4- فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها 104
4-1- مقدمه 105
4-2- آمارتوصيفي 106
4-3- آزمون نرمال بودن داده ها 107
4-4- ناهمسانی واریانس 108
4-5- آزمون اثرات ثابت 109
4-6- آزمون فرضيهها 110
4-6-1- آزمون فرضیه اصلی 110
4-7- آزمون فرضیه فرعی 1 تحقیق 113
4-8- بررسی فرضیه فرعی2 تحقیق 117
4-9- بررسی فرضیه فرعی3 تحقیق 120
4-10- بررسی فرضیه فرعی4 تحقیق 123
4-11- خلاصه فصل 125
5- فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات تحقیق 127
5-1- مقدمه 128
5-2- نتايج تحقيق 129
5-3- محدود یتهای تحقیق 132
5-4- پیشنهادهای پژوهش 133
چکیده:
این تحقیق به بررسی رابطه بین کیفیت حاکمیت شرکتی وهزینه حقوق صاحبان سهام درشرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است.نمونه آماری مورد مطالعه شامل 77 شرکت ازصنایع مختلف میباشد که از سالهای 1385 الی1390 در بورس اوراق بهادار فعال بوده اند. به منظور آزمون فرضیه ها از رگرسیون چند متغییره(روش اینتر) استفاده شد و معنیدار بودن آنها با بهره گرفتن از آماره t و F صورت گرفت؛ همچنین برای آزمون خود همبستگی مدل از آزمون دوربین- واتسون استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که بین کیفیت حاکمیت شرکتی وهزینه حقوق صاحبان سهام رابطه معناداری وجود دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فصل اول:
کلیات تحقیق
مقدمه
حاكميت شركتي به عنوان يكي از موضوعات مهم هدایت شرکت ها از دهه 1990 در انگلستان، آمريكا و كانادا در پاسخ به مشكلات ناشي از عدم اثربخشي هيأت مديره در عملكرد شركت هاي بزرگ مطرح شد و به سرعت به ساير بخش ها و سيستم بانكي تسري يافت. حاكميت شركتي را مجموعه روابط ميان هيأت مديره، مدير، سهامداران و كليه ذی نفعان (از جمله كاركنان) تعريف كردهاند كه تأمين كننده منافع كليه اشخاص ذي نفع باشد. حاكميت شركتي تعيين كننده ساختاري است كه توسط آن اهداف سازمان تدوين شده و ابزار دستيابي به اين اهداف و نظارت بر عملكرد مشخص مي شوند(حسنزاده و علیزاده، 1389).
حاکمیت شرکتی به مجموعهای از فرآیندها، اصول، سیاستها و قوانین اطلاق میشود که بر نحوه اداره و کنترل کردن سازمانها تاثیر میگذارد. همچنین، حاکمیت شرکتی در بر گیرنده روابط بین ذینفعان و اهدافی است که سازمان براساس آن اداره میشود. سهامداران، مدیران و هیاتمدیره یک سازمان، ذینفعان اصلی آن به شمار میآیند. سایر ذینفعان نیز عبارتاند از کارکنان، مشتریان، قانونگذاران، محیط و به طور کلی جامعه(حساس یگانه، 1388).
اگر چه اخیراً تحقیقات زیادی به موضوع حاکمیت شرکتی در اقتصادهای در توسعه پرداخته اند، ولی به تاثیر حاکمیت شرکتی بر هزینه حقوق صاحبان سهام در اقتصادهای در حال توسعه توجه کافی معطوف نگردیده است. به منظور توجه به این کاستی ها ، این تحقیق برخی از مفاهیم و موضوعات کلیدی حاکمیت شرکتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بحث و بررسی قرار می دهد.
بیان مساله
طی سالهای اخیر تحولات عمدهای در محیط کسب وکار در عرصه جهانی پدید آمده است که تاثیرات عمیق و متعددی بر کارکرد و فعالیت شرکتها بر جای گذاشته است. از جمله این تحولات میتوان به جدایی بیش از بیش مدیریت از مالکیت، توسعه شرکتهای سهامی، افزایش رقابت و ریسک شرکتها، توسعه اقتصادی مبتنی بر دانش و سرمایه های فکری، تحول سریع در فناوری اطلاعات، توجه به توسعه پایدار، اهمیت یافتن مسئولیتهای اجتماعی و رعایت اخلاق سازمانی اشاره کرد. با توسعه و تعمیق این عناصر در عرصه اقتصادی و تاثیر آنها بر نحوه اداره شرکتها، ادامه حیات و پایداری آنها بیش از پیش در گروه ارزش آفرینی برای همه ذینفعان است. تحقق اهداف و استراتژی های ارزش آفرین نیازمند سیستمهای دقیق و اطمینان بخش سنجش عملکرد و کنترل است. مکانیزم ها و سازو کارهای مناسب برای پیشبرد و نتیجه گیری مطلوب از برنامه ها، لازمه تحقق برنامه ها و اهداف تعیین شده است. راهبری اصولی و نظاممند این مکانیزم ها و اعمال کنترل اثر بخشی برای پیشبرد برنامه ها و تحقق اهداف سازمانی مستلزم استقرار و بهره برداری از مکانیزم های مناسب حاکمیت شرکتی است.
حاکمیت شرکتی واکنشی به مسأله نمایندگی است که از جدایی مالکیت از مدیریت ناشی می شود. تا قبل از سالهای دهه 1970 که جنسن و مکلینگ تئوری نمایندگی و تضاد منافع را ارائه نمودند، کمتر به موضوع ساختار راهبری شرکتها توجه میشد. براساس فروض تئوری نمایندگی بین منافع سهامداران و مدیریت یک تعارض بالقوه وجود دارد و این تعارض ناشی از عدم تقارون اطلاعاتی بین صاحبان سهام و مدیران است که منجر به ریسک نمایندگی می شود. سهام داران با بهره گرفتن از راه های گوناگون مانند پاداش مدیران در جهت کم کردن مشکل نمایندگی به طور مؤثر باعث افزایش هزینه حقوق صاحبان سهام می شوند. برای کاهش ریسک نمایندگی و در نتیجه کاهش هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت ها به پیاده سازی مجموعه ای از سازوکارهای حاکمیت شرکتی داخلی نیاز دارند. این سازو کارها مجموعه ای از فعالیت هایی است که به تضمین شفافیت و انصاف در رفتار مدیران منتهی می شود. به عبارت دیگر حاکمیت شرکتی داخلی مایل به همسو سازی منافع سرمایه گذاران و مدیران در یک مسیر واحد و اطمینان از اینکه شرکت در جهت منافع سرمایه گذاران و سهام داران به عنوان مالکان اصلی شرکت اداره می شود، می باشد.
مکانیسم های حاکمیت شرکتی باعث کاهش مشکل نمایندگی در شرکت ها می شود. کیفیت این مکانیسم ها امری نسبی بوده و از شرکتی به شرکت دیگر تغییر می کند. کیفیت حاکمیت شرکتی فرض می شود که در تمام مراحل ایجاد ارزش در شرکت وجود داشته باشد. یکی از روش های ایجاد ارزش کاهش هزینه حقوق صاحبان سهام می باشد. بنابراین انتظار می رود کیفیت حاکمیت شرکتی می تواند بر حقوق صاحبان سهام مؤثر باشد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
در بازار سهام اکثر کشورها مشکل نمایندگی فقط بین مالکیت و مدیریت مطرح نیست بلکه علاوه بر آن یک مشکل نمایندگی بین سهام داران اکثریت و اقلیت نیز وجود دارد چرا که سهام داران اکثریت می توانند در هیئت مدیره نفوذ کرده و بر روی آن تاثیر گذار باشند. استفاده از چارچوب تئوری نمایندگی، با توجه به منافع سهامداران اکثریت که معمولا با منافع سهامداران اقلیت همسو نمی باشد، این فرضیه را مطرح می کند که ساختار هیئت مدیره ممکن است یک ابزار مهمی برای سهام داران اقلیت در جهت حفظ منافع خودشان به حساب بیاورند. اندرسون[1] (2004) چشم انداز جدیدی درباره نقشی که ویژگی های حاکمیت شرکتی و در رأس آن اندازه و استقلال هیئت مدیره در کاهش تضاد بین سهامداران با منافع گوناگون ایجاد کرده و بیان می کند که در کشورهایی که حمایت کمی از سهامداران اقلیت در مقابل سهامداران اکثریت وجود دارد این نقش بیشتر اهمیت پیدا می کند. بنابراین این فرضیه مطرح می باشد که حاکمیت شرکتی نقش موثری در تعدیل قدرت سهام داران بزرگ و کاهش تضاد بین گروه های سهامداران بازی می کند.
با توجه به نقش حاکمیت شرکتی در کاهش مشکل نمایندگی و به تبع آن کاهش هزینه های نمایندگی می توان انتظار داشت که کیفیت مکانیسم های حاکمیت شرکتی می تواند باعث تعدیل هزینه نمایندگی و در نتیجه باعث افزایش سود شرکت شود. با مرور موارد پیش گفته این انتظار وجود دارد که سرمایه گذاران کیفیت پایین اداره شرکت ها را به عنوان ریسک تجاری قلمداد کرده و نگهداری سهام این شرکت ها را در سبد سهام خود به عنوان تعدیل کننده ریسک مثبت سایر سرمایه گذاری ها تلقی نمایند به عبارت دیگر سرمایه گذاران عوامل ریسک اداره شرکت ها را در مدل هزینه حقوق صاحبان سهام موثر می دانند.
با وجود اينكه پژوهش هایي در بازارهاي پيشرفته در اثبات اين ادعا انجام شده، ولی دركشور ما به دليل جديد بودن بحث حاكميت شركتي كمتر به اين موضوع پرداخته شده است؛ بنابراين، در اين پژوهش به دنبال آن هستیم تا رابطه بين كيفيت حاكميت شركتي و هزینه حقوق صاحبان سهام را در شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسي نمایم.
اهداف تحقیق
هر پژوهش برای دستیابی به اهداف خاص صورت میگیرد، این اهداف خود را در قالب مساله پژوهش نمودار میسازد و از طریق آن آشکار می شود اهداف پژوهش می تواند به صورت کلی یا فرعی مطرح شود (خاکی، 1386).
با توجه به فرضیات تحقیق به طور اخص اهداف این تحقیق به شرح زیر تعیین می گردد:
هدف اصلی این تحقیق بررسی این است که آیا کیفیت حاکمیت شرکتی داخلی می تواند باعث تعدیل هزینه حقوق صاحبان سهام گردد یا نه. اهداف دیگری نیز می توان برای این تحقیق مد نظر قرار داد به شرح ذیل می توان آنها را بیان کرد: