شیشه سان: براق و شفاف
معنی بیت: وقتی این پادشاه پرحشمت جلوس کرد و شمشیر براق و شیشه مانند خود را بر کف گرفت شیشه آسمان ماننده باده ای فرو ریخت و شکست و تهی گشت.
۱۸)سر گردنکشان چو تاج خروس به سر تیغ سرفشان برداشت
تاج خروس: پاره گوشتی که بر سر خروس می باشد. (فرهنگنامه شعری)
سرفشان: سرافکن
معنی بیت: پادشاهی که با شمشیر سرفشان یا سرافکن خود سرطاغیان و یاغیان و مدعیان را مانند تاج خروس از جا کند.
۱۹)همتش چون هوای گردون کرد پای از این خطه هوان برداشت
هوان: خواری و بی غیرتی (غیاث)
خطه هوان: کنایه از جهان خاکی (فرهنگنامه شعری).
معنی بیت: همت این پادشاه بلندهمت وقتی از بلندی و اوج، سر به فلک و ارتفاع گردون برداشت، پای او از این خاکدان پست برکنده شد.
(همت او رو به سوی اعتلا نهاد و پای همت از این خاکدان پستی برداشت).
اشاره به بلندی همت ممدوح است.
۲۰)ثور را پرچم از کتف بستد قوس را قبضه از کمان برداشت
ثور: گاو فلک، گاو گردون. یکی از صور دوازده گانه منطقه البروج میان حمل و جوزا و آن چون نیم گاوی تخیل شده که روی سوی مشرق و پشت به مغرب دارد و یکصد و چهل و یک ستاره بر آن رصد کرده اند و ثریا و عین الصور در این صورت باشد و بودن آفتاب در این برج به اردیبهشت (نیسان سریانی) باشد و بیت الشرف ماه در آن است (لغت نامه)
معنی پرچم ثور مشخص نیست، احتمالاً از اصطلاحات نجومی قدیم یا اشاره به شکل ظاهری ستارگانی است که در کتف صورت فلکی ثور به چشم می خورند.
قوس: برجی است در آسمان. نام برج نهم از دوازده برج فلکی که کمان و کمان گردون نیز گویند.
نام برج نهم از بروج دوازده گانه است که ستاره هایش به شکل مرد تیرانداز فرض شده (دهخدا).
پرچم: چیزی سیاه و مدور که بر گردن نیزه و علم می بستند و بیشتر از موی دم اسبان بود.
بین ثور و قوس و نیز بین پرچم و قبضه و کمان مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت: پرچم قدرت و صولت را از دوش برج ثور گرفت و قبضه کمان را از کف برج قوس برکشید و او را هم خلع قدرت و ساقط از استطاعت کرد.
۲۱)فتنه را تیغ او میان بدو زد تا به یکبارش از میان برداشت
بین میان و میان جناس تام وجود دارد.
بین میان در معنی کمر و تیغ ایهام تناسب وجود دارد.
بین یک و دو تناسب هست.
معنی بیت: شمشیر او بود که فتنه را از کمر به دو نیمه کرد و یکباره از روی زمین فتنه را برچید و خوابانید.
۲۲)صبح یک روز خیلتاشش بود علم آفتاب از آن برداشت
خیل تاش (خیلتاش): ۱-افراد سپاهیانی که از یک خیل و یک واحد نظامی باشند. ۲-گروه نوکران و غلامان از یک خیل. ۳-صاحب خیل، فرمانده سپاهیان، امیر (معین).
علم آفتاب: اضافه تشبیهی
در این بیت حسن تعلیل هم وجود دارد.
در بیت اغراق وجود دارد.
معنی بیت: صبح یک روز از نوکران و غلامان خیل او بود و به یمن این غلامی علم آفتاب را برداشت و آن را از آن خود کرد.
۲۳)کارکردش ز شش جهات جهان نام و ناموس هفتخوان برداشت
کارکرد: کار کردن و عمل، رفتار، زحمت، زد و خورد. (لغت نامه).
شش جهات: شش جهت، جهات سته. شش طرف یعنی پیش و پس و چپ و راست و بالا و پایین (ناظم الاطباء) اطراف عالم که مشرق و مغرب و جنوب و شمال و تحت و فوق باشد (لغت نامه).
هفتخوان: نام هفت منزل است که رستم برای رهایی کاوس از بند شاه مازندران پیمود، در خوان اول رخش شیر را کشت، در دوم چشمه آب به رهنمایی غرم بر رستم پیدا گشت، در سوم رستم اژدها را کشت، چهارم زن جادو را هلاک کرد، در خوان پنجم دو گوش دشتبان را برکند، در ششم ارژنگ دیو را بکشت، در هفتم دیو سپید را به قتل رسانید (لغت نامه).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بین شش و هفت تناسب وجود دارد.
جهات و جهان جناس مطرف دارد.
نام و ناموس جناس زاید (مذیل)
در بیت، تشبیه مضمر و تفضیل وجود دارد.
معنی بیت: اقدامات او و فتوحات و سلطه اش و اقتدار حکومتش در شش جهات دنیا فتوحات و آوازهی هفت خوان را از اعتبار انداخت به طوری که هفت خوان رستم از حافظهی عصر زدوده شد.
۲۴)روز روشن ثناش می خواندم باغ از آن کلک ضیمران برداشت
کلک ضیمران: اضافه تشبیهی
به باغ شخصیت داده شده است (تشخیص).
معنی بیت: یک روز که در روشنایی حمد و ثنای او را می گفتم و مدح او را می نمودم، باغ قلم برداشت و وصف احوال و حسنات و صفات و ملکات او را بر قالب خویش تصویر کرد و در باغ گلها و ریاحین رویید.
(من آشکارا ثنای پادشاه را تقریر می کردم و باغ با کلک ضیمران، ثنای مرا تحریر می کرد.)
۲۵)شب تیره دعاش می گفتم سرو از آن سر به آسمان برداشت
در بیت حسن تعلیل وجود دارد.
معنی بیت: یک شب هم که داشتم او را دعا می کردم، سرو صدایم را شنید و از همدلی و تاثیر دعایم با من هم آواز گشت و دست استغاثه به سوی آسمان بلند کرد و از آنروی سرو، سربلند است.
۲۶)به سر دست کوه و دریا را روزی از روی امتحان برداشت
۲۷)دهن بحر تا به سینه ببرد کمر کوه تا میان برداشت
در این بیت بین موجود بی جان (بحر و کوه) جاندار انگاشته شده
جاندار انگاری یا اضافه استعاری