با توجه به اینکه اقلیم منطقه نیمه خشک سرد و دارای قسمتهای مرتفع میباشد، فراوانی گیاهان همیکریپتوفیت تحت تاثیر این اقلیم است. با افزایش دامنه ارتفاعی منطقه، غنای گیاهان همیکریپتوفیت افزایش مییابد که به دلیل کاهش دما در ارتفاعات و سازگاری این نوع شکل زیستی با اقلیم مناطق مرتفع است.
گونههای فانروفیت و ژئوفیت درصد کمی از گونههای منطقه را به خود اختصاص دادند. درصد پایین این گونهها بیانگر سازگاری کم این اشکال زیستی نسبت به شرایط اقلیمی منطقه می باشد.
نسبت اشکال زیستی در شیبهای مختلف متفاوت است. شیب جنوبی به علت گرمتر بودن هوا نسبت بالایی ازتروفیت و همیکریپتوفیتها را داراست. این در حالی است که در شیبهای شمالی نسبت بالایی از تروفیتها را دارند درصد کم اشکال زیستی در این شیب به دلیل کمتر بودن جمع آوری در این شیب میباشد. در شیبهای شرقی در صد تروفیت بیشتر است و شیب غربی تروفیت و همیکریپتوفیت بیشتری دارد.
۴-۴- گونه های بومی و عناصر انسان زاد در منطقه
تنوع زیستی در سرتاسر سیاره ما به طور یکنواخت گسترش نیافته است به نحوی که برخی از نواحی دارای گونههای بومی میباشند (۴۳).
گیاهانی را انحصاری (اندمیک) یک سرزمین گویند که عرصه انتشار آن کاملا به آن سرزمین محدود شده باشد (۳۹).
به طور کلی سرزمینهایی که به نحوی از فلور مناطق اطراف خود مجزا شدهاند دارای عناصر بومی بیشتری هستند. از ویژگیهای بارز فلور ایران تورانی برخورداری از تعداد زیادی جنس و گونه انحصاری و بالا بودن میزان بومزادی در آن است. فراوانی بومزادی در این فلور تا ۲۵ درصد است. از جنسهای شاخص این فلور میتوان Astragalus L.، Acantholimon Boiss.، Cousinia Cass. نام برد (۳۹).
گونههای انحصاری در منطقه نیز۲۸ گونه (۸/۹%) میباشد. جنس Astragalus L. با ۱۰ گونه بیشترین گونه انحصاری در منطقه را دارا بود. کمبود گونههای Cass. Cousiniaو Acantholimon Boiss. در منطقه میتواند نشانه جمع آوری ناکافی گیاهان در منطقه باشد.
گونههای بومی بسیار آسیب پذیر ودر معرض خطر انقراض هستند. فعالیتهای انسانی در جهت تجارت الوار، کشاورزی، رشد و توسعه شهر نشینی و…و ورود عمدی یا تصادفی گونههای بیگانه و مانند آن از عوامل تهدید کننده گونههای بومی یک منطقه میباشند (۴۳).
در منطقه سیوند به دلیل افزایش فعالیتهای کشاورزی، راهسازی، شهرسازی و فعالیتهای صنعتی وغیره تنوع و فراوانی گونههای گیاهی غیر بومی درحال افزایش است.
حفظ اکوسیستمهای طبیعی و با ارزش، مستلزم حفاظت پوشش گیاهی و شناخت جوامع گیاهی و عوامل محیطی موثر بر آن است (۲۴).
۴-۵- فیتوجغرافیایی
منطقه سیوند از نظر جغرافیایی گیاهی به ناحیه ایران-تورانی تعلق دارد . بررسی نواحی فلوریستیکی گونههای موجود در منطقه نشان میدهد که بیشترین گونههای فلور منطقه سیوند مربوط به ناحیه ایران-تورانی با ۳۳% و سپس ناحیه ایران-تورانی ومدیترانهای با ۲۴% است. برطبق نظر زهری (۱۹۷۳) ناحیه ایران-تورانی دارای سه زیر حوزه است. زیرحوزه ارمنستان-ایرانی، زیر حوزه کردستان-زاگرس و زیر حوزه ایران مرکزی.
یافتهها از مناطق مورد بررسی در این پژوهش نشان میدهد که اجتماعات غالب در منطقه، اجتماعات بادام بنه است، که حضور گونههایی مانند Pistacia atlantica Desf. ، Amygdalus scoparia Spach.، Crataegus aronia Bosc. و Daphne mucronata Royle. از گونههای حوزه ایران-تورانی، زیر حوزه کردستان-زاگرس در منطقه تائید کننده این مطلب است که منطقه مورد مطالعه به ناحیه ایران- توران تعلق دارد.
