Cross-section random
۲۹.۷۴۵۰۴۳
۱۰
۰.۰۰۰۱
نتایج آزمون F (آزمون چاو) در جدول بالا نشان میدهد که مقدار آماره این آزمون برابر با ۶۵۲۹/۳ و سطح معناداری آن ۰۰۰/۰ میباشد، و این بدان معناست که الگوی مدل، دارای اثرات ثابت میباشد نتایج بدست آمده در آزمون هاسمن به شرح جدول دوم فوق که جهت بررسی تصادفی بودن این اثرات ثابت انجام شده نشان میدهد که مقدار آماره کای- دو (Chi-Sq) برابر با ۷۴۵/۲۹ و سطح معناداری آن ۰۰۰/۰ میباشد و با توجه به اینکه این مقدار کوچکتر از ۵% است، لذا اثرات ثابت مدل از نوع تصادفی نمی باشد و الگوی اثرات (غیر تصادفی) به عنوان الگوی ارجح پذیرفته خواهد شد. بنابراین مدل تحقیق با بهره گرفتن از الگوی اثرات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته که نتایج بدست آمده به شرح زیر است:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
(جدول ۴-۱۹ نتایج آزمون t)
همانطور که در جدول ضرایب مدل (Coefficients) مشاهده می شود:
- مقدار آماره t و سطح معناداری (sig) متغیر نوسان بازده سهام (Return_VOL) به ترتیب برابر با ۱۱۲/۰- و ۹۱۰/۰ میباشد و این به معنای آن است که تاثیر متغیر نوسان بازده سهام بر متغیر وابسته (هموارسازی سود تقسیمی بر اساس مدل سود تقسیمی هدف)، معنادار نیست. منفی بودن مقدار آماره t وسطح معناداری این متغیر، به ترتیب نشان دهنده تاثیر منفی و بیاهمیت این متغیر بر هموارسازی سود تقسیمی بر اساس مدل سود تقسیمی هدف است. رابطه منفی بدست آمده نشان میدهد که با افزایش نوسان بازده سهام از میزان هموارسازی سود تقسیمی کاسته شده است.
- مقدار آماره t و سطح معناداری متغیر نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری (MB) که نشان دهنده نسبت ارزش بازار شرکت (ارزش بازار سهام به علاوه ارزش بدهیها به جمع داراییهاست) به ترتیب برابر با ۳۱۴/۸- و ۰۰۰/۰ میباشد. نتیجه بدست آمده نشان میدهد که این متغیر تاثیر منفی و معناداری بر میزان هموارسازی سود تقسیمی (بر اساس مدل سود تقسیمی هدف) شرکت داشته است. این نتیجه نشان میدهد که با افزایش نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری، از میزان هموارسازی سود تقسیمی شرکت کاسته شده و بالعکس، در واقع این نتیجه نشان میدهد شرکتهای با نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری بالا، هموارسازی سود تقسیمی پایینتر و شرکتهایی با نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری پایین، هموارسازی سود تقسیمی بالاتری را تجربه نموده اند. نتیجه بدست آمده نشان میدهد که فرضیه نخست تحقیق مبنی بر اینکه میزان هموارسازی سود تقسیمی در میان شرکتهایی با نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری پایین، شدیدتر است، در سطح اطمینان ۹۵% مجدداً مورد تایید قرار میگیرد.
- مقدار آماره t و سطح معناداری متغیر میزان وجوه نقد نگهداری شده (Cash)، که نشان دهنده نسبت وجوه نقد به جمع دارایی ها میباشد، به ترتیب برابر با ۰۶۲/۰- و ۹۵۰/۰ میباشد که بیانگر تاثیر منفی و بیمعنای این متغیر بر میزان هموارسازی سود تقسیمی میباشد. این نتیجه نشان میدهد که با افزایش میزان وجوه نقد نگهداری شده در شرکتهای نمونه، از میزان هموارسازی سود تقسیمی کاسته شده هر چند که این رابطه از لحاظ آماری معنادار نیست. متغیر جریانات نقدی آزاد (FrCash) که بیانگر نسبت سود عملیاتی به جمع داراییهاست تاثیری منفی و معنادار بر هموارسازی سود تقسیمی داشته است (با توجه به اینکه مقدار آماره t و سطح معناداری آن به ترتیب برابر با ۲۷۳/۴- و ۰۰۰/۰ میباشد). مجموع این نتایج بدست آمده نشان میدهد که بر خلاف انتظار با افزایش میزان وجوه نقد نگهداری شده بر میزان هموارسازی سود تقسیمی شرکتهای نمونه افزوده نشده و تاثیر جریانات نقدی آزاد بر هموارسازی سود تقسیمی به صورت منفی بوده که بر خلاف نتیجه مورد انتظار بوده است. نتایج بدست آمده به شرح فوق نشان میدهد که فرضیه دوم تحقیق مبنی بر اینکه هموارسازی سود تقسیمی در شرکتهای با جریانات نقدی آزاد و وجوه نقد نگهداری شده بالاتر، بیشتر است، در سطح اطمینان ۹۵% رد می شود.
- مقدار آماره t و سطح معناداری نوسان سود (EBIT_VOL) که بیانگر ریسک سودآوری شرکت میباشد، به ترتیب برابر با ۵۸۱/۰ و ۵۶۱/۰ است که بیانگر تاثیر مثبت و بیمعنای نوسان سود بر هموارسازی سود تقسیمی میباشد. مثبت بودن مقدار آماره t این متغیر نشان میدهد که با افزایش نوسان سود شرکت، بر میزان هموارسازی سود تقسیمی افزوده می شود و بالعکس. در واقع نتیجه بدست آمده نشان میدهد که مطابق انتظار هموارسازی سود (بر اساس مدل سود هدف) در شرکتهایی که نوسان سود کمتری دارند، بیشتر است، هر چند که تاثیر یاد شده از لحاظ آماری معنادار نیست. مقدار آماره t و سطح معناداری متغیر نسبت دارایی های ثابت مشهود (Tang) به ترتیب برابر با ۶۳۹/۲ و ۰۰۸/۰ میباشد. این نتیجه نشان میدهد که رابطهای مثبت و معنادار بین نسبت دارایی های ثابت مشهود و میزان هموارسازی سود تقسیمی وجود داشته و این بدان معناست که میزان هموارسازی سود تقسیمی در شرکتهای با نسبت دارایی های ثابت بیشتر، بالاتر بوده است و بالعکس. مطابق آنچه انتظار میرفت، نسبت سود تقسیمی (DivLVL) دارای رابطهای منفی و معنادار با هموارسازی سود تقسیمی میباشد (با توجه به اینکه مقدار آماره t و سطح معناداری آن به ترتیب برابر با ۲۴۱/۴ و ۰۰۰/۰ میباشد) و این بدان معناست که هموارسازی سود تقسیمی، در شرکتهایی که سطح تقسیم سود کمتری داشته اند، بیشتر است. مطابق نتایج بدست آمده فرضیه سوم تحقیق مبنی بر اینکه هموارسازی سود تقسیمی در شرکتهای با نوسان سود بالا، نسبت دارایی های مشهود بالا و نیز نسبت سود تقسیمی پایین، بیشتر است، در مجموع نتایج بدست آمده و تایید دو بخش از سه بخش این فرضیه در سطح اطمینان ۹۵% مورد تایید قرار میگیرد.
- نتایج بدست آمده از تاثیر وضعیت سرمایه گذاران کوتاه مدت (Turnover) که نشان دهنده میزان گردش سهام شرکت است نشان میدهد که این متغیر تاثیری مثبت اما بیمعنا بر متغیر وابسته تحقیق یعنی هموارسازی سود تقسیمی داشته است (با توجه به اینکه مقدار آماره t و سطح معناداری آن به ترتیب برابر با ۴۳۸/۱ و ۱۵۰/۰ میباشد). این نتیجه بیانگر آن است که مطابق انتظار با افزایش در گردش سهام (به عنوان معیار سنجش وجود سرمایه گذاران کوتاهمدت)، بر میزان هموارسازی سود تقسیمی افزوده شده و هموارسازی سود تقسیمی در شرکتهایی که سرمایه گذاران کوتاه مدتتر دارد بیشتر است. این نتیجه گویای آن است که فرضیه چهارم تحقیق مبنی بر اینکه شرکتهای دارای سرمایه گذاران کوتاهمدت (دارای گردش سهام بالاتر)، شاهد هموارسازی سود تقسیمی بالاتری هستند، در سطح اطمینان ۹۵% رد می شود.
- سایر نتایج بدست آمده نشان میدهد که اندازه شرکت (Size) تاثیری مثبت و از لحاظ آماری معنادار بر میزان هموارسازی سود تقسیمی داشته است (با توجه به اینکه مقدار آماره t و سطح معناداری آن به ترتیب برابر با ۴۵۱/۲۵ و ۰۰۰/۰ میباشد). در واقع این نتیجه نشان میدهد هموارسازی سود تقسیمی در شرکتهای بزرگتر، بیشتر رخ داده است. دیگر نتایج بدست آمده نشان دهنده وجود رابطه منفی و معنادار بین سن شرکت و هموارسازی سود تقسیمی میباشد و این نتیجه نشان دهنده آن است که هموارسازی سود تقسیمی در شرکتهایی که سابقه پایینتری در بورس دارند، بیشتر رخ داده است.
- نتایج آزمون همخطی (در ستون آخر جدول فوق) نشان میدهد که مقادیر آماره VIF (عامل تورم واریانس) در تمام متغیرهای مدل، کمتر از ۱۰ و در غالب موارد نزدیک به یک میباشد که این امر حکایت از عدم وجود همخطی بین متغیرهای مستقل تحقیق دارد (مقادیر کمتر از ۱۰ نشان دهنده عدم وجود احتمال همخطی بین متغیرهای تحقیق است) و بدین شکل یکی دیگر از پیش فرضهای رگرسیون مورد تایید قرار میگیرد.
۴-۵-۲-۴ بررسی تاثیر عوامل مرتبط با صنعت بر هموارسازی سود تقسیمی (مدل هدف)
نتایج حاصل از آزمون فرضیه پنجم و ششم تحقیق مبنی بر تاثیر متغیرهای میزان رقابت در بازار محصولات و نوسان (ریسک) بازده سهام صنعت، بر میزان هموارسازی سود تقسیمی (بر اساس مدل سود تقسیمی هدف) به شرح جداول زیر است:
(جدول ۴-۲۰ نتایج آزمونF)
نتایج آزمون F