۲- ۱۳- ۸ -کنترل شیمیایی:
ارتباط نزدیک بین میزبان و انگل گل جالیز سبب محدودیت کنترل گل جالیز به روش شیمیایی می شود. جستجو در زمینه کنترل شیمیایی گل جالیز با هدف یافتن علفکش شیمیایی باید به نحوی باشد که برای میزبان انتخابی بوده و صدمه ای به آن وارد نسازد(Parker & Fryer , 1975).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
با تمام محدودیت های موجود، موفقیت های چشم گیری نیز حاصل گردیده است و علفکش هایی چون کلروسولفورون، ایمازاکوئین، ایمازاپیر، گلیفوزیت نتایج امید بخشی نشان داده اند. نکته مهم طیف باریک میزان مصرف ایمن علفکشها است. مصرف بیش از مقدار توصیه شده علفکش باعث صدمه شدید به میزبان شده و عملکرد آن را کاهش می دهد. در مقادیر کمتر از میزان تعیین شده نیز کنترل رضایت بخشی حاصل نمی شود. اخیراً تیمار بذری و خیسانیدن بذر میزبان در محلول حاوی علفکش و نیز استفاده مکرر از علفکش بصورت متوالی( Sequential application)تا حدی محدودیت های کنترل شیمیایی (علفکش) گل جالیز را مرتفع ساخته است.
درویش (Darwish, 2005) در تحقیق خود با مصرف یک مرتبه ای ریم سولفورون به میزان ۵/۱۲ گرم ماده موثر در هکتار و سپس مصرف متسلسل گلیفوزیت(به میزانهای ۱۰۰ و ۲۰۰ و۳۰۰ گرم ماده موثر در هکتار )در ۲۵ ، ۳۵ ۵۰ روز پس از خروج سیب زمینی کنترل گل جالیز را آزمایش کردند. نتایج این آزمایش نشان داد که این مقادیر اثر منفی بر روی سیب زمینی ندارد اما آلودگی به گل جالیز را کاهش می دهد. تمام تیمارهای اندام هوایی گل جالیز را در ۱۱۰ روز پس از خروج سیب زمینی را کنترل کردند، اما بهترین نتیجه در مصرف ۵/۱۲ گرم ماده موثر ریم سولفورون و سپس سه مرتبه مصرف متسلسل گلیفوزیت به میزان ۱۰۰ گرم ماده فعال در هکتار حاصل شد.
تحقیقات انجام شده توسط ویلیام و همکاران(Willem et al., 1997) نشان دادند که با بهره گرفتن از دی اتیل سولفات در غلظت ۰۵/۰ و ۱/۰ درصد از ماده خالص در هکتار می توان گل جالیز را به میزان ۷۰ درصد کنترل کرد و استفاده از مقادیر بالاتر سبب توقف رشد پارازیت شد.
هرشن هورن و همکاران(Hershen horn et al., 1998) اثر علفکش های سولفونیل اوره ای مختلف شامل بن سولفورون، کلروسولفورون، نیکوسولفورون، متسولفورون، ریم سولفورون، تیفن سولفورون و تریا سولفورون را بر جوانه زنی بذر و طویل شدن گونه O. aegyptiaca در شرایط آزمایشگاهی بدون حضور میزبان بررسی کردند. بذور این گونه در زمان آماده سازی و جوانه زنی با علفکش های مزبور تیمار شدند. نتایج این بررسی نشان داد که طویل شدن ریشچه گل جالیز بطور مؤثر و معنی داری توسط علفکش های مورد استفاده کاهش می یابد. کلروسولفورون و تریاسولفورون در مقادیر ۵/۲ و ۲۵ میکرومول ماده موثر ریم سولفورون به مقدار ۵ میکرومول ماده موثر در مرحله آماده سازی و جوانه زنی تقریباً بطور کامل از توسعه پارازیت جلوگیری کرد، اما در مقادیر کم انگل بطور جزئی کنترل شد و پس از ۲۶ روز بهبود یافت. کلروسولفورون از نمو گیاه انگل به مدت چهل و سه روز جلوگیری کرد. کلروسولفورون، تریاسولفورون و ریم سولفورون به اندامهای انگل خسارت زد و سبب مرگ سریع توبرکول های گل جالیز O. aegyptiaca شد و اتصال به میزبان متوقف گردید. به هر حال کلروسولفورون و تریاسولفورون در مقدار ۲۵ میکرومول ماده فعال برای گیاه گوجه فرنگی سمی بودند.