۴-۶- عوامل انتشار گونهها در منطقه سیوند
حضور و پراکنش جوامع گیاهی در اکوسیستمها، تصادفی نیست. بلکه عوامل اقلیمی، خاکی، پستی و بلندی و انسانی در گسترش آنها نقش اساسی دارند. عوامل محیطی بر استقرار و پراکنش موزائیکی جوامع گیاهی موثرند. وجود رابطه تنگاتنگ بین عوامل محیطی وپوشش گیاهی موجب میشود که استقرار یک جامعه گیاهی خاص در یک منطقه بوسیله عوامل محیطی غالب در آن منطقه محدود یا گسترش یابد. به بیان دیگر عوامل محیطی باعث می شوند گیاهانی که نیازهای بوم شناسی یکسانی دارند در یک ناحیه با هم مشاهده شوند وتشکیل جوامع گیاهی بدهند. روابط بین عوامل محیطی با پوشش گیاهی بسیار پیچیده است. بدیهی است که استقرار یک جامعه گیاهی تحت تاثیر عوامل خاکی، اقلیمی و زیستی است. بنابراین مطالعه عوامل فوق علل پراکنش جوامع گیاهی و توان رویشگاهها را مشخص می نماید (۲۴).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
عواملی مانند خاک، ارتفاع، شیب زمین، نور و شرایط اکولوژیکی دیگر در ایجاد زیستگاههای متنوع در مناطق مورد مطالعه نقش دارند. که در زیر به بررسی هر یک از این عوامل می پردازیم.
۴-۶-۱- توپوگرافی
پستی و بلندی به خصوص تغییرات ارتفاع میتواند بسیاری از عوامل محیطی را تغییر دهد. تغییر ارتفاع با تنوعات رویش گیاهی در شیبهای مختلف از نظر زاویه و جهت مجموعا عواملی هستند که موزائیک جوامع را در اکوسیستم ایجاد میکنند. تغییرات ارتفاع و پستی و بلندیها از این جهت که میتوانند بر دما تاثیر مستقیم داشته باشند دارای اهمیت فراوان است (۱۵).
۴-۶-۱-۱- ارتفاع
افزایش ارتفاع با کاهش دما، افزایش شدت نور و افزایش شدت وزش باد همراه است. با افزایش ارتفاع، فشار هوا و درجه حرارت کاهش یافته و برودت هوا افزایش مییابد. از طرف دیگر، تشعشات ماوراءبنفش افزایش مییابد (۲۹).
اکوسیستمهای مناطق مرتفع کوهستانی باران بیشتری نسبت به مناطق کم ارتفاع دریافت میکنند. علاوه بر تغییراتی که ارتفاع بر عوامل اقلیمی وارد میسازد، کیفیت نور را نیز تغییر میدهد. افزایش اشعه ماوراء بنفش در ارتفاعات، رشد گیاه را دچار اختلال میکند (۱۵).
با افزایش ارتفاع، پوشش گیاهی تغییر یافته و رویش گیاهی محدود میشود. اگر ارتفاع سطح زمین در گستره وسیعی تغییر نکند، احتمال تغییر پوشش گیاهی بسیار کم است ولی اگر سطح زمین ناهموار باشد، پوشش گیاهی به طور قابل توجهی تغییر خواهد کرد.
پستی و بلندی دارای دو اثر مهم میباشد: از یک سو، در سطح محلی باعث تغییر آب و هوا میشود و از سوی دیگر با توجه به ارتفاع، درجه و جهت شیب و جهت عمومی رشته کوهها، خاک زیستگاه را تغییر میدهد. به طور کلی، سطوح ایستایی سفرههای آب زیر زمینی در درهها نسبت به کوهها سریع تر بوده و آب در سطح عمیقتری قرار میگیرد، در نتیجه شرایط خشکی در کوهها بیشتر حکمفرماست. درهها با وجود تخلخل شدید خاک، به دلیل مجاورت آب زیر زمینی با سطح خاک از پوشش گیاهی انبوه و پر پشتی برخوردارند.
اثرات افزایش ارتفاع به همراه تغییرات عوامل آب و هوایی(کاهش حرارت، افزایش سرعت باد و افزایش نزولات) روی پوشش گیاهی کوهها کاملا مشهود است (۲۹).
همانطور که خادم الحسینی و همکاران در بررسی نقش عوامل پستی وبلندی و اقلیمی در پراکنش پوشش گیاهی مراتع ارسنجان نشان دادند، عامل ارتفاع از سطح دریا و جهت جغرافیایی با تاثیر بر میزان دما و رطوبت، از عوامل عمده کنترل پراکنش گونههای گیاهی هستند.(۱۲).
با توجه به این که در این بررسی سعی شد جمع آوری در یک خط ترانسکت انجام شود بنابراین تاثیر ارتفاع بر پوشش گیاهی را میتوان مشاهده کرد.
پوشش گیاهی مناطق مورد مطالعه ( به جز در مناطق دست خورده) درختچهزارهای خشکی پسند تنک است. هرچه به سمت ارتفاعات بالاتر میرویم از پوشش درختی کاسته میشود. چرا که با افزایش ارتفاع از دمای هوا کاسته شده و خاک منطقه نیز کم عمقتر میگردد. به علاوه گونههای درختان پهن برگ به وزش باد در ارتفاعات حساس بوده و در ارتفاعات قادر به رشد نیستند. در ارتفاعات بالاتر از ۲۱۰۰ متر گونههای Pistacia atlantica Desf. به ندرت حضور دارند وگونههایی از Pistacia atlantica Desf. اگر حضور داشته باشند به صورت کوتاه و چند تنه (caespitose) مشاهده شدند. که چند تنه و کوتاه شدن درخت نشانه نامناسب بودن شرایط برای رشد گیاه است. عامل محدود کننده این گونه، برودت هوا در ارتفاعات است.
در ارتفاعات پوشش غالب گیاهان بالشتی هستند که به علت داشتن شاخههای چوبی متعدد و فشرده در مقابل باد، خشکی، ساییدگی و برف مقاومت میکنند (۱۹).
شکل۱-۴: نمایش جوامع اصلی پوشش گیاهی در منطقه با توجه به ارتفاع
۴-۶-۱-۲- جهت شیب
شیب و جهت شیب دو متغیر مهم دیگر توپوگرافی هستند که حرکت آب و مواد را در خاک کنترل میکنند. شیب با تاثیر بر فرسایش و جهت شیب بر توزیع اقلیم خرد در زمین منجر به تفاوت در ویژگیهای خاک میشوند (۴۵).
شیبها بر روی طبیعت پوشش گیاهی نیز موثرند. شیبهای تند باعث تشدید سرعت جریانهای آبی شده و از یک سو موجب کاهش میزان رطوبت شده و از سوی دیگر زمینه نابودی خاک روی زمین را فراهم میکنند. در نتیجه خاکشویی، به تدریج صخرههای عاری از پوشش گیاهی پدیدار میشوند. سطح آب سفرههای زمینی در شیبها بسیار پایین بوده و در درهها به سطح خاک نزدیکتر است. شیبها در بسیاری از کوهها در معرض بادهای خشک و نیرومندی قرار داشته و به همین دلیل دارای پوشش گیاهی ویژه و سازگار یافتهای میباشند. شیبهای جنوبی و شمالی به دلیل تفاوت در برخورداری از نور، حرارت، رطوبت و باد دارای پوشش گیاهی متفاوتی هستند (۲۹).
در این بررسی نیز میتوان تاثیر جهتهای شیب را بر پوشش گیاهی مشاهده کرد. گیاهان در در شیبهای جنوبی به علت گرم تر بودن هوا در این شیب کمی زودتر به گل میروند. شیب شمالی به علت رطوبت بیشتر دارای تعداد گونهها و تنوع گونهای بیشتری بود. در شیب شمالی گونههای درختی بیشتری مشاهده میشود. هانا و همکاران نشان دادند که مقدار آب دردسترس خاک در شیبهای رو به شمال ۲۰% بیشتر از شیبهای رو به جنوب است. شیبهای شمالی به دلیل دمای کمتر و قابلیت حفظ رطوبت، ماده آلی بیشتری نسبت به شیب های جنوبی دارند (۴۵).
شیبهای شرقی و غربی نیز در این مطالعه بررسی شدند که از نظر ترکیب پوشش گیاهی با هم تفاوت دارند. در شیب غربی درصد تروفیتها وهمیکریپتو فیتها نسبت به شیب شرقی بیشتر است که این نیز به دلیل تفاوت در برخورداری از نور و تفاوت دمایی در شیبهای شرقی و غربی است. برخی از گیاهان در تمامی شیبها مشاهده میشوند که به علت فیزیولوژی گیاه است که دارای دامنه رطوبتی و دمایی بالایی برای رشد هستند. به عنوان مثال گونههایی مانند Arum conophalloides Ky. ex Schott. و Anemone biflora DC. فقط درشیبهای شمالی یافت می شود. گونههایی مانند Micromeria persica Boiss. وسرخس هایی مانند Asplenium ceterach L. فقط در شیبهای جنوبی یافت میشود و گونههایی مانند Taeniatherum crinitum (Schreb.) Nevski و Poa bulbosa L. در هر دو شیب شمالی و جنوبی یافت میشود.
۴-۶-۲- اقلیم
اصولا رشد و تولید در جوامع گیاهی و جانوری تابعی از خواص محیطی و اثرات متقابل آنها می باشد. اقلیم و مجموعه عوامل محیطی در تعیین نوع گونههای گیاهی و جانوری هر منطقه نقش مهمی را بر عهده دارد. عوامل اقلیمی به صورت کمی و کیفی در رشد و نمو گیاهان تاثیر دارند، به طوری که از نظر کمی باعث تسریع یا توقف رشد گیاهان شده، میزان محصول را به اندازه قابل توجهی تغییر میدهند و به صورت کیفی نیز محیط را برای توسعه تعدادی از گیاهان مساعدتر ساخته و برای بعضی دیگر محدودتر مینمایند (۱۵).
ارزیابی ارتباطی کمی الگوی پوشش گیاهی و عناصر اقلیمی، از مهمترین کاربردهای سنجش از دور در مقیاس جهانی و منطقهای است. بارش و دما به طور مستقیم برتوازن آب تاثیر مینهند و به نوبه خود جزو عوامل تغییر در رطوبت خاک و رشد گیاهی هستند (۲۵).
۴-۶-۲-۲- نور
فراوانی گیاهان در منطقه علاوه بر تاثیر بارندگی، تابع میزان دریافت نور نیز میباشد. نور عامل اقلیمی اساسی به شمار میرود، زیرا انجام فتوسنتز را امکان پذیر میسازد. نور از سه جهت حائز اهمیت است. شدت نور، کیفیت نور وطول مدت تابش نور.
شدت نور در اکوسیستم های مختلف متفاوت است. گیاهان را برحسب نیازشان به شدت نور به دو دستهی نور پسند و سایه پسند میتوان تقسیم کرد. گیاهان نور پسند گیاهانی هستند که فتوسنتز آنها بویژه در نور شدید بیشتر است. این حالت در مورد اکثر گیاهان علفی و بوتهای صدق میکند. گیاهان سایه پسند گونههایی هستند که نور شدید را دوست ندارند ولی در عوض میتوانند جذب کلروفیلی را در روشناییهای ضعیفتر از حد لازم برای گیاهان نور پسند انجام دهند (۴).
چنانچه در منطقه نیز گیاهانی مانند Umbilicus intermedius Boiss. از تیره Crassulaceae تنها درسایه سنگها رشد میکنند. این درحالی است که گیاهانی مانند Micromeria persica Boiss. از تیره Lamiaceae تنها بر صخرههای جنوبی که در معرض مستقیم نور خورشید هستند رشد میکنند.
۴-۶-۳- خاک:
خاک در منابع طبیعی از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا ارتباط بسیار نزدیکی با پوشش گیاهی دارد، به گونهای که میتوان با دیدن وضعیت گیاهی یک منطقه به وضعیت خاک آن پی برد (۳۵).
خاک را میتوان بخش فرسایش یافته سنگ مادر در سطح زمین دانست که بر گیاهان تاثیر می گذارد و از آن متاثر میگردد. بین خاک و موجودات زنده ارتباط متقابل و بسیار نزدیک وجود دارد و هر دوی آنها توسط عوامل اقلیمی و پستی و بلندی تاثیر میپذیرند. خاک به عنوان بستر رشد گیاهان، چهار نیاز اساسی آنها را تامین میکند که عبارتند از: ایجاد حالت تعادل و استقرار ریشهها، ذخیره آب، ذخیره مواد غذایی و ذخیره هوا. تنوع هر یک از عوامل مذکور در محیطهای مختلف از جمله عوامل مهمی است که در پراکنش گیاهان مختلف موثر است (۱۵).
از نظر لئونارد خاک در نتیجه عوامل اقلیمی، موجودات زنده، پستی و بلندی و اقلیمی حاصل شده است و به عنوان عامل تعیین کنندهی پوشش گیاهی منطقه، اهمیت دارد (۴۷).
خاکهای کم عمق پوشش خوبی ندارند و خاکهای دارای بافت درشت نیزبه علت قدرت که نگهداری آب و پراکنش ضعیف ریشه در آن از اهمیت کمی برخوردارند.
درمنطقه گونه .Viola modesta Fenzl تنها در کف رودخانه که شنی بوده و زهکشی خوبی دارد یافت میشود. وگونههای Cheilanthes acrostica (Balbis) Tod. ، Asplenium ceterach L. ، Campanula erinus L. و Callipeltis cucullaris (L.) DC. در شکاف صخرههای آهکی یافت میشوند.
برخی از گونهها قابلیت رشد در خاکهای گوناگون را دارند. که این یافتهها نشان دهنده این است که در پراکنش این گونهها خاک از اهمیت کمتری برخوردار است.
۴-۶-۴- عوامل زیستی
۴-۶-۴-۱- انسان
انسان به منظور کسب خواستههای مادی خویش در اکوسیستمهای جهانی دخل وتصرف می کند و آنها را تغییر میدهد. به عنوان مثال انسان جنگلها و مراتع را میتراشد و در آن کشت می نماید و یا به ساختمان سازی میپردازد و در این میان به اکوسیستمی ناقص و ساده به نام شهر و یا انواع بزرگراهها تبدیل میکند (۲۹).
دخالتهای انسان در منطقه به طرق مختلف انجام شده است. چرای بی رویه دام در اکثر مناطق کوهستانی منطقه و استفاده از این منطقه به عنوان منطقه ییلاقی موجب نابودی بسیاری از گونههای گیاهی گردیده و سبب فرسایش تشدید شونده خاک میشود.
گردش، پیادهروی و کوهنوردی و جوامع ساکن در منطقه عامل اصلی تولید مواد زائد، پس ماند و ضایعات میباشند. مناطق کوهستانی از نظر ظرفیت جذب مواد زائد با یکدیگر متفاوتند اما به طور کلی ظرفیت آنها کمتر از سایر محیط زیستهاست. همچنین استفاده از چوب جهت پخت و پز و گرما و یا برپایی آتش برای آنهایی که در کوهستان زندگی میکنند امری رایج است که این امر باعث ازبین رفتن گیاهان چوبی منطقه میشود. مردم منطقه از گونههای گیاهی برای مصارف دارویی، خوراکی، علوفه ای وغیره استفاده میکنند که با برداشت مکرر و بی رویه آنها بخصوص گیاهان تروفیت پیش از تولید دانه امکان انقراض این گونههارا فراهم میکنند.
در منطقه جامعه گیاهی بنه (Pistaci atlantica Desf) به چشم میخوردکه متاسفانه این گونه به دلیل ارزشهای مصرفی متعدد (صنعتی، تغذیهای، علوفهای و دارویی) باروشهای نا مناسبی مورد بهرهبرداری بیرویه قرارگرفته است. تا جایی که درتجدیدحیات طبیعی آن اختلالاتی ایجادشده است. اگر چه بررسی علمی در گذشته در منطقه صورت نگرفته است اما مردم منطقه بیان میکنند که پوشش درختی و به خصوص گونه بنه(Pistaci atlantica Desf) در گذشته بسیار بیشتر از اکنون بوده و به علت استفاده بیش از اندازه از این گیاهان اکنون منطقه تبدیل به جنگل تنک شده است.
با تخریب جنگل همواره هجوم گونههای متجاوز به واحدهای جامعه بیشتر میشود. بدلیل تاثیر انسانها و تغییراتی که آنها ایجاد میکنند گونههای گیاهی در منطقه ظاهر میشود که قبلا حضور نداشتند. با تبدیل منابع طبیعی به اراضی کشاورزی و عملیات راهسازی و ایجاد گلخانه و کارخانه ماسه شویی که در منطقه تنگ خشک ایجاد شده باعث شده است این منطقه که در گذشته بکر و دست نخورده بوده پوشش گیاهی و بخصوص درختان در قسمتهای زیادی از این منطقه ازبین بروند. با توجه به این که علفهای هرز منطقه نیز جمع آوری شدند. بیشتر علفهای هرز مربوط به مناطق کشت شده میباشد. علفهای هرز که چرخه مورفولوژی آنها با گیاهان زراعی مطابقت دارد، به طور نا خواسته گزینش میشوند و کشت در منطقه باعث حضور آنها در منطقه شده است.