشرفتاری میکردند. برادر مصعب در جنگ بدر به دست یکی از مسلمانان اسیر شده بود. او میگوید: روزی برادرم مصعب بر من گذشت و به آن کسی که مرا اسیر کرده بود، توصیه نمود که از او محافظت کن، مادرش زن پولداری است ممکن است فدیه او را بیاورد و به تو تقدیم کند. او گفت: من همراه یک دسته از انصار بودم وقتی که مرا از بدر آوردند، همین که غذای شام و ناهارشان آماده میشد، نان را به من اختصاص میدادند و خودشان خرما میخوردند و این خوشرفتاری بر اثر توصیه پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بود که درباره ما به آنها امر کرده بود. حتی اگر یک لقمه نانی به دستشان میافتاد، آن را به من میدادند و هم او میگفت: من حیا میکردم آن را رد کنم یا به یکی از آنان بدهم زیرا به محض این که غذائی به دستشان میافتاد، فوری به من میدادند (ابن هشام، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص ۳۰۰).
اسلام حتی تحقیر اسیران و کوبیدن شخصیت آنان و بردگان را ممنوع کرده است. علی(ع) از خود پیامبر(ص) نقل میکند که فرمود: “اتقوا الله ما مالکت ایمانکم و نهی ان ینادی ما یدل علی تحقیره و استعباده” از خدا بترسید دربارهء اسیران و بردگانی که تحت تسلط شمایند، و نهی کرده است از اینکه آنانرا به القاب یا اسمی صدا زنند که دلالت بر تحقیر و بندگی آنان میکند (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۹، ص۱۳۵).
همچنین رسول خدا(ص) فرمود: “لا یقل احدکم عبدی او امتی بل یقول فتای و فتاتی…؛ کسی از شما (به آنان) نگوید عبد من یا کنیز من بلکه بگوید پسر جوانم و دخترم. حتی کسی حق زدن بردگان را ندارد و باید با او مدارا کند (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۹، ص۱۳۵).
پیامبر پس از فتح خیبر با همه لجاجت و خشونت و پیمان شکنیهای یهود نسبت به اسلام وقتیکه فهمید یکی از یاران (بلال) زن اسیری را از کنار کشته شدهها عبور داده است ناراحت و عصبانی شد و فرمود مگر خدا در دل تو رحم و عاطفه قرار نداده است (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۲۰، ص۲۰۵).
در واپسین ساعت آخرین روز جنگ بدر، حمزه عموی پیامر (ص) اسیران دشمن ( قریش) را جهت تعیین تکلیف نزد پیامبر (ص) آورد، عده آنها هفتاد تن بود حضرت پیامبر (ص) به حمزه فرمود: « این عده را در میان اصحاب و چادرهای آنها جای دهید و بدانید که باید همیشه به اسیران احترام گذارید و از آنان پذیرایی انسانی کنید و در تقسیم اسرا دستوری دارند که فرزندان را از مادرانشان جدا نکنید (رهنما، ۱۳۵۶، ص۲۲) و در خور و خواب آنها را بر خود مقدم بدانید و به طور کلی با ایشان به نیکی رفتار کنید» (ابن اثیر، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۱۴۷).
علی (ع) با اسیریکه قاتل آن حضرت است به مهربانی رفتار میکند و حتی از غذای مخصوص خویش برای او میفرستد و به فرزندش امام حسن (ع) سفارش میکند که: «پسرم با اسیرت مدارا کن و به او ترحم نما و با او نیکی کن و بر او مهربان باش، با او به شفقت رفتار کن» و آنحضرت کاسههای شیر برای او میفرستد و به امام حسن میفرماید: سوگند به حقی که بر تو دارم آنچه که میخورید به او بخورانید و آنچه که مینوشید به او بنوشانید و محیط غذا خوری و غذای او را پاکیزه نمائید (نوری، ۱۳۸۲ق، ج۲ ص۲۵۸).
پیامبر اکرم (ص) میفرماید: هنگامی که ماه رمضان داخل میشدپیامبر همه اسیران را آزاد میساخت و به هر کسی که ارز او چیزی خواست میبخشید (همان، ص۲۲۹).
اسلام حتی درباره اسیر محارب و قاتل امام معصوم دستور مراعات و مدارا میدهد که علی علیه السلام فرمود: « ای فرزندم بر تو باد که با اسیر به بخشش و نیکی و مهربانی رفتار کن» (همان، ج۲، ص۲۵۸).
پیامبر اسلام نهتنها اسیر را شکنجه نمیکند بلکه پیکر بیجان مشرک مهاجم به مدینه "نوفل بن عبد الله” که از بستگان ابوسفیان بود در جنگ خندق کشته شده بود مثله نکرد با اینکه جاداشت به تلافی مثله شدن جسد حمزه در جنگ احد مثله کند و ابو سفیان و مشرکان مکه مبلغ ده هزار درهم برای پس گرفتن جسد وی میفرستند تا او مثله نشود از طرف پیامبر(ص) هم پول و هم جسد رد میشود. و آنحضرت میفرمایند: «ما پول مرده نمیخوریم و از مثله حتی بعنوان مقابله بمثل هم صرفنظر کرد» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۶۰۵).
۲-۵-۲- هزینه زندگی و غذا دادن به اسیر
در اسلام، غذا دادن به اسیر، برکسی که او را به اسارت میگیرد تا آنگاه که وی را به فرمانده سپاه برساند، واجب است و اگر شخص اسیرکننده این کار را نکند، اطعام اسیر بر امام (حاکم) واجب میشود (احمدی، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۴).
ابن هشام از ابوعزیز بن عمیر که در جنگ بدر به اسارت مسلمانان در آمده بود، نقل میکند که چون مسلمانان میخواستند نهار یا شام بخورند، ابتدا به من تعارف میکردند و به من نان میدادند و خود فقط خرما میخوردند. سپس اضافه میکند: هیچ کس از آنان مقداری نان در اختیارش قرار نگرفت، مگر اینکه نخست به من تعارف کرد (ابن هشام، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۵۷).
همچنین در حدیثی از امام باقر (ع)، از امام علی (ع)نقل شده است که «اطعام الاسیر والاحسان الیه حق واجب و ان قتلته من الغد (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۹۲)»؛ یعنی «اطعام اسیر و نیکی کردن به او حقی است واجب، هر چند که بخواهی او را در روز بعد به قتل برسانی».
در حدیث دیگری از امام صادق (ع) درباره آیه شریفه «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» سؤال میشود که در جواب میفرمایند: «هوالاسیر»؛ منظور از این آیه اسیر است و سپس میافزایند: «الاسیر یطعم و ان کان یقدم للقتل و قال: ان علیا (ع) کان یطعم من خلد فیالسجن من بیت مال المسلمین» (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۹۲)؛ یعنی «اسیر اطعام میشود هر چند که محکوم به مرگ باشد و سپس فرمودند: حضرت علی (ع) به زندانیانی که بایست تا آخر عمر در زندان بمانند (حبس ابد برای آنان صادر شدهبود) از بیتالمال مسلمین (بودجه عمومی دولت اسلامی) به آنان غذا میدادند».
علی علیهالسلام میفرمود: غذا دادن و نیکی نمودن به اسیر در اسلام واجب است و کشتن او ناجوانمردی محسوب میشود و بعد به آیه شریفه «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِینا وَ یَتِیما وَ اَسِیرا» استشهاد مینمود یعنی از جمله اوصاف مؤمنان این است که به فقیر و یتیم و اسیر اطعام میکنند (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص ۶۹).
امام صادق علیهالسلام میفرماید: مؤنه (هزینه زندگی) اسیر به عهده آن کسی است که او را دستگیر کرده است بدین ترتیب سرباز اسلامی موظف است عداوت و احساسات را کنار بگذارد و با آن کسی که چندی پیش قصد قتل او را داشت، احسان و نیکی کند، لازم است او را طعام دهد و سیراب سازد و در محل راحت و زیر سایه جای دهد، اسیر کافر هم باشد باید با او مدارا کرد (کلینی، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص ۳۳۷).
حضرت علی(ع) در مورد قاتل خود، سفارش نمود: «به این اسیر محبت کنید و به او آب و غذا دهید و با او به احسان رفتار کنید» (احمدی، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۴).
امام صادق (ع) پذیرایی کردن از اسیر حق اسیر است برگردن کسی که او را به اسارت درآورده اگر چه قرار بر این باشد که فردا او را به قتل برسانند، زیرا که شایسته است به اسیر غذا دهند، او را سیراب نمایند، و به ملایمت و رفاقت با وی بر خود کنند اعم از این که این اسیر کافر باشد یا غیر او. (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج ۱ ص ۶۸).
محقق حلی می فرمایند: «واجب است که آب و غذا به اسیر بدهند اگر چه اراده کشتن او را داشته باشند و کشتن اسیر در حال زجر و گرسنگی و حبس کراهت دارد و بعضی گفتهاند به این طریق که ببندد او را تیر یا سنگ به او بزنند تا بمیرد و همچنین جدا کردن و برداشت سر اسیر از محل قتال کراهت دارد» (محقق حلی، ۱۴۰۳ق، ج۲، کتاب جهاد، ص۳۱۸).
شیخ طوسی نیز بیان میدارد: حکومت اسلامی موظف است که غذا و آب اسرا را تأمین کند. همچنین کسی که اسیر در دست او است یا باید غذا و آب او را تهیه کند و یا قبل از این که او را به امام تحویل دهد به قتل برساند (طوسی، ۱۳۸۸، ج۲، ص۲۰).
و علی (ع) از پیامبر(ص) میپرسد که کدامین صدقه برتر است میفرماید صدقه دادن به اسیریکه چشمهایش از گرسنگی کبود شده و بگودی فرو رفته است (بروجردی، ۱۳۶۸، ج۱، ص۳۸۶).
یعنی اینگونه اسیران اولویت بیشتری دارند و بیشتر باید به آنان رسید.
امام صادق(ع) میفرماید اطعام و رسیدگی به غذای اسیر حقی است که بر گردن اسیر کننده است اگر چه اسیر محکوم به مرگ باشد باید به او غذا و آب دهد و با او مدارا کند خواه اسیر کافرذ باشد یا غیر آن (حرعاملی، ۱۴۱۶، ج۱۱ص۶۸).
پیامبر(ص) فرمود: سه گروه در سایه عرش الهی هستند یکی از آنان مردیست که به مسکینان و اسیران اطعام میدهد (همان).
و نیز علی(ع) میفرماید: اطعام به اسیر و نیکی کردن به او حقی است که خدا واجب کرده است هر چند او فردا کشته شود (حرعاملی، ۱۴۱۶، ج۱، ص۶۹).
محقق طباطبایی در ریاض و مسائل میفرماید آب و غذا ندادن به اسیر حرام است و واجب است به اسیر آب و غذا بدهیم حتی اگر قرار باشد کشته شود (محقق طباطبایی، بیتا، ص۴۷۹).
آری «اسیر» در اسلام به اندازه یتیم و فقیر قابل ترحم و شفقت است نیکوئی و احسان به اسیران به قدری مورد توجه اسلام است که قرآن کریم غذا دادن به آنان را در شمار صفات برجسته ابرار و مقرّبین ذکر کرده است. بنابراین در قانون اسلام، نفقه اسیر به عهده آن کسی است که او را اسیر کرده است و او شرعا موظف است تمام وسائل آسایش و راحتی اسیر خود را فراهم کند (نگارنده).
۲-۵-۳- رفتار خوب و انسانی و متناسب با شخصیت اسیر
از حقوق دیگر اسیران جنگی، رفتار خوب و متناسب با شخصیت آنان است. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه فرمودهاند: «اذا اتاکم کریم قوم فاکرموه و ان خالفکم (مجلسی، بیتا، ج۴۵، ص۱۵)؛ «اگر فردی که دارای شأن و منزلت در قوم خویش است، نزد شما آید او را اکرام کنید، اگرچه دشمن شما باشد».
در حدیث دیگری آمده است: «اکرموا کریم کل قوم» یعنی «هر فردی را که دارای منزلت در قوم خویش است، اکرام کنید» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۵).
در این زمینه ذکر یکی از وقایع جالب صدر اسلام مفید است: خلیفه دوم با ایرانیان میانه خوبی نداشت؛ لذا وقتی که آنان را اسیر میکرد، میخواست که زنان آنان را بفروشد و مردان آنان را بندگان اعراب کند و تصمیم گرفت که پیران و معلولان مسلمان را بر دوش آنان سوار کرده تا طواف کنند (برای تحقیر شخصیت ایرانیان). در این میان حضرت علی(ع) بیان داشت: پیامبر اکرم (ص) فرمود: اکرام کنید به اشخاصی که در قوم خود دارای منزلت میباشند، گرچه با شما مخالفت کنند و این ایرانیان دارای حکمت و کرامت میباشند و دست صلح به سوی ما دراز کردند و رغبت به دین مبین اسلام نشان دادند؛ بنابراین من حق خود و بنیهاشم را در راه خدا میبخشم. انصار و مهاجرین نیز همینگونه رفتار کردند و عمر از اجرای نیت خود ناکام ماند. همچنین حضرت علی(ع) عمر را از اینکه دختران یزدگرد سوم را بفروشد، نهی فرمود و علت آن را اینگونه بیان کرد که دختران شاهان در بازارها فروخته نمیشوند. سپس آنان را مخیر کرد تا با هر کسی که بخواهند ازدواج کنند و این براساس حدیثی است که بیان میدارد: «فروش دختران شاهان اگر چه کافر باشند، جایز نیست» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۲۳).
ارباب سیره نوشتهاند: علی بن ابیطالب علیهالسلام را با سریهای به سرزمین قبیله طی فرستاد تا بتهایشان را بشکند. علی علیهالسلام بر آنان تاخت و آنان را شکست داد و با اسیرانی که خواهر عدی بن خاتم، بزرگ قوم، در آن میان بود، به مدینه باز گشت. پس از آن که مسلمانان اسرای طی را به مدینه آوردند و در جنب مسجد در خانهای نگاه داشتند، پیغمبر بر آنها گذشت و دختر حاتم که زنی بلند بالا بود، برخاست و گفت: ای رسول خدا پدرم مرده است و سرپرستم غایب، بر من منت نِه که خدا بر تو منت نهد. پیامبر فرمود: سرپرست تو کیست؟ گفت: عدی بن حاتم. فرمود: آن که از خدا و رسولش فراری است؟! دختر حاتم میگوید: فردا پیغمبر بر من گذشت و سخنم را تکرار کردم و او نیز پاسخ دیروزش را تکرار فرمود. فردا طبق معمول که هر روز پیغمبر جهت سرکشی اسرا میآمد بر من گذشت و من چون نومید بودم برنخاستم، مردی از پی او مرا اشاره کرد که برخیز با او گفتگو کن. دختر حاتم باز گفته خود را تکرار کرد پیغمبر فرمود: انجام میدهم اما در رفتن عجله مکن تا از خویشانت کسی را که بر او اعتماد کنی، بیابی که تو را به دیارت برساند. وی میگوید: از کسی که پشتسر پیغمبر بود، جویا شدم گفتند: او علی بن ابیطالب علیهالسلام است. کاروانی از طایفه طی یا قُضاعه رسیدند، پیش پیغمبر رفتم و گفتم: ای رسول خدا ! عدهای از قوم من آمدهاند که در آن میان کسی که مورد اعتماد من باشد، هست. پیامبر لباسهای نوی به من داد و بر مرکبی نشاند و مخارج سفرم را داد و به شام روانه کرد (حلبی، ۱۳۶۲، ج۳، ص۲۳۱).
آری اسلام درباره اسیران جنگی، جنبهه ای اخلاقی و انسانی را نادیده نگرفته است، اسیری که تا چندی پیش دشمن سرسخت اسلام و مسلمین بوده و به روی آنان شمشیر کشیده بود، اکنون بیچاره و بیپناه شده و تمام هستی خود را از دست داده است، بازهم هر چه باشد انسان است و بعد از آنهمه رنج و مصیبت که دیده، قابل ترحم میباشد. اسلام در همه حال طرفدار بیپناهان و بیچارگان است توصیه میکند و به مسلمانان دستور میدهد که تا میتوانند با اسیران جنگی مدارا کنند.
ابن عمر از پیامبر(ص) نقل میکند که:"من لطم مملوکه او ضربه فکفارته عتقه"هر کس برده (اسیری)را لطمه زند یا او را مضروب سازد،کفارهاش آزادی او است (حلبی، ۱۳۶۲، ج۳، ص۲۳۱).
ابن مسعود انصاری صحابی بزرگ میگوید: غلامی را برای تنبه میزدم که ناگاه صدایی از پشت سر شنیدم که فرمود: «اعلم یا بن مسعود ان الله اقدر علیک منک علی هذا الغلام؛ ابن مسعود بدان که خداوند بر تو تواناتر است از تو بر این غلام. من در پاسخ گفتم یا رسول الله! او در راه خدا آزاد است. پیامبر (ص) فرمود اگر انجام نداده بودی آتش جهنم دامنگیر تو میشد (همان).
در محرم سال ششم هجرت محمد بن لمه در محل جزیه بر طایفه قرطاء فرود آمدند در بین راه به رهگذری از بنیحنیفه برخورده اسیرش کردند و به مدینه آوردند و به ستون مسجد بستند، پیامبر او را شناخت که شهامه بن اثال رئیس یمامه است او را باز کرد، نوازش فرمود و او مسلمان شد و به محل خود برگشت و به پاداش احسان پیامبر از فرستادن گندم برای کفار قریش ممانعت کرد تا قریش به تنگ آمدند به پیامبر شکایت کردند تا اجازه صدور گندم دهد (عمادزاده، ۱۳۷۰، ج۱، ص۸۰).
۲-۵-۴- تهیه وسایل رفت و آمد برای اسیر
از دیگر حقوق اسیر جنگی در اسلام، عدم تحمیل فشار بر او و تهیه کردن وسائط نقلیه لازم برای انتقال وی به پشت جبهه میباشد و در صورتی که مرکبی برای انتقال او در دسترس نبوده و اسیر نیز از راه رفتن ناتوان باشد، باید او را آزاد کرد؛ زیرا حکم امام در مورد وی معلوم نیست و ممکن است حکم به آزادی او صادر شود. از امام سجاد (ع) نقل است که « اگر دشمنی را اسیر کردی که از راه رفتن عاجز بود و تو نیز مرکبی برای حمل وی نداشتی، وی را آزاد کن و حق کشتن او را نداری، زیرا از حکم امام در مورد او بیاطلاعی» (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۷۲). این حق در صدر اسلام چندان محترم بود که ولیدبن ولید که خود از اسیران جنگی بود میگوید: اصحاب پیامبر(ص) ما را بر دوش خود حمل میکردند و راه میرفتند (احمدی، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۱).
شیخ طوسی نیز میفرماید: «هریک از سربازان مسلمین، اسیری را در اختیار بگیرد که توانایی راه رفتن نداشته باشد و چیزی به همراه او نباشد که آن را به خدمت امام ببرد، او را رها کند زیرا که نمیداند حکم امام در مورد اوچیست، کسی که در دست او اسیری باشد واجب است که به او اب و غذا بدهد و لو این که حکم چنین اسیری، این باشد که بعد از لحظهای باید کشته شود» (شیخ طوسی، ۱۳۴۲ ج۳۳، ص۵۳).
اما شهید اول میفرماید: « اگر اسیر از رفتن راه عاجز ماند و در معیت لشکر اسلام نتوانست حرکت کند و خودش را به محضر امام و پیشوای مسلمین برساند جایز این است او را بکشند» (شهید ثانی، بیتا، ج۲، کتاب جهاد، ص۴۰۲).
شهید ثانی در شرح این سخن شهید اول میفرمایند:
« حکم مزبور در ارتباط با اسیری است که کشتنش برای امام جایز است و اما دلیل بر عدم جواز قتل مسلمین و مشروع نبودن آن بر غیر امام این است که قتل و عدم قتل تابع صلاحدید و رأی امام علیه السلام است و چون دیگران واقف بر حکم حضرتش نیستند که آیا او را میکشد یا آزاد مینماید و به فرض اطلاع بر کشتن چون نوع و کیفیت قتل را نمیداند لاجرم نمیتوانند خود مستقلاً در این امر مباشرت ورزند (شهید ثانی، بیتا، ج۲، کتاب جهاد، ص۴۰۰).
ممکن است این سوال پیش بیاید که اسیر مذکور خونش مباح و احترامی برای وی نمیباشد پس چه اشکالی دارد که مسلمین در کشتن وی تسریع نمایند.