محدودیت های پژوهش:
با توجه به محرمانه بودن اطلاعات مربوط به خانواده خصوصاً در نظر خانواده های ایرانی، و یا ترس از افشای اطلاعات نزد دیگران و خصوصا همسران نمونه ها، احتمال داده می شود که برخی از نمونه ها صادقانه به سوالات پاسخ نداده باشند. با وجود اینکه برای رفع این مشکل، قبل از تحویل پرسشنامه ها به واحدهای پژوهش در مورد محرمانه بودن اطلاعات اطمینان خاطر کامل داده می شد وسعی در جلب اعتماد ایشان می شد اما بازهم احتمال دارد که تعدادی از واحدها با صداقت به سوالات پاسخ نداده باشند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فصل دوّم :
دانستنی های موجود در پژوهش
این فصل از ۲ قسمت مروری بر متون تجربی و نظری تشکیل شده است. چارچوب پنداشتی پژوهش بر اساس دانستنیهای موجود در مورد بیماری سرطان به نگارش در آمده است که در قالب آن تاثیر ابتلاء یکی از زوجین به سرطان بر عملکرد خانواده آنها مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
مفاهیم نظری:
سرطان چیست؟
سرطان فرآیندی بیماری زا است که باعث تکثیر غیر طبیعی سلول ها می شود و سیگنال های تنظیم کننده رشد را در محیط اطراف سلول ها نادیده می گیرد. سرطان یک بیماری مستقل با علت واحد نیست، بلکه در بر گیرنده مجموعه ای از بیماری های مجزاست که دارای علل، تظاهرات، درمانها و پیش آگهی های متفاوت می باشد(۳۶). سرطان در واقع بیماری سلولهاست نه ارگان ها. هربدخیمی، از یک سلول یا گروهی از سلول ها شروع می شود که ذاتاً نرمال بوده اند اما به طریقی تغییر پیدا کرده اند. نتیجه نهایی این تغییر یا تبدیل، از دست دادن تمام یا قسمتی از خصوصیات طبیعی و تجلی خصوصیات غیرطبیعی در سلول هاست. تغییری که ایجاد می شود بر ظاهر سلول و سطح غشایی آن و خصوصیات رشد آن اثر می گذارد(۳۷).
پاتو فیزیولوژی فر آیند بدخیمی: سرطان فرآیندی بیماریزا است و هنگامی آغاز می شود که DNA سلول طبیعی به دلیل جهش ژنتیکی تغییر شکل می دهد.
این سلول غیر طبیعی یک کلون را به وجود آورده و بدون توجه به پیام ها یا سیگنال های تنظیم کننده رشد در محیط اطراف سلول بطور غیرطبیعی شروع به تکثیر می نماید. سپس سلول ها، ویژگی های تهاجمی یافته و تغییراتی در بافت اطراف به وقوع می پیوندد. سلول ها از درون این بافت ها به عروق لنفی و خونی نفوذ پیدا می کنند و عروق خونی و لنفی نیز به نوبه خود سلولهای مذکور را به دیگر مناطق بدن حمل می نمایند. این پدیده، متاستاز (گسترش سرطان به مناطق دیگر بدن) نامیده می شود.
علت شناسی:
عوامل یا فاکتورهایی که به نوعی در فرایند کارسینوژنز دخالت دارند، عبارتند از ویروس ها و باکتری ها، عوامل فیزیکی، عوامل شیمیایی، عوامل ژنتیکی یا خانوادگی، عوامل غذایی و عوامل هورمونی(۳۶).
ویروس ها و باکتری ها: به سختی می توان ویروس هایی را که علت بروز سرطان در انسانها هستند تعیین نمود، چرا که مجزا کردن ویروسها از هم دشوار می باشد. تنها در موارد سرطان های خاصی که به صورت گروهی تظاهر می یابند، می توان وجود علل عفونی را مورد ملاحظه قرار داده یا نسبت به وجود این عوامل مشکوک شد. اعتقاد بر این است که ویروس ها با ساختار ژنتیکی سلول یکی می شوند و در نتیجه نسل بعدی همان سلول دچار تغییر و یا شاید سرطان نمایند(۳۶).
عوامل فیزیکی: مهمترین عوامل فیزیکی مرتبط با کارسینوژنز عبارتند از: تماس با نور آفتاب یا اشعه، تحریک یا التهاب های مزمن و استفاده از توتون و تنباکو(۳۶).
عوامل شیمیایی: تصور می شود حدود ۷۵% کل سرطان ها با محیط در ارتباط باشند. دود حاصل از سوختن توتون، کشنده ترین کارسینوژن شیمیایی است که حداقل ۳۰% موارد مرگ ناشی از سرطان را به خود اختصاص می دهد(۳۶).
خطرناک ترین عوامل شیمیایی، موادی هستند که با تغییر ساختمان DNA اثرات سمی خود را آشکار می سازند و این کار را بر روی مناطقی از بدن انجام می دهند که دور از ناحیه تماس شیمیایی قرار داشته اند. در این رابطه کبد، ریه ها و کلیه ها از جمله سیستم های عضوی هستند که بیش از بقیه تحت تاثیر موارد مذکور قرار می گیرند، شاید بتوان علت را نقش آنها در سم زدایی مواد شیمیایی دانست(۳۶).
عوامل ژنتیکی و خانوادگی: مشخص گردیده که تقریبا هر نوع سرطانی می تواند در خانواده ها بوجود آید، که علت آن را باید به زمینه های ژنتیکی محیط های مشترک، عوامل فرهنگی و شیوه زندگی منسوب دانست، گاه نیز پیداش سرطان در خانواده ها تصادفی و اتفاقی است و به عامل خاصی بستگی ندارد (۳۶).
فاکتورهای ژنتیکی هم در ایجاد سلول های سرطانی نقش ایفا می کنند. وجود کروموزوم های اضافه، تعداد بسیار اندک کروموزوم ها و جابجایی کروموزوم ها با الگوهای غیر طبیعی کروموزومی با سرطان در ارتباطند. در تقریبا ۵% سرطانهای دوران کودکی و بزرگسالی نوعی گرایش و زمینه خانوادگی وجود دارد(۳۶).
عوامل غذایی: این عوامل با سرطان های محیطی در ارتباط می باشند. مواد غذایی را می توان به ۳ نوع، کارسینوژن، کمک کارسینوژن، و پیشگیری کننده (محافظ) تقسیم کرد. فقدان مواد غذایی پیشگیری کننده در رژیم غذایی برای مدت طولانی و وجود مواد غذایی کارسینوژن و کمک کارسینوژن خطر ابتلا به سرطان را بالا می برند. چربی ها، الکل، گوشت های دودی و نمک سود، غذاهای حاوی نیتر ات و نیتریت و رژیم های پر کالری، از جمله عواملی هستند که با خطر بالای ابتلا به سرطان همراه می باشند(۳۶).
عوامل هورمونی: اختلال بوجود آمده در تعادل هورمونی که یا ناشی از تولید هورمون توسط خود بدن است(اندروژن) و یا مصرف هورمون های خارجی(اگزوژن) سرچشمه می گیرد، می تواند موجب پیشرفت رشد تومور گردد(۳۶).
در کل، واژه “سرطان” مانند اصطلاح “چتر” برای تحت پوشش قرار دادن گروه بزرگی از بیماری ها (بیش از ۲۰۰ نوع بیماری) استفاده می شود که با اینکه عوارض، درمان و پیش آگهی های متفاوتی دارند، در هر قسمت از بدن که ایجاد شوند خصوصیات مشترکی ایجاد می کنند. ایراد واژه “سرطان” این است که معمولا معانی منفی برای مردم در پی دارد. بنابراین پاسخ دادن به این سوال که” سرطان چیست؟” مشکل است. یک راه برای فهم سرطان این است که بدانیم چگونه دربین جمعیت بروز می کند(۳۸). بنابراین در این قسمت اپیدمیولوژی مختصری از سرطان توضیح داده می شود.
اپیدمیولوژی:
سرطان یک بیماری معمول است که ۱ نفر از هر ۳ نفر در یک مقطع از زندگی خود با آن مواجه خواهند شد(۳۹).
اگرچه سرطان می تواند تمامی گروه های سنی را مبتلا سازد اما و قوع آن در سنین بالای ۶۵ سال بیشتر است. بطور کلی، مردان بیشتر از زنان به سرطان مبتلا می شوند(۳۶) و بیش از نیمی از موارد سرطان در کشورهای در حال توسعه به وقوع می پیوندد. در اکثر کشورهای در حال توسعه سرطان، دومین علت مرگ، بعد از بیماری های قلبی- عروقی است(۴). البته در ایران علت سوم است.
سالیانه ۵/۷ میلیون مورد جدید به آمار سرطان در جهان اضافه می شود. تنها در انگلستان سالیانه ۲۵۰۰۰ نفر مبتلا به سرطان می شوند(۵). انجمن سرطان آمریکا هر ساله تعداد موارد جدید ابتلا به سرطان و مرگ ناشی از سرطان را تخمین میزند. بطوریکه در سال ۲۰۱۲ پیش بینی شده است که در سال ۲۰۱۴ تعداد ۱۶۶۵۵۴۰ مورد جدید ابتلا به سرطان و۵۸۵۷۲۰ مورد مرگ ناشی از سرطان در آمریکا رخ خواهد داد که این آمار نشان دهنده افزایش ۸/۱% ابتلاء مردان و افزایش ۴/۱% ابتلاء زنان به سرطان در ایالات متحده آمریکا می باشد(۴۰). اما در کل میزان مرگ و میر سرطان در سال ۲۰۰۹ نسبت به سال ۱۹۹۱ که بیشترین آمار مرگ درآن سال گزارش شده است،۲۰% کاهش داشته است(۴۱).
درکشور ایران نیز به عنوان یک کشور در حال توسعه، سرطان سومین علت مرگ پس از بیماری های قلبی، تصادفات و سایر پدیده هاست. طبق نتایج مطالعه موسوی در سال ۲۰۰۹، آمار سالیانه وقوع سرطان در بین زنان و مردان ایرانی، به ترتیب، ۹۸ و۱۱۰ نفر به ازای هر ۰۰۰/۱۰۰ نفر می باشد(۵). طبق پیش بینی سازمان جهانی بهداشت، تعداد مرگ ناشی از سرطان در جهان، از سال ۲۰۰۷ تا سال ۲۰۳۰، ۴۵%، افزایش خواهد داشت (از۹/۷ میلیون به ۵/۱۱ میلیون مرگ)(۴). بنابر این سرطان بار عظیمی از بیماری را ایجاد می کند. بطوریکه در ایران سالانه ۳۰۰۰ نفر بر اثر ابتلاء به سرطان جان خود را از دست می دهند(۴۲).
گزارش شده است که ۵۰ درصد از سرطان های شایع ایران مربوط به دستگاه گوارش است و از میان سرطان های دستگاه گوارش، سرطان روده بزرگ بعد از سرطان معده بیشترین بروز را دارد. این سرطان در زنان در رتبه سوم در مردان در رتبه پنجم قراردارد. شیوع این بیماری در کشور در هر دو جنس رو به افزایش است و به عنوان یکی از مهمترین سرطان ها محسوب می شود که آمار مرگ و میر بایی دارد(۴۳).
همچنین، از آنجا که بیشتر سرطان ها در افراد مسن بروز می کند و کشور ایران جمعیت نسبتا جوانی دارد، با افزایش امید به زندگی انتظار می رود که در آینده نزدیک میزان بروز و مرگ و میر این بیماری مهلک در کشور به سرعت افزایش یابد. بنابراین، توجه به اهمیت مبارزه با این بیماری مهلک و وجود برنامه کنترل سرطان در کشور ضرورت دارد(۴۲).
تاثیر سرطان بر فرد:
تشخیص سرطان می تواند یک شوک و خشم در بیماران ایجاد کند که باعث بروز وقفه در زندگی طبیعی آنها می شود(۴۴). این شوک در ابتدا منتهی به ایجاد احساسات ژرف از بی اعتقادی و در برخی موارد انکار آشکار بیماری می گردد. این واکنشها اغلب، با ترس و تنش حاد مشخص می شود و به ” تب” یا “عفونت روحی” تشبیه می شود. سازگاری با تشخیص سرطان تحت تاثیر برخی از فاکتور ها قرار می گیرد که شامل نحوه انتقال تشخیص قطعی سرطان به فرد، عقاید فردی در مورد بیماری، تاخیر در تشخیص، شخصیت فردی و شیوه های سازگاری که فرد در موقعیت های بحران زا استفاده می کند، می باشد(۳۸).
بیماران مبتلا به سرطان به طور معمول دامنه ای از علایم شامل در دو انواع ناراحتی های جسمی و روانی را تجربه می کنند. بلافاصله بعد از تشخیص بیماری، ممکن است اضطراب و دیگر اختلالات خلقی در فرد به وجود آید که این علایم با گذشت زمان و در پاسخ به تشخیص، عود و بهبود بیماری دستخوش تغییر می شوند(۴۵).
این بیماری از لحاظ احساس درماندگی و ترس عمیقی که در فرد ایجاد میکند بی همتاست(۴۶). تردیدی نیست که تشخیص بیماری های تهدید کننده حیات چون سرطان اثرات متعددی بر کیفیت زندگی فرد می گذارد. سرطان صرفا یک رویداد با پایانی معین نیست، بلکه یک موقعیت دائمی مبهم است که با تاثیرات دیررس تاخیری ناشی از بیماری، درمان و مسایل روانشناختی مربوط به آن ها مشخص می گردد(۴۷).
تاثیر سرطان بر خانواده:
مطالعات متعددی، تاثیرسرطان براحساس خوب بودن جسمی، اجتماعی و روانی خانواده را تایید کرده اند(۱۴). بطور گسترده پذیرفته شده است که مبارزه با سرطان، یک امر خانوادگی است. نه فقط بیمار، بلکه هر کسی که او را دوست دارد نیز، با عواقب ناشی از بیماری و درمان مقابله می کند، که ممکن است شامل اختلال در زندگی روزمره، اضطراب، افسردگی، نگرانی در مورد عود سرطان، ترس از دست دادن فرد مبتلا و مرگ باشد(۷).
خبر تشخیص سرطان در همسر، دوست یا خویشاوندان می تواند اختلال شدید عاطفی در شکل غم و اندوه، افسردگی، اضطراب یا خشم ایