۷۹۲/۰
۱۸/۸±۵۳/۲۴
۱۵/۸±۹۳/۲۴
گروه کنترل
* ۰۰۱/۰
۲/۹
۴۲/۶±۴۶/۳۰
۴۷/۶±۰۶/۲۴
گروه تمرین
۲/۲
۳۲۲/۰
T(مستقل)
* ۰۳۶/۰
۷۵/۰
سطح معنی داری
*:تفاوت معنی دار(۰۵/۰>p)
نمودار ۴-۶ استقامت عضلانی بین گروه کنترل و تمرین از پیش آزمون تا پس آزمون
*
نتایج به دست آمده از جدول ۴-۱۱ نشان می دهد که بین میزان استقامت عضلات شکم از پیش آزمون تا آزمون پایانی در گروه تمرینی تفاوت معناداری دیده شده (۰۰۱/۰=p)، در حالی که در گروه کنترل از پیش آزمون تا آزمون پایانی تغییر معنا داری دیده نشده است (۴۴۲/۰=p). بدین ترتیب فرضیه صفر (H) مبنی بر عدم تفاوت معنی دار در استقامت عضلات شکم گروه تمرینی رد می گردد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که استقامت عضلات شکم گروه تجربی از پیش آزمون تا آزمون پایانی افزایش معنا داری داشته است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
هم چنین با توجه به جدول ۴-۱۱ نتایج تی مستقل برای پیش آزمون های استقامت عضلانی گروه کنترل و تمرین تفاوت معنی داری را نشان نداده (۷۵/۰ (P= و این نتیجه حاکی از همگن بودن گروه کنترل و تمرین می باشد. اما نتایج تی مستقل برای پس آزمون استقامت عضلانی بین گروه کنترل و تمرین تفاوت معنی داررا نشان داده است. از آنجایی که (۰۳۶/۰=p) کوچکتر یا مساوی با ۰۵/۰ است، بنابراین (۲/۲=(t از لحاظ آماری معنی دار بوده و فرض صفر رد و فرضیه مقابل پذیرفته می شود. لذا می توانیم بگوییم که ۸ هفته برنامه تمرینی منتخب بر استقامت عضلانی تاثیر معنی دار داشته و باعث افزایش آن گردیده است.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱- مقدمه
در این فصل ابتدا خلاصه ای از نتایج تحقیق ارائه می شود و به دنبال آن، بحث و تفسیر نتایج، نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات کاربردی و پژوهشی مرتبط با یافته های پژوهشی ارائه خواهد شد.
۵-۲- خلاصه تحقیق
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر ۸ هفته برنامه تمرینی ترکیبی (هوازی- قدرتی) بر ترکیب بدن (وزن، درصد چربی، وزن چربی، وزن بدون چربی و BMI) و برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی (استقامت قلبی- تنفسی، استقامت عضلانی، انعطاف پذیری و توان بی هوازی) در دختران نوجوان چاق یا دارای اضافه وزن شهرستان خوی بود. نتایج این پژوهش نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون عوامل ترکیب بدن (درصد چربی، وزن چربی، BMI و وزن) و عوامل آمادگی جسمانی (استقامت قلبی- تنفسی، استقامت عضلانی، انعطاف پذیری و توان بی هوازی) گروه تمرین اختلاف معناداری وجود دارد. اما میانگین پیش آزمون تا پس آزمون توده بدون چربی در گروه تمرین، اختلاف معناداری نشان نداد. در گروه کنترل اختلاف از پیش آزمون تا پس آزمون در هیچ کدام از فاکتورها معنا دار نبود. نتایج آزمون تی مستقل در تعیین تفاوت بین گروه ها در ترکیب بدن (درصد چربی، وزن چربی، BMI و وزن) و آمادگی جسمانی (استقامت قلبی- تنفسی، استنقامت عضلانی و انعطاف پذیری) تفاوت معناداری بین گروه کنترل و تمرین نشان داد. اما در وزن بدون چربی و توان بی هوازی تفاوت بین دو گروه کنترل و تمرین بعد از ۸ هفته تمرین معنادار نبود. برای بررسی تاثیر این پروتکل تمرینی بر روی عوامل منتخب در آزمودنی ها، این متغیرها به طور مجزا مورد بحث قرار می گیرند.
۵-۳- بحث
۵-۳-۱- عوامل مرتبط با ترکیب بدن
با توجه به ارتباط نزدیک همه فاکتورهای ترکیب بدنی اندازه گیری شده در این پژوهش و تاثیر متقابل آنها، همه فاکتورهای مرتبط با ترکیب بدن در این پژوهش یک جا مورد بحث قرار می گیرند.
۵-۳-۱-۱- اثر برنامه تمرینی ترکیبی بر ترکیب بدن در دانش آموزان چاق و یا دارای اضافه وزن
نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که ۸ هفته برنامه تمرینی ترکیبی منتخب بر میزان درصد چربی، وزن چربی، وزن و BMI در دانش آموزان چاق و یا دارای اضافه وزن تاثیر معناداری داشته و باعث کاهش آنها شده است اما بر توده بدون چربی تاثیر معنادار نداشت. این نتایج با یافته های بعضی از تحقیقات همخوانی داشته و با برخی همخوانی ندارد. درباره عدم همخوانی نتایج تحقیقات گوناگون با پژوهش حاضر می توان به تفاوت هایی چون نوع تمرین استفاده شده، تعداد جلسات تمرینی، شدت تمرینات، تعداد تکرارها، جنس و سن آزمودنی ها، وضعیت ترکیب بدنی اولیه آزمودنی ها، وضعیت تغذیه و میزان فعالیت روزانه نمونه ها که همگی می توانند بر نتایج حاصل از تحقیق اثر بگذارند اشاره کنیم. در زمینه تاثیر برنامه تمرینی منتخب بر کاهش میزان چربی بدن و به دنبال آن کاهش در وزن و BMI و عدم تاثیر تمرینات بر توده بدون چربی در تحقیق حاضر می توانیم چنین اظهار کنیم که تمرینات هوازی با افزایش ذخایر مویرگی در اطراف عضلات فعال و نیز افزایش تعداد و اندازه میتوکندری ها باعث افزایش آنزیم های اکسایشی شده و در نتیجه این تغییرات در جریان تمرینات هوازی، میزان اکسیداسیون چربی در بدن افزایش یافته و به این طریق این تمرینات به کاهش وزن چربی در بدن کمک کرده است. تمرینات قدرتی نیز با افزایش توده عضلانی، میزان سوخت و ساز استراحتی را بالا برده و این موضوع میزان مصرف کالری روزانه را افزایش داده و این افزایش میزان کالری مصرفی در روز توانسته به کاهش وزن چربی کمک کند (۵۷،۳۹). با توجه به اینکه در این تحقیق نمونه ها دختران چاق بودند که دارای چربی بالایی بودند و نیز شدت تمرینات در حد تقریبا متوسط (۶۵ تا ۸۵ HRmax) انتخاب شده بود، لذا با توجه به شدت کم تمرینات قدرتی استفاده شده در تحقیق حاضر و نیز نوع تمرینات قدرتی که شاید بیشتر روی عضلات شکم متمرکز بوده و همچنین با عنایت بر این موضوع که افزایش در حجم عضلات در جریان تمرینات قدرتی زمانی است که عضله تا سرحد خستگی پیش رفته طوری که نتواند آخرین تکرار را انجام دهد، شاید این تمرینات قدرتی داده شده با ۸ تا ۲۵ تکرار، عضلات را تا سرحد خستگی پیش نبرده است. بر اساس ادبیات و پیشینه تحقیق عامل اثر واماندگی افزوده است که می تواند واکنش های شیمیایی سوخت و ساز پروتئین در بدن را تحریک کرده و این عامل هم باعث افزایش توده بدون چربی شود (۱۵). عامل مهم دیگر در عدم افزایش وزن بدون چربی، جنسیت و عدم هیپرتروفی در زنان در اثر تمرینات قدرتی است چرا که افزایش در وزن بدون چربی در اثر تمرینات قدرتی گرایش به کمتر بودن در زنان نسبت به مردان دارد (۳۹).
در بررسی شاخص توده بدن دیده شد که دو عامل قد و وزن در تغییرات میزان BMI دخالت دارند. با توجه به اینکه در طول ۸ هفته اجرای برنامه تمرینی قد آزمودنی ها دست خوش هیچ گونه تغییر نگردیده است، بنابراین می توانیم بگوییم که عامل تغییرات BMI در طول دوره تمرینات، وزن آزمودنی ها است که در این پژوهش وزن آزمودنی ها در طول دوره کاهش معنی دار داشته است. تغییرات وزن هم مربوط به دو عامل وزن چربی و وزن بدون چربی است. با توجه به اینکه وزن بدون چربی در این تحقیق افزایش معنی دار نداشته اما تغییرات وزن چربی کاهش معنی دار داشته است، لذا با توجه به نتایج بدست آمده می توانیم بگوییم که علت کاهش BMI در این پژوهش بیشتر مربوط به کاهش وزن چربی است. در تحقیق منگستی (۲۰۱۳) که اثر یک برنامه تمرینی همزمان قدرتی و هوازی بر ترکیب بدن در مردان بزرگسال چاق در شمال غربی اتیوپی مورد بررسی قرار گرفت، نتایج تحقیق نشانگر کاهش معنی دار درصد چربی و وزن و BMI بود که این نتایج همسو با نتایج تحقیق حاضر است(۱۲۲). در این تحقیق نیز همانند تحقیق حاضر ابتدا تمرینات هوازی که شامل فعالیت روی تردمیل و دوچرخه ثابت و در ادامه تمرینات قدرتی اعمال می شد. تمرینات هوازی در دو هفته اول با شدت پایین ۵۰ تا ۶۰ درصد حداکثر ضربان قلب شروع و در ادامه شدت تمرینات تا ۸۵ درصد حداکثر ضربان قلب بالا رفت. تمرینات قدرتی هم با بلند کردن وزنه های سبک در دو هفته اول ۱ تا ۲ ست و ۸ تکرار و با ۳۰ تا ۶۵ درصد ۱RM شروع و در ادامه به ۲ تا ۳ ست و ۸ تا ۱۲ تکرار رسید. شاید بکار گرفتن نوع برنامه تمرینی یکسان (هوازی-قدرتی) و شیوه تمرینی یکسان در رعایت اصل اضافه بار و نیز یکسان بودن شدت تمرینات (۶۰ تا ۸۵ درصد (HRmax در این تحقیق با تحقیق حاضر، دلیل بر همخوانی نتایج باشد. نتایج تحقیق پاتریکا (۲۰۰۸) تاثیر معنی دار تمرین ترکیبی با شدت ۶۵ تا ۸۵ درصد HRmax را بر کاهش وزن و درصد چربی و وزن چربی در پسران نوجوان ۱۳ تا ۱۴ سال نشان داد (۱۳۲). در این تحقیق همانند تحقیق حاضر نتیجه تمرینات بر توده بدون چربی معنی دار نبود و در هر دو تحقیق از یک سری برنامه های تمرینی هوازی و قدرتی استفاده شده بود که هر دو نوع برنامه به صورت ایستگاهی اعمال می شد. شدت تمرینات در هر دو تحقیق یکسان بود. تحقیق دانیلو (۲۰۱۲) تاثیر معنی دار تمرینات را برکاهش وزن، درصد چربی، وزن چربی و BMI و افزایش معنی دار توده بدون چربی در نمونه های تحقیق که زنان مسن بالای ۶۰ سال بودند را نشان داد (۸۶). در این تحقیق نیز یک برنامه تمرینی با بهره گرفتن از تمرینات ایزوتونیک و تمرینات مقاومتی بوسیله وزن بدن و توسط طناب های لاستیکی با ۷۰ درصد HRmax اجرا می شد که همراه با یک استراحت ۴۰ ثانیه ای بین ست ها بود. در این تحقیق با وجود عدم استفاده از تمرینات هوازی، وزن و درصد چربی و وزن چربی کم شده بود. با توجه به اینکه در این برنامه تمرینی بیشتر از تمرینات مقاومتی استفاده شده بود، افزایش توده عضلانی در این تحقیق احتمالاباعث افزایش سوخت و ساز پایه شده و این عامل هم مصرف کالری روزانه افزایش داده بود که این هم به نوبه خود علت کاهش چربی و وزن بدن در نمونه ها عنوان شده است و علت عدم همخوانی نتایج توده بدون چربی این تحقیق با تحقیق حاضر احتمالا استفاده از یک سری تمرینات قدرتی پیوسته با شدت ۷۰ درصد بود. تفاوت در شدت تمرینات و نوع تمرینات استفاده شده و سن آزمودنی ها در این تحقیق با تحقیق حاضر می تواند دلیل بر عدم همخوانی نتایج در توده بدون چربی باشد. با توجه به این مسئله که هر چه سن بالا می رود با کاهش حجم عضلات قدرت هم کم می شود، بنابراین، این شدت برنامه شاید از توان لازم برای تاثیر بر توده بدون چربی در زنان ۶۰ ساله برخوردار بود؛ یعنی عضلات را تا سرحد خستگی پیش برده و واکنش های سوخت و ساز پرتئین را تحریک کرده است. همچنین، تفاوت در نوع تمرینات قدرتی به کار برده شده نیز در دو تحقیق می تواند از جمله دلایل تفاوت در نتایج باشد، چرا که در تحقیق دانیلو تمرینات بر عضلات بزرگ بدن متمرکز بود اما در تحقیق حاضر تمرینات بیشتر روی عضلات شکم متمرکز بود. در تحقیق سالن (۲۰۱۲) هم که تاثیر برنامه تمرینی هوازی و قدرتی را در سه گروه تمرینی هوازی و قدرتی و ترکیبی بررسی کردند (۱۴۶)، نتایج تحقیق تاثیر معنی دار ۱۵ دقیقه فعالیت هوازی با شدت متوسط به همراه ۱۵ دقیقه تمرین قدرتی در ۴ ست با ۸ تا ۱۱ تکرار در هر ست را بر کاهش وزن و درصد چربی و وزن چربی و BMI را در نمونه های تحقیق که افراد چاق ۴۰ تا ۶۶ سال بودند در گروه تمرینی ترکیبی گزارش کرد. در این تحقیق عدم تغییرات معنی دار در فاکتورهای ذکر شده در گروه تمرینی هوازی و گروه تمرینی قدرتی را شدت متوسط و حجم پایین تمرینات ذکر کردند که در تمرینات هوازی ۳۰ دقیقه با شدت ۶۰ درصد ضربان قلب ذخیره و در تمرینات قدرتی هم باRM 10 در ۴ ست با ۸ تا ۱۱ تکرار بود که در هر دو نوع برنامه تمرینی شدت و حجم تمرین نسبت به تحقیق حاضر سبک تر است؛ لذا می توانیم بگوییم که ترکیب دو نوع تمرین تاثیر بالایی بر افزایش کالری مصرفی در روز و در نهایت افزایش چربی سوزی و کاهش وزن و کاهش BMI داشته است. در تحقیق لسلی (۲۰۱۱) که اثر یک برنامه تمرینی را بر ترکیب بدن در زنان ۴۰ تا ۵۰ سال بررسی کردند نتایج، کاهش معنی دار وزن چربی، درصد چربی و وزن در گروه تمرینی هوازی و ترکیبی و کاهش توده بدون چربی را در گروه تمرینی هوازی و افزایش معنی دار توده بدون چربی را در گروه تمرینی قدرتی و ترکیبی و نیز افزایش BMI را در گروه تمرینی قدرتی و ترکیبی و کاهش معنی دار درصد چربی را در هر سه گروه گزارش کردند (۱۱۵). در مورد اثر تمرینات ترکیبی بر افزایش توده بدون چربی در تحقیق ولسی و عدم همخوانی نتایج با تحقیق حاضرمی توانیم به نوع تمرینات به کار گرفته شده که بیشتر از نوع قدرتی با وزنه بوده و نبز تکرار آن بین ۸-۱۲ تکرار بود اشاره کرد؛ اما در تحقیق مورد نظر تمرینات قدرتی به کار گرفته شده با بهره گرفتن از وزن و با تکرار بیشتر بوده است. هر چه تکرار در ست ها بیشتر شود تاثیر آن بر استقامت عضلانی بیشتر می گردد تا افزایش قدرت، چرا که رابطه مثبتی بین افزایش توده بدون چربی با افزایش قدرت وجود دارد. در تحقیق حاضراحتمالا نوع تمرینات استفاده شده با تکرارهای بالا نتوانسته عضلات را تا سرحد خستگی پیش ببرد، لذا تمرینات بر توده بدون چربی تاثیر معنی دار نگذاشته است. در این تحقیق با توجه به کاهش وزن در گروه تمرینی ترکیبی BMI در این گروه زیاد شده که این نتیجه با نتایج تحقیق حاضر همخوانی ندارد. دلیل کاهش وزن در گروه تمرین ترکیبی مربوط به کاهش چربی است؛ اما با توجه به تاثیر معنی دار تمرینات بر افزایش توده بدون چربی این عامل باعث افزایش BMI شده، اما در تحقیق حاضر چون وزن بدون چربی افزایش معنادار نداشت اما وزن چربی کاهش داشت عامل کاهش BMI مربوط به کاهش وزن چربی می باشد. در تحقیق حجتی (۱۳۷۴) برنامه تمرینی هوازی دویدن با شدت ۶۰ تا ۷۰ درصد HRmax و به مدت ۶ هفته تاثیری بر توده بدون چربی در دختران دانشجو نداشته است (۱۹) و دلیل آن احتمالا مربوط به نوع برنامه تمرینی اعمال شده که فقط از (نوع هوازی بوده) و کم بودن طول دوره تمرین باشد. در این تحقیق تمرینات بر وزن و وزن چربی تاثیر معنی دار نداشت که این نتیجه با نتایج تحقیق حاضر همخوانی ندارد. درباره علت عدم همخوانی نتایج دو تحقیق می توانیم به تفاوت در نوع برنامه تمرینی و سن آزمودنی ها و طول دوره تمرینی در دو تحقیق اشاره کنیم. در این زمینه وضعیت ترکیب بدنی اولیه و تغذیه آزمودنی ها را نباید از نظر دور داشت. در تحقیق قهرمانلو (۱۳۸۶) که اثر سه نوع برنامه تمرینی را بر ترکیب بدن دانشجویان مرد تمرین نکرده بررسی کردند، نتایج تحقیق بعد از ۸ هفته تاثیر معنی دار تمرینات را بر کاهش چربی و عدم تاثیر این تمرینات را بر وزن در گروه تمرینی ترکیبی نشان داد، که این نتیجه با نتایج تحقیق حاضر همخوانی ندارد(۴۳). این عدم همخوانی را شاید بتوانیم به تفاوت در جنس و سن آزمودنی ها در دو تحقیق نسبت دهیم. تفاوت در تغییرات هورمونی ناشی از تاثیر تمرینات در دو جنس و در سنین مختلف هم در نتیجه تحقیق بی تاثیر نمی تواند باشد (۳۸). در این تحقیق آزمودنی ها در سه گروه تمرینی هوازی، قدرتی و ترکیبی قرار گرفته بودند. وزن در گروه هوازی کاهش و در گروه قدرتی افزایش معنی دار نشان داد. با توجه به اثر تمرینات استقامتی بر کاهش وزن و تمرینات قدرتی بر افزایش وزن، الگوی متفاوت تغییر توده بدن در سازگاری با روش های مختلف تمرینی با تغییرات هورمونی ناشی از فعالیت که به هنگام یا پس از ورزش رخ می دهد در ارتباط است. برای مثال هورمون کورتیزول که عامل کاتابولیک شناخته شده است در فعالیت استقامتی افزایش می یابد (۱۰۳،۱۴۱). از سوی دیگر بر اثر تمرین قدرتی سطح تستسترون که یک هورمون آنابولیک است بالا رفته و باعث افزایش توده عضلانی ودر نهایت افزایش وزن بدن می شود(۳۸،۶۲). تغییرات اندک وزن در گروه ترکیبی در این تحقیق احتمالا مربوط به این مسئله می شود که افزودن تمرین قدرتی به تمرین استقامتی از تحلیل توده عضلات و کاهش وزن ناشی از ترشح هورمون های کاتابولیک جلوگیری کرده است(۴۳). در تحقیق لامارچ (۱۹۹۲) شدت تمرین هوازی ۵۵ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی و نمونه ها زنان ۳۵ ساله بودند (۱۱۳). ایشان با توجه به افزایش معنی دار توان هوازی نمونه ها، عدم تغییرات معنی دار ترکیب بدنی را در نمونه های خود گزارش کردند، اما در این تحقیق گزارش شد که ۱۱ نفر از زنان افزایش در بافت چربی و ۲۰ نفر هم کاهش در بافت چربی داشتند. با توجه به اینکه میزان سوختن چربی ها رابطه مستقیمی با توان هوازی داشته است، اما با وجود افزایش توان هوازی دلیل عدم تاثیر این برنامه تمرینی بر کاهش درصد چربی و دلیل این اختلاف در تغییرات میزان چربی در نمونه های این تحقیق، احتمالا مربوط به تفاوت در وضعیت ترکیب بدنی آزمودنی ها قبل از شرکت در دوره تمرینی و نیز وضعیت تغذیه آنها در طول این دوره باشد. با توجه به اینکه از دست دادن چربی بدن بستگی به تعادل بین کالری مورد استفاده و کالری مصرفی دارد و این مقدار کالری مصرفی در فعالیت های مختلف فرق می کند(۳۹)، لذا تمرین با شدت ۵۵ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در گروهی که دچار افزایش در بافت چربی شده اند از قدرت لازم برای افزایش میزان کالری مصرفی نسبت به کالری دریافتی برخوردار نبود؛ هم چنین، دلیل اختلاف نتایج این تحقیق با تحقیق حاضر را می توانیم به ترکیب تمرین هوازی با قدرتی و اثر تمرین قدرتی را بر چربی سوزی بیشتر در تحقیق حاضر ذکر کنیم. چون ترکیب تمرین قدرتی با تمرین هوازی باعث افزایش مصرف انرژی توسط عضلات فعال و در نتیجه سوختن چربی ها گشته است. در تحقیق کانگ (۲۰۱۱) شدت تمرینات ۵۰ تا ۷۰ درصد HRmax، و نمونه ها زنان ۲۱ تا ۳۵ سال بودند. در این تحقیق نتایج عدم تاثیر معنی دار تمرینات را بر ترکیب بدن (درصد چربی، وزن چربی و وزن) نشان دادند که این نتایج مغایر با نتایج تحقیق حاضر است (۱۰۷). در این تحقیق هم پایین بودن شدت تمرینات و بالا بودن سن آزمودنی ها نسبت به تحقیق مورد نظر می تواند دلیل مغایرت نتایج این تحقیق با تحقیق حاضر باشد. با توجه به اینکه هر چه سن بالا می رود میزان سوخت و ساز در بدن کم می شود(۲)، در تحقیق حاضر نمونه ها دختران نوجوان ۱۱ تا ۱۴ سال بودند که در دوران بلوغ قرار داشته و میزان متابولیسم در بدن آنها نسبت به زنان ۳۵ ساله در تحقیق کانگ بالا بوده است؛ هم چنین، در این تحقیق تعداد ست های تمرینی ۳ تا ۶ ست در نظر گرفته شده بود اما در تحقیق حاضر تعداد ست های تمرینی ۱ تا ۳ ست اجرا می شد؛ لذا بالا بودن تعداد ست های تمرینی و احتمالا کافی نبودن زمان بازیافت و خستگی ایجاد شده ناشی از کاهش ذخایر گلیکوژنی در عضلات فعال بین هر ست تمرینی باعث شده تمرینات مربوطه در هر ست نسبت به ست قبلی با توان کامل انجام نشده لذا این تمرینات نتوانسته تاثیر مطلوب بر کاهش چربی بدن داشته باشد. در یک جمع بندی کلی در زمینه تاثیر انواع تمرینات بر ترکیب بدن می توانیم بگوییم که، به کاربردن تمرینات قدرتی در شدت و حجم مناسب و تا سرحد خستگی احتمالا بتواند با بالا بردن وزن بدون چربی میزان سوخت و ساز استراحتی فرد را بالا برده و به این طریق به افزایش سوختن چربی ها در بدن کمک کرده و این عامل هم منجر به کاهش وزن چربی گردد. لذا کاهش وزن چربی و افزایش وزن بدون چربی در کنار هم درجریان تمرینات قدرتی منجر به افزایش شاخص توده بدن و در نتیجه بهبود ترکیب بدن با افزایش وزن بدون چربی شود. انجام تمرینات هوازی هم با شدت و حجم مناسب می تواند با افزایش مقدار و فعالیت آنزیم های میتوکندوریایی و افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی منجر به افزایش اکسیداسیون چربی در بدن شده و این عامل هم با کاهش وزن چربی منجر به کاهش شاخص توده بدن شود لذا، تمرینات هوازی نیز با کاهش وزن چربی به بهبود ترکیب بدن کمک می کنند. حال با توجه به نتایج ضد و نقیض بدست آمده از تحقیقات مختلف در زمینه اثر برنامه های مختلف تمرینی بر ترکیب بدن هنوز عوامل بسیار زیادی در این مورد وجود دارد که هنوز ناشناخته مانده و برای کشف این عوامل نیاز به تحقیق و تفحص بیشتر در این زمینه می باشد.
۵-۳-۲- عوامل مربوط به آمادگی جسمانی
۵-۳-۲-۱- اثر برنامه تمرینی ترکیبی بر استقامت قلبی-تنفسی در دانش آموزان چاق و یا دارای اضافه وزن.