نتایج نشان داد که علف کشهای متسولفورون متیل، سولفو سولفورون می توانند تا ۱۰۰ درصد کنترل گل جالیز کنترل کنند اما موجب از بین رفتن ۲۰ درصد بوته ها گوجه فرنگی نیز شدند. سولفوسولفورون ۵۰ و ۲۵ گرم در هکتار و ریم سولفورون ۳۰ و ۶۰ گرم در هکتار به ترتیب ۴۰، ۶، ۴۷ و ۹/۳۷ و ۴/۳۶ درصد موجب کنترل گل جالیز شدند. کاربرد کودهای سولفات آمونیوم و اوره هیچ تاثیری در کنترل گل جالیز نداشتند.
۲- ۱۳- ۹ – کنترل زراعی
کنترل زراعی به محموعه ای از روشها گفته می شود که با هدف افزایش توان رقابتی گیاه زراعی انجام می شود. کنترل زراعی دارای مزیت هایی نسبت به سایر روش های کنترل است. که از آن جکله به کوارد زیر می توان اشاره کرد:
کنترل زراعی با محیط زیست سازگار است و چنانچه بدرستی عمل شود آثار مخربی بر محیط زیست ندارد.
کنترل زراعی با توان کشاورز هماهنگی دارد و نیاز به امکانات ویژه ای همچون سمپاش و غیره ندارد. به عبارت دیگر کنترل زراعی با دانش و توان کشاورز قابل تطبیق است و کشاورزان براحتی با آن خود را هماهنگ می کنند.
کنترل زراعی در شرایط گوناگون و اکوسیستم های زراعی متفاوت قابل اجرا است.
کنترل زراعی حتی اگر در کنترل عامل مهاجم یعنی علف هرز موثر نباشد، برای افزایش توان تولید گیاه زراعی مفید است.
از مهم ترین روش های کنترل زراعی گل جالیز موارد زیر است:
۲- ۱۳- ۹-۱- کشت ارقام متحمل یا مقاوم:
میزان مقاومت یا حساسیت به گل جالیز در یک گونه میزبان متفاوت است و می تواند تحت تأثیر چندین عامل ارثی و غیر ارثی باشد. در ماش مقاومت به گل جالیز در ارتباط با مقاومت مکانیکی ریشه در مقابل نفوذ مکینه گل جالیز و احتمالاً اختصاصات شیمیایی آن می باشد. کشت ارقام مقاوم یا متحمل به گل جالیز از عوامل محدود کننده آلودگی میزبان به گل جالیز است(Goldwasser et al., 1997). کارهای اصلاحی برای مقاومت به گل جالیز در خصوص مقاومت آفتابگردان به O.cernua و در باقلا علیه O. crenata صورت گرفته است. در روسیه برخی از واریته های آفتابگردان در سال ۱۹۱۲ یافت شد که نسبت به گونه O. cernua مقاومت نشان دادند(Dhanapal et al., 1996) ، اما در دهه ۱۹۲۰ به دلیل وجود نژادهای مختلفی از گونه O. cernua مقاومت آنها شکسته شد(۱۰۱). بررسی های انجام شده در ایتالیا، اسپانیا و مصر در روی باقلا نشان داد که تنها واریته(F-402) متحمل به این انگل می باشد و در برنامه های اصلاحی بطور موفقی بکار گرفته شده است(Estabrook & Yoder, 1998) از سال ۱۹۷۰ تاکنون توجه زیادی به یافتن ارقام مقاوم به گل جالیز شده است.
بلند اندام و همکاران(۱۳۵۷) در طرح سه ساله ای در همدان بیست رقم سیب زمینی را از نظر مقاومت به گل جالیز بررسی کردند. در این آزمایش که در اراضی آلوده به گل جالیز O.aegyptiaca انجام شد،. رقم دراگا با بیست و نه درصد آلودگی کمترین ابتلا به گل جالیز را داشته و پس از آن وانکوخ با پنجاه درصد آلودگی در گروه بعدی قرار داشت. مشکل اصلی در ایجاد مقاومت به گل جالیز شکسته شدن مقاومت در گیاهان زراعی یا تحمل گونه میزبان نسبت به گیاه انگل است. متعاقب ظهور نژادهای پاتوژن جدید مهاجم، منابع جدید مقاومت از ژرم پلاسم سیب زمینی ترشی بدست آمد. از آنجا که نژادهای پاتوژنی جدید گل جالیز گونه O. cernua رایج است تحقیقات متعددی برای یافتن منابع جدید مقاومت لازم است(۱۰۱).
پنج نژاد جدید از گونه O.cernua شناسایی شده و از A تا E مشخص شده اند. نژاد A ابتدا در اکراین در اواخر قرن نوزده یافت شد. نژادهای جدید گل جالیز گونه O. cernuaکه اخیراً یافت شده اند بر مقاومت لاینهای آفتابگردان حامل ژنهای Or5 – Or1 غلبه کرده اند. گونه های مختلف جنس Helianthus sp لازم است تا منابع جدید ژنی مقاومت به انگل گل جالیز جدا شوند(Aydyn et al., 2000).
نتایج تحقیقات نشان داد که نژاد های O. cumana که در اسپانیا وجود دارد متفاوت از آن در رومانی است . این تحقیقات نشان داد که نژاد E و نژاد F در اسپانیا رایج تر است. این محققان ۱۶ نژاد از O. cumana را که هشت تا از اسپانیا(S1 – S8 ) دو تا از رومانی (R1 , R2) و شش تا از ترکیه(T1 – T6 ) بود جمع آوری کردند و در لاین های آفتاب گردان ۱۱۷ (حساس به تمام نژاد ها) و NR5 (مقاوم به نژاد E وحساس به نژاد F ) وL86 (حساس به E و مقاوم بهF) و P96 (مقاوم به نژاد E وF ) شناسائی کردند. نتایج نشان داد که R1 نتوانست NR5 را آلوده کند. R2 نیز کاملا توسط L86 و P96 کنترل شد، اما توانست NR5 را آلوده کند( Dominguez et al.,1996).
در تحقیق انجام شده توسط روبیالس و همکاران(Rubiales et al., 2003) مقاومت ارقام نخود و ارقام نخود وحشی بهO. crenata بررسی شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که مقاومت ارقام نخود وحشی ناشی از ترکیبی از چند مکانیزم است. این مکانیزم ها عبارتند از ترغیب کمتر بذر گل جالیز به جوانه زنی، جلوگیری از اتصال گل جالیز به ریشه ها، اضمحلال توبرکول ها در حضور گیاه میزبان بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که در کشت بهاره نخود ((Cicer arietinum آلودگی به گل جالیز کمتر است. بنظر می رسد تاخیر در کاشت نخود سبب کاهش ترغیب O. crenata به جوانه زنی می شود. نخود به طور معمول در مناطق مدیترانه ای در بهار کشت می شود. اما به خاطر توسعه بیماری برق زدگی(Ascochyta) کشت پاییزه آن متداول شده است. اما کشت پاییزه این گیاه منجر به توسعه رویش گل جالیز شده است. در این آزمایش گــونه های نخود شامل C. songoricam, C. echinospermu, C. bijugum, C. oxyoclen, C. canariense نسبت به گل جالیز مقاومت بالا داشتند.
۲- ۱۳- ۹- ۲ - استفاده از مواد محرک جوانه زنی:
بذر گل جالیز پس از گذرانیدن دوره آماده سازی نیازمند مواد محرک شیمیایی از ترشحات ریشه میزبان است. شناسایی و سنتز این ترکیبات میتواند فصلی تازه در کنترل گل جالیز و گیاهان انگلی مشابه چون علف جادو ایجاد کند(Bouwmeester et al., 1992). در این خصوص تحقیقات مناسبی انجام شده است که از جمله سنتز آنالوگ های استرایگول به منظور تحریک جوانه زنی گل جالیز بدون حضور میزبان است. از آنجائی که سنتز استرایگول وقت گیر است و از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست، بنابراین تلاش برای سنتز آنالوگ های آن آغاز شده است. تحقیقات دراین باره منجر به تولید ترکیباتی شد که از جمله مهم ترین این ترکیبات سزگوئی ترپنها میباشند که پتانسیل بالایی در تحریک جوانه زنی بذرهای استریگا و گل جالیز دارند(Dhanapal et al., 1997).
مطالعات انجام شده نشان میدهد که اتیلن و یا مواد آزاد کننده اتیلن نظیر اتفن هیچگونه قدرت تحریک کنندگی بر جوانه زنی گونه های گل جالیز گونه O .cernua و O. ramosa را ندارند، در حالیکه این ترکیبات در تحریک جوانه زنی استریگا موفق بوده اند(Hsaao et al., 1983).
آنالو گ های استرایگول در محیط پتری دیش آزمایش شده اند که از این بین فعالترین آنها GR7، GR21، GR28، GR41 بودند که در غلظتهای ۰.۱ تا PPM 1.0 مؤثر بودند(Mesa- Garcia & Garcia – Torres, 1984).
اثر آنالوگهای مصنوعی به عنوان محرک جوانه زنی برای کنترل گل جالیز O. ramosa در مزرعه توتون بررسی شده است. این بررسی در شرایط مزرعه انجام شد و نشان داد که استفاده از آنالوگ های استرایگول تاثیر بیشتری روی توتون داشت. بطوری که میزان آلودگی توتون نسبت گوجه فرنگی کمتر از بیست درصد بود، در حالی که بوته های شاهد کاملاً به گل جالیز آلوده شده بودند. بوته های توتون در کرتهای تیمار شده سالم و قوی بودند و ارتفاع بیش از ۱۰۰ الی ۱۲۰ سانتی متر داشتند، در حالیکه در کرتهای شاهد برگ های توتون کوچک شده و ارتفاع بوته ها کمتر از ۶۰ سانتی متر بود(Girefe & Raman, 2005).
جورادو و همکاران (Jurado et al., 2002) در مطالعه خواص برخی از آفت کشها بر تحریک جوانه زنی بذور گل جالیز، ابتدا بذور را در معرض بیست و چهار نوع قارچ کش، هفده نوع علف کش، ده نوع حشره کش و یک آفت کش بیولوژیک قرار داد. از بین این ترکیبات قارچ کش های توپسینام به مقدار۵۰ PPM، آمبیس در ۱۲۰ PPM ، و حشره کشهای تیودان در ۱۰۰ PPM ، تیوفانوکس به میزان ۱۰ PPM و حشره کش بیولوژیک دیپتراکس در ۳۰ PPM بیشترین تاثیر را در تحریک جوانه زنی بذر گل جالیز داشتند. حداکثر اثر تحریک کنندگی در روز چهلم پس از تیمار بذر حاصل شد. ترکیبات محرکی که بصورت گاز فعالیت داشتند مؤثرتر از ترکیبات محرک با اثر تراوشی بودند.
صغیر(Saghir , 1977)در مطالعات گلخانه ای بالاترین فعالیت ترکیب GR7 را در غلظت۱.۰ تا ۳.۰ PPM گزارش کرد. تیمار بوته های گوجه فرنگی با مواد مصنوعی محرک جوانه زنی در سه هفته قبل از نشاءکاری مشاهده شد که وزن خشک و تعداد جوانه های گل جالیز O. crenata بطور معنی داری کاهش می یابد و عملکرد میوه گوجه فرنگی افزایش می یابد. در آزمایشات مزرعه ای روی باقلا در مصر کاربرد ترکیب GR21 با میزان ۳/۰ کیلوگرم در هکتار کنترل خوبی بر گل جالیز O. crenata با حضور باقلا در خاک اسیدی داشت.
ماتیوز و همکاران(Mattews et al., 1991) پاسخ گونه های مختلف گل جالیز به محرک های استخراج شده از گیاهان میزبان و نیز ترکیبات سنتز شده را بررسی کردند و نتیجه گرفتند که جوانه زنی بذر در دو گونه گل جالیز بطور متفاوتی تحت تاثیر تراوشات ریشه گیاهان زراعی متفاوت قرار می گیرند (۱۱۱). تحقیقات ماتیو و همکاران (۱۹۹۱) نشان داد که بذر گل جالیز O. cumana تنها با ترشحات گیاه غیر میزبان خود یعنی کتان تحریک به جوانه زنی می شود(۱۱۱). این تحقیقات نشان داد که اثر تحریک جوانه زنی توسط مواد محرک از گونه ای به گونه دیگر متفاوت است.
ماگنوس و همکاران(Mgnus et al., 1982) چندین روش برای سنتز مواد محرک جوانه زنی گیاهان انگل بر پایه مولکول استرایگول شرح دادند.
در آزمایش وست وود و همکاران(West wood et al., 1999) تأثیر مواد غذایی مختلف روی ترکیب تحریک کننده جوانه زنی بذر گل جالیز O. aegyptiaca در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه آنالوگ های استرایگول جوانه زنی بذور گل جالیز را که با آب مقطر آماده سازی شده بود تا پنجاه و پنج درصد تحریک نمودند. بذوری که در آب مقطر یا محلول های نمکی مختلف آماده سازی شدند، اما با آنالوگ های استرایگول تیمار نشدند تا هجده درصد جوانه زنی نشان دادند. مقدار پنج میلی مول از ترکیب GR27 جوانه زنی بذرهایی را که در ده میلی مول نیترات آمونیوم همراه و یا بدون فسفات پتاسیم آماده سازی شده بودند را بیش از بذوری که در کلرید سدیم آماده سازی شدند تحریک کرد. آماده سازی بذرها در نیترات سدیم(ده میلی مول)و تیمار با ترکیب GR7 جوانه زنی را تحریک نمود در حالیکه آماده سازی بذرها در نمک های آمونیوم یک میلی مول سولفات آمونیوم با بیست میلی مول همراه با ترکیب GR7 بطور معنی داری از جوانه زنی ممانعت به عمل آورد.
یوکاتا و همکاران(Yokata et al., 2000) اثر محرک های جوانه زنی الکترول و اوربانکول بر روی O. minor در حضور میزبان شبدر قرمز را بررسی کردند. در این تحقیق سه ماده محرک جوانه زنی گیاه انگلی گل جالیز شبدر از ترشحات ریشه میزبان یعنی شبدر قرمز جدا شده و مورد شناسایی قرار گرفتند. ساختمان دو ترکیب محرک جوانه زنی از این بین شناخته شد که یکی از آنها اوربانکول و دیگری الکترول بود.
بیگدلی و همکاران(۱۳۷۴)با بررسی ترکیبات سنتزی متفاوت محرک جوانه زنی گل جالیز، نتیجه گرفتند که ترشحات گیاهان میزبان اثرات گوناگونی بر قابلیت جوانه زنی در رویش گل جالیز دارند و کودهای نیتروژنه سبب تغییر غلظت ترشحات گیاهان میزبان در محیطهای خاک شده و بدین ترتیب میزان جوانه زنی گل جالیز تحت تاثیر قرار می گیرد.
۲- ۱۳- ۹-۳ - استفاده از کودهای نیتروژنی:
گل جالیز در طی تکامل توانایی کسب مواد غذایی از گیاه میزبان را بدست آورده است و به شرایط خاک فقیر سازگار است. تحقیقات آزمایشگاهی گلخانه ای و مزرعه ای در خصوص اثرات بازدارندگی نیتروژن بر روی رشد گل جالیز به قرن نوزدهم یعنی زمانی که کشاورزان از کود دامی و کمپوست جهت کاهش رشد گل جالیز استفاده می کردند بر میگردد(محمودی فر و جم نژاد، ۱۳۸۹).
کودهای شیمیایی نیتروژنه مختلف با تأثیر برpH خاک اثرات متفاوتی بر قابلیت جوانه زنی در رویش گل جالیز را دارند. نتایج تحقیقات بیوشف و فروغی ( ۱۳۶۴) نشان داد که در خاک اسیدی، قوه نامیه بذر گل جالیز سریعتر تخلیه می شود(۷). همچنین کودهای شیمیایی نیتروژنه مختلف سبب تحریک بذر گل جالیز در فاصله ای دورتر از ریشه شده و در نهایت این بذرهای جوانه زده قادر به اتصال به میزبان نمی باشند و از بین می روند.
۲- ۱۴- بررسی منابع :
در خصوص روش های کنترل گل جالیز تاکنون تحقیقات زیادی انجام شده است که در اینجا به ذکر مختصری از این تحقیقات کفایت می شود:
تحقیقات آزمایشگاهی و گلخانه ای در خصوص اثرات بازدارندگی نیتروژن بر روی رشد گل جالیز به قرن نوزدهم، یعنی زمانی که کشاورزان از کود دامــی و کمپوست جهت کاهش گـل جالــیز استفــــاده می کــردند بر می گردد( موسوی و شیمی، ۱۳۸۶).
کودهای شیمیایی نیتروژنه، با تاثیر گذاردن بر pH خاک طول عمر بذر گل جالیز را در داخل خاک تحت تأثیر قرار می دهند و بدین ترتیب استفاده از کودهای شیمیایی نیتروژنه سبب کاهش طول عمر بذر گل جالیز و قابلیت جوانه زنی آن می شود( موسوی و شیمی، ۱۳۸۶)..
بنابه نظر ریچز(Riches , 2005) علف جادو S. asiatica در خاکی که کمبود نیتروژن دارد گسترش دارد و به میزبانها حمله می کند.
پارکر و آببا (Parker & Abeba, 1992) نشان داد که جوانه زنی و رشد گل جالیز O. cerenata)) در حضور مقدار چهار میکرومول نیتروژن فرم اوره ای شدید تر از فرم آمونیومی تحت تاثیر قرار می گیرد، اما نیترات بر آن اثر ندارد.
نتایج (West wood et al 1999) نشان داد که نیترات آمونیوم و فسفات آمونیوم سبب کاهش تولید بیوماس (O.ramosa) در حضور میزبانهای توتون و گوجه فرنگی در شرایط گلدانی میشود
نتایج تحقیق (Abu- Irmaileh 1981) نشان داد که استفاده از کود نیترات آمونیوم به میزان ۱۰ گرم در هر گلدان سبب کاهش آلودگی توتون به گل جالیز میشود.
بداوی و همکاران(Bedawi et al., 1984) در بررسی طول عمر بذر علف جادو(Striga asiatica ) مشاهده کردند که نیتروژن سبب کاهش طول عمر بذر علف جادو می شود. در این تحقیق، کودهای آمونیومی طول عمر بذر علف جادو را بیش از کودهای نیتراتی کاهش داد.
تحقیقات ابوایرماله (Abu- Irmaileh , 1981) نشان داد که استفاده از کود نیتروژنه در مقادیر بالا سبب کاهش توسعه گل جالیزO. cernua در مزارع توتون و گوجه فرنگی می شود و همچنین در بررسی اثر کودهای نیتروژنه بر رشد و نمو گل جالیز نتیجه گرفتند که بطور کلی کودهای آمونیاکی اثر بازدارندگی بیشتری نسبت به ازت نیتراتی در گل جالیز دارند. این نتایج نشان داد که استفاده از کود نیترات آمونیوم به میزان ۱۰ گرم در هر گلدان سبب کاهش آلودگی توتون به گل جالیز می شود.
مطالعات انجام شده در مورد متابولیزم نیتروژن در تشکیل هوستاریم نشان داد که استریگا تاثیر اصلی را بر متابولیزم نیتروژن در میزبان دارد و سبب افزایش غلظت نیترات و اسیدهای آمینه در برگ ها و ریشه میزبان دارد.
با توجه به این که نوع اسیدهای آمینه موجود در گیاه میزبان همانند گیاه انگل است، می توان نتیجه گرفت که تعریق از میزبان نقش اصلی را در جریان مواد نیتروژنه به سمت گیاه انگل دارد.
ناندولا(Nndula, 1998) اظهار داشت که کودهای نیتروژنه سبب تحریک بذر گل جالیز در فاصله ای دورتراز ریشه شده و در نهایت این بذرهای جوانه زده قادر به اتصال به میزبان نمی باشند و از بین می روند و همچنین وی اظهار داشت فرم آمونیومی بیش از فرم نیتراتی اثرات ممانعت کنندگی بر جوانه زنی و رشد گل جالیز دارد و این در حالتی است که اثرات اوره حد فاصل این دو نوع کود است.
بیوشف و فروغی(۱۳۶۴) در بررسی اثر pH خاک بر تعداد آلودگی گیاه گوجه فرنگی و توتون به گل جالیز، اظهار داشت که در خاک اسیدی، قوه نامیه بذر گل جالیز سریعتر تخلیه شده و کودهای شیمیایی نیتروژنه مختلف نیز با تأثیر برpH خاک سبب اثرات متفاوتی بر قابلیت جوانه زنی در رویش گل جالیز می شوند.
بنابه نظر ون هازویک و همکاران (Van Hezawijk et al., 1997) استفاده از نیتروژن به میزان ۴ میلی مول از فرم اوره یا آمونیوم سبب کاهش جوانه زنی گونه O. cernua می شود. دمیرکان و نملی(۱۹۹۵) استفاده از کود نیتروژن، جهت کاهش شدت خسارت گل جالیز( O. cernua )و علف جادو(Striga asiatica) به گیاه میزبان را توصیه کردند.
نتایج وست وود و همکاران(West wood et al., 1999) نشان داد که نیترات آمونیم و فسفات آمونیم سبب کاهش تولید بیوماس(O. ramosa) در حضور میزبانهای توتون و گوجه فرنگی در شرایط گلدانی می شود.