البته تحقیقات قبلی تحت تئوری انتشار نوآوریها نقش بسزایی برای عامل سهولت کاربری در تصمیم نهایی کاربران قائل بوده اند. تورناتزکی[۱۳۷] و کلین[۱۳۸] در سال ۱۹۸۲ در مطالعات خود در تحلیل علل پذیرش به این نتیجه رسیدند که سازگاری، مزیت از نوآوریهای تکنولوژی هستند. برخی محققان بعدی مدل پذیرش تکنولوژی را سادهتر کرده و مؤلفه نگرش که در تئوری اقدام مستدل مطرح شده بود، را از میان عوامل مؤثر بر پذیرش حذف کرده اند (وینکاتش و همکاران ، ۲۰۰۳). تلاش های بعدی محققان برای بسط و توسعه مدل پذیرش تکنولوژی عموماً به سه طریق صورت گرفته است:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱- با معرفی عواملی جدید با بهره گرفتن از مدلهای دیگر
۲- با معرفی عوامل جدید دیگری مربوط به باورهای افراد
۳- با بررسی متغیرهای پیش بینیکننده و تعدیل کننده دو متغیر اصلی احساس کاربردی بودن و احساس سهولت کاربری (ویکسون و تاد[۱۳۹]، ۲۰۰۵).
پس از دیویس محققان بسیاری سعی کردند در مطالعات خود شواهدی تجربی از ارتباط بین متغیرهای کاربردی بودن، سهولت کاربری و پذیرش و استفاده از یک سیستم را نشان دهند و یا در مطالعات خود تأکید زیادی به سنجش اعتبار و روایی پرسشنامه دیویس کرده اند. آدامز و همکاران[۱۴۰] (۱۹۹۲) با تکرار کار دیویس سعی کردند اعتبار و روایی ابزار و معیارهای ارزیابی ارائه شده توسط وی را نشان دهند. آنها همچنین مدل دیویس را در محیطهای مختلف و با دو نمونه متفاوت مورد آزمون قرار دادند تا انسجام درونی[۱۴۱] و اعتبار تکرار پذیری[۱۴۲] دو معیار اندازه گیری را نشان دهند.
هندریکسون و همکاران[۱۴۳] (۱۹۹۳) دریافتند که پرسشنامه دیویس اعتبار بالایی داشته و از اعتبار آزمون پس آزمون[۱۴۴] خوبی نیز برخوردار است. ساجنا[۱۴۵] (۱۹۹۴) دریافت که پرسشنامه دیویس از روایی لازم برای پیش بینی قصد استفاده[۱۴۶]، کاربرد خود گزارشگیری[۱۴۷]، و نگرش نسبت به استفاده[۱۴۸]، برخوردار میباشد. نتایج این تحقیق ضمن تأیید روایی پرسشنامه دیویس، استفاده از آن را برای گروه های مختلف کاربران و نرمافزار دیگر مورد حمایت قرار داد.
سیگار و گراور[۱۴۹] (۱۹۹۳) کار آدامز و همکاران را مورد آزمون مجدد قرار دادند. آنها با انتقاد از مدل ارزیابی دیویس، مدل جدیدی را برای تبیین رفتار کاربران ارائه کردند که شامل سه متغیر سهولت کاربری، کاربردی بودن و کارایی داشتن بود.
مارک کیل و همکاران[۱۵۰] (۱۹۹۵) مدل دیویس را توسعه داده و با ارائه شبکه ۲×۲ که هر ربع آن نشانگر ترکیبی متفاوت از دو مؤلفه سهولت کاربری و کاربردی بودن را تشکیل میداد به تبیین مدل پرداختند. در زمینه استفاده از نرمافزار، آنها میتوان ترکیب بهینه و متفاوتی، حتی برای معرفی یک نرمافزار جدید ارائه نمود.
کلودینسکی (۲۰۰۴) به موارد زیادی از تحقیقات انجام شده اشاره می کند که تحقیقات تجربی مربوط به تئوری انتشار نوآوریهای تکنولوژیکی، با وارد کردن عوامل مربوط به تفاوتهای فردی، مدل پذیرش تکنولوژی را بسط داده اند (مانند تحقیقات گاتیگر[۱۵۱]،۱۹۹۲؛ گیفن و استراب[۱۵۲] ،۱۹۹۷؛ تیلور و تاد[۱۵۳]،۱۹۹۵؛ میک و فورنیر[۱۵۴]،۱۹۹۸؛ جایاواردهنا و فولی،۲۰۰۰؛ کاراجالوتو و همکاران ،۲۰۰۲). برخی دیگر از محققان مانند (کاراهانا و همکاران،۱۹۹۹؛ جایاواردهنا و فولی[۱۵۵]،۲۰۰۰؛ کاراجالوتو و همکاران[۱۵۶]،۲۰۰۲؛ وینکاتش و موریس[۱۵۷]،۲۰۰۰)؛ همچنین مؤلفه نگرش را همانگونه که در تئوری اقدم مستدل نیز مطرح گردیده بود وارد مدل پذیرش تکنولوژی نموده اند.
بررسیهای جمعیت شناختی[۱۵۸] در تحقیقات مربوط به پذیرش تکنولوژی، نتایج متفاوت و مختلفی را در ارتباط با پذیرش، نشان میدهد. البته این تفاوتها تا حدودی به نوع رویکرد و مدل تحقیق بستگی دارد. جنسیت کاربران به عنوان یک عامل مؤثر بر پذیرش تکنولوژی مشاهده نشده است (تیلور و تاد ،۱۹۹۵؛گیفن و استراب ،۱۹۹۷). اما به نظر میرسد مردان و زنان نرخ پذیرش متفاوتی در زمینه تکنولوژیهای رایانهای خاص داشته باشند به گونه ای که مردان در این موارد نرخ پذیرش بیشتری داشته اند (گیفن و استراب ،۱۹۹۷). نتایج مربوط به جنسیت ممکن است با وضعیت تأهل درآمیخته شود. به عنوان مثال در مورد حسابهای بانکی، زوج ها ممکن است ترکیبی از مسائل مربوط به وضعیت تأهل و جنسیت باشد، به گونه ای که زوجهای متأهل در مقایسه با مردان یا زنان مجرد، تمایل بیشتری دارند. برخی تحقیقات نیز وجود رابطه بین سن افراد و پذیرش تکنولوژیها را تأیید نموده و نشان دادهاند که جوانترها تمایل بیشتری به پذیرش دارند (زیتامل و گیلی[۱۵۹]،۱۹۸۷؛ تروچیا و جاندا[۱۶۰] ، ۲۰۰۰؛ کاراجالوتو و همکاران ،۲۰۰۲؛ لی و همکاران ،۲۰۰۲).
نکته دیگر اینکه تقریبا در هیچ یک از تحقیقات مربوط به پذیرش تکنولوژی به متغیری به نام نژاد نپرداختهاند. لی و همکاران (۲۰۰۲) متوجه شدند که در مورد پرداخت مستقیم صورتحسابها، گروه های جمعیتی اقلیت جامعه، کمتر به پذیرش تکنولوژی علاقه نشان می دهند. همچنین مشاهده شده که اغلب افزایش درآمد و تحصیلات، با نرخ پذیرش نوآوری رابطه مستقیم و مثبت دارد (دانل لی[۱۶۱]،۱۹۷۰؛ اوهل و همکاران[۱۶۲]،۱۹۷۰ ؛ لابای و کین نیر[۱۶۳]، ۱۹۸۱؛ کنیکل و کواست[۱۶۴]،۱۹۹۷؛ دانیل[۱۶۵]، ۱۹۹۹؛ لی و لی[۱۶۶]،۲۰۰۰؛ جایاواردهنا و فولی ، ۲۰۰۰؛ لی و همکاران ،۲۰۰۲؛ کارجالوتو و همکاران ، ۲۰۰۲؛ ماتیلا[۱۶۷] ،۲۰۰۳) .
البته انتقاداتی نیز بر تئوری مدل پذیرش تکنولوژی دیویس وارد شده که شامل عدم بطلان پذیری تئوری، ارزش ابتکاری مشکوک و نا چیز[۱۶۸]، و قدرت محدود توضیح دهندگی و پیش بینی کنندگی[۱۶۹] تئوری از آن جملهاند.
مدل پذیرش تکنولوژی نیز همانند تئوری اقدام مستدل این فرض را به همراه دارد که قصد رفتاری فرد زمانی شکل میگیرد که بدون محدودیت بتواند آن را انجام دهد. لیکن همانگونه که اشاره شد در عمل محدودیتهایی نظیر توانایی محدود؛ زمان، محدودیتهای محیطی و سازمانی و عادتهای ناخودآگاه همگی ممکن است محدودیتهایی برای عمل آزادانه و داوطلبانه فرد ایجاد نمایند.
دیویس و وینکاتش (۲۰۰۰) مدل اولیه تئوری TAMرا بسط دادند تا متغیرهای احساس کاربردی بودن و قصد استفاده را در قالب مفاهیم تأثیرات اجتماعی و فرآیندهای ابزاری شناخت، تبیین و توصیف کنند. مدل بسط یافته که به آن مدل TAM2 گفته می شود (نمودار ۲-۱۲) در محیطها و گروه های داوطلبانه و اجباری مورد آزمون قرار گرفت. نتیجه این بود که تکنولوژی هایی که به اجبار به کار گرفته میشوند، اثر بخشی کمتری نسبت به آنهایی دارند که کمتر تحت تاثیر نفوذ اجتماعی پذیرفته میشوند.
نمودار۲-۱۲ روابط بین متغیرها در مدل TAM2(دیویس و وینکاتش، ۲۰۰۰)
وینکاتش و همکاران در سال ۲۰۰۳ و به منظور تقریب مدلهای مخلتف پذیرش، تئوری واحد پذیرش و استفاده از تکنولوژی[۱۷۰](UTAUT ) را ارائه نمودند. عوامل تعیین کننده نیت رفتاری و سپس رفتار در این تئوری را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد (نمودار ۲-۱۳):
۱- پیش بینی عملکرد[۱۷۱]: میزانی که شخص معتقد است استفاده از یک سیستم به او کمک می کند که اهدافش در زمینه شغلی انجام گیرد (وینکاتش و همکاران ،۲۰۰۳). این عامل در TAM و TAM2 با “کاربردی بودن” و درتئوری انتشار نوآوریها با “مزیت نسبی” شناخته میشدند و تأثیر آن در رفتار کاربران در تمام تئوریها به اثبات رسیده بود.
۲- تلاش مورد انتظار[۱۷۲]: درجه آسانی مرتبط با بهره گرفتن از یک تکنولوژی (وینکاتش و همکاران ،۲۰۰۳) این عامل در TAM و TAM2 با “سهولت کاربردی ” و در تئوری انتشار نوآوریها با “پیچیدگی” تعریف شده و در تئوریهای فوق ثابت گردید.
۳- نفوذ اجتماعی[۱۷۳]: میزان یا درجهای که شخص درک می کند کسانی که از نظر او مهم هستند معتقدند که او باید از سیستم جدید استفاده کند(وینکاتش و همکاران ،۲۰۰۳). این عامل در تئوری TRA و TAM2 به عنوان “هنجار درونی” به کار رفته بود و تأثیر آن بر پذیرش تکنولوژی به اثبات رسیده بود.
۴- شرایط تسهیل کننده[۱۷۴]: میزان یا درجهای که فرد معتقد است در صورت استفاده از یک سیستم زیرساختهای فنی و سازمانی مناسب برای پشتیبانی موجود است (وینکاتش و همکاران ،۲۰۰۳) این عامل در تئوری انتشار نوآوریها به عنوان “سازگاری” شناخته می شود و نتایج تأثیر آن را بر پذیرش تکنولوژی تأیید میکرد .
نمودار ۲-۱۳روابط بین متغیرها در تئوری UTAUT(وینکاتش، ۲۰۰۳)
متغیرهای وابسته این تئوری تقریبا مشابه تمام تئوریهای ارائه شده است و متغیرهای وابسته ” نیت رفتاری” در تئوری فوق تاثیر مستقیم بر متغیر وابسته ” استفاده واقعی از تکنولوژی” دارد. در این تئوری چهار متغیر سن، جنس، تجربه و اختیار در نظر گرفته شده است که تاثیر متغیرهای تعدیل کننده در جدول ۲-۷ خلاصه شده است .
جدول ۲-۷تاثیر متغیرهای تعدیل کننده بر روی متغیرهای وابسته در مدل UTAUT
همانطور که قبلاً ذکر شد مدل پذیرش تکنولوژی در طی سالهای متمادی دچار تعدیلاتی گشته است که مدل تعدیل شده آن توسط کلو پینگ و مک کینی[۱۷۵] در سال ۲۰۰۴ به صورت شکل زیر می باشد (نمودار ۲-۱۴).
نمودار۲-۱۴ مدل تعدیل شده پذیرش تکنولوژی(کلوپینگ و مک کینی، ۲۰۰۴)
با توجه به مطالب بیان شده در مباحث قبل مشاهده شد که مدل پذیرش تکنولوژی در طول زمان تغییرات زیادی را تجربه کرده است، در ادامه به کاربرد آنها در برخی از مشاهدات تجربی و کارهای مطالعاتی انجام شده در بحث بانکداری الکترونیکی اشاره میکنیم و سپس با توجه به مدلها و کارهای انجام شده به معرفی مدل مورد استفاده در پژوهش که تلفیقی از مدل دیویس و پیکارایتن و کارخانه و محمدی است میپردازیم.
۲-۷مطالعات انجام شده در زمینه عوامل موثر بر پذیرش بانکداری الکترونیکی با بهره گرفتن از مدل پذیرش تکنولوژی
۲-۷-۱مطالعه جی وون مون و یانگ گول کیم[۱۷۶] سال ۲۰۰۱-کره جنوبی
محققان در این مقاله معتقدند که اگر چه متغییرهای کاربردی بودن و سهولت کاربری معرفی شده در مدل پذیرش تکنولوژی دیویس؛ از متغیرهای اساسی در تبیین رفتار مصرف کننده هستند ولی برای تمام محیطها و نوآوریهای بسیار متنوع در زمینه فناوری اطلاعات مانند محیط وب کافی به نظر نمیرسند. لذا در این تحقیق با بسط مدل پذیرش تکنولوژی، متغیر جدیدی به نام لذتبخش بودن[۱۷۷] را برای پیش بینی نگرش کاربر معرفی می کنند که می تواند نمایانگر باور درونی[۱۷۸] کاربر برای پذیرش وب باشد. آنها این متغیر را به عنوان ” عامل انگیزشی درونی ” در نظر گرفتند. آنها داده های لازم را از یک نمونه ۱۵۲ نفری از میان دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت در کره جنوبی تهیه و مورد تحلیل قرار دادند. نتایج تحقیق مؤید درستی مدل پذیرش تکنولوژی و فروض تحقیق در محیط وب بود. بر این اساس یافتههای کیم و مون؛ در محیط وب، متغیر احساس سهولت کاربری در مقایسه با متغیر کاربردی بودن، تأثیر بیشتری بر شکل گیری نگرش کاربر دارد. همچنین متغیر احساس لذتبخش بودن (به عنوان یک عامل انگیزش درونی ) نیز نسبت به احساس کاربردی بودن (به عنوان یک عامل انگیزش بیرونی ) تأثیر بیشتری بر شکل گیری نگرش کاربر دارد.
۲-۷-۲مطالعه وانگ[۱۷۹] و همکاران سال ۲۰۰۳-تایوان
وانگ و همکاران در این مقاله علاوه بر دو متغیر سنتی احساس کاربردی و احساس سهولت کاربری که در مدل اولیه دیویس معرفی شده بود؛ متغیر جدید احساس اعتماد را که مؤید دلواپسی کاربران در ارتباط با مسائل مربوط به امنیت و حریم خصوصی در اتخاذ تصمیم برای پذیرش تکنولوژی است؛ را وارد مدل اولیه پذیرش تکنولوژی نموده و به این صورت تعریف می کنند که احساس اعتماد عبارتست از احساس کاربر در ارتباط با قابل قبول بودن و قابل اعتماد بودن سیستم از منظر امنیت و حریم خصوصی. منظور از امنیت، حمایت از اطلاعات و سیستم و جلوگیری از خروج و ورود بدون مجوز یا ناخواسته اطلاعات و داده ها میباشد. به طور کلی احساس اعتماد مشتری نسبت به سیستم شامل اطمینان از انجام مبادلات و حفظ اطلاعات شخصی میباشد.
محققان در ضمن متغیر دیگری که نشان دهنده تفاوتهای فردی میباشد را نیز به نام خوداتکایی رایانهای[۱۸۰] وارد مدل نموده اند که مبین میزان توانایی فرد برای استفاده از رایانه میباشد. بر اساس فروض این تحقیق این متغیر رابطه مثبت با دو متغیر احساس سهولت کاربری و احساس کاربردی بودن و رابطه منفی با متغیر احساس اعتماد دارد. و بدین ترتیب به صورت غیر مستقیم بر قصد رفتاری مشتری برای پذیرش و استفاده از بانکداری الکترونیکی تأثیر می گذارد.
وانگ و همکاران مدل زیر را برای توضیح روابط بین متغیرهای موثر بر تصمیم و رفتار کاربران در پذیرش و استفاده از بانکداری اینترنتی ارائه نمودند. (نمودار۲-۱۵)
نمودار ۲-۱۵روابط بین متغیرها در مدل مورد مطالعه وانگ و همکاران(وانگ، ۲۰۰۳)
در این تحقیق از یک نمونه ۱۲۳ نفری از کاربران به صورت تلفنی مصاحبه به عمل آمد. نتایج حاصله به شدت فروض جدید توسعه یافته را در پیش بینی قصد کاربران برای پذیرش و استفاده از بانکداری اینترنتی را تأیید می کنند.
۲-۷-۳مطالعه تروپیکاراینن[۱۸۱] و همکاران سال ۲۰۰۴- فنلاند
پیکاراینن و همکارانش در این مقاله بر اساس مدل پذیرش تکنولوژی دیویس به بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی از سوی مشتریان بانک در فنلاند پرداختند. آنها با افزودن چهار متغیر جدید به مدل دیویس، مدلی را برای تبیین عوامل مؤثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی به شرح نمودار ۲-۱۶ ارائه نموده اند.
نمودار ۲-۱۶روابط بین متغیرها در مدل مورد مطالعه پیکارایتن و همکاران(پیکارایتن، ۲۰۰۴)
برای جمعآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه با مقیاس پنجگزینهای لیکرت[۱۸۲] استفاده شد. از ۴۲۷ پرسشنامه توزیع شده ۲۶۸ مورد پاسخ دریافت شد که نرخ بازگشت ۶۳ درصدی داشته است. بررسی داده ها نشان داد که پنج متغیر اول تأثیر مستقیم بر پذیرش بانکداری اینترنتی از سوی مشتریان فنلاندی دارند و متغیر ششم تأثیر مستقیم بر تصمیم مشتریان نداشته است.
محققان بر این باورند که یافتههای تحقیق در تدوین بهتر استراتژی های بازاریابی و تمرکز بر تبلیغ مزایای بانکداری اینترنتی به منظور جذب و حفظ مشتریان به مدیران بانکی می تواند مفید باشد.
۲-۷-۴مطالعه ادوین چنگ[۱۸۳] و همکاران سال ۲۰۰۶- هنگ کنگ
چنگ و همکاران در این مقاله به بررسی پذیرش بانکداری اینترنتی از سوی مشتریان در هنگکنگ پرداختهاند. آنها مدل بسط یافته جدیدی را برای تبیین رفتار مصرف کنندگان ارائه نموده و به آن عنصر جدیدی به نام ” احساس امنیت در محیط وب[۱۸۴]” را اضافه نمودند. همچنین در محیط تجربی توان پیش بینی کنندگی رفتار مشتری در پذیرش بانکداری الکترونیکی را مورد آزمون قرار دادند. برای آزمون، پرسشنامهای را تنظیم و برای نمونه ای تصادفی از مشتریان بانکداری اینترنتی در هنگکنگ ارسال نموده و داده های مربوطه را با بهره گرفتن از روش مدلیابی معادلات ساختاری[۱۸۵] مورد ارزیابی و تحلیل قرار دادند. مدل ارائه شده در این تحقیق در نمودار ۲-۱۷ نشان داده شده است. ابزار جمعآوری داده پرسشنامه بود که برای ۱۰۰۰ نفر از مشتریان بانکی که به صورت تصادفی از کتابچه راهنمای شماره تلفنها انتخاب شده بودند، ارسال و تعداد ۲۱۲ پرسشنامه که ۲۰۳ مورد قابل استفاده بودند، دریافت شدند. نرخ بازگشت حدود ۲۰ درصد بوده است.
نمودار ۲-۱۷ روابط بین متغیرها در مدل مورد مطالعه ادوین چنگ(چنگ، ۲۰۰۶)
بر اساس یافتههای تحقیق، متغیر احساس کاربردی بودن بیشترین تأثیر را بر قصد مشتری برای پذیرش بانکداری اینترنتی دارد. علاوه بر آن، متغیر احساس امنیت در محیط وب هم تأثیر بسیار مستقیمی بر پذیرش بانکداری اینترنتی از سوی مشتریان دارد. لذا با توجه به نتایج تحقیق محققان پیشنهاد می کنند در طراحی و ارائه سیستمهای بانکداری اینترنتی، بیشتر به جنبه های کاربردی و نیازهای مشتریان توجه شود و همچنین پیشنهاد میکنندکه بانکها برای بهبود مشخصههای امنیتی سیستمهای خود تلاش بیشتری نمایند؛ تا بدین وسیله بتوانند در جلب اعتماد و اطمینان خاطر مشتری مبنی بر وجود امنیت در بانکداری اینترنتی برای انجام مبادلات، موفق باشند.
۲-۷-۵ مطالعه راوی[۱۸۶] و همکاران سال ۲۰۰۶ هند
با عنایت به این مطلب که بانکداری اینترنتی کانالهای جدیدی برای تحویل خدمات بانکداری در هند بوده و هم برای تبادل اطلاعات و هم برای مبادلات پولی می تواند استفاده شود، لیکن برخلاف انتظارات اولیه بانکداری اینترنتی مورد اقبال عمومی در هند قرار نگرفته است. محققان با اذعان به این مطلب در این مقاله با بهره گرفتن از مبانی و ادبیات تحقیق در زمینه پذیرش بالاخص متغیرهای معرفی شده در تئوریهای چهارگانه یعنی: ۱- تئوری مدل پذیرش تکنولوژی ۲- تئوری اقدام مستدل ۳- تئوری رفتار سنجیده و ۴- تئوری انتشار نوآوریها به تبیین رفتار مصرف کنندگان و رتبه بندی عوامل مؤثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی از سوی مشتریان بانکی در هند بپردازند.
براساس یافتههای این تحقیق رتبه بندی عوامل مؤثر بدین شرح شده است: ۱- قصد استفاده از بانکداری اینترنتی ۲- باور مشتری ۳- هنجارهای ذهنی ۴- اعتماد به بانک ۵- میل به استفاده ۶- سودمندی ۷- امنیت و ۸- سهولت کاربری.
۲-۷-۶ مطالعه چی شینگ ای یو[۱۸۷] و همکاران سال ۲۰۰۷ هنگ کنگ
در این مقاله از سه زاویه به بررسی وضعیت بانکداری اینترنتی در هنگ کنگ پرداخته شده است : ۱- نرخ فعلی پذیرش بانکداری اینترنتی ۲- تأثیرات متغیرهای احساس کاربردی بودن، احساس سهولت کاربری، و احساس ریسک و ابتکار فردی[۱۸۸] در تکنولوژی اطلاعات و ۳- تاثیرات بالقوه بر فعالیتهای استراتژیک مؤسسات بانکی فعال در بازار هنگ کنگ.
از دید محققان فرض بر این بوده که ابتکار فردی می تواند نقش یک متغیر تعدیلکننده را در قبال متغیرهای پیش بینی کننده و همچنین نتایج احساسات و ادراک مشتری ایفا نماید. متغیر بعدی یعنی احساس ریسک که مربوط به نظرات و دغدغه های مشتری در خصوص مسائل امنیتی است که به رغم محققان یکی از کلیدیترین عوامل مؤثر بر پذیرش تکنولوژی جدید در سطح جامعه میباشد؛ و این ناشی از این واقعیت است که مشتریان در صورت مشکوک بودن به یک سیستم و یا داشتن نگرانیهایی در این خصوص، طبیعتاً تمایلی به استفاده از آن نخواهد داشت. این فروض تئوریک و روابط بین متغیرهای مطرح شده برای پذیرش تکنولوژی را در نمودار ۲-۱۸ میتوان مشاهده کرد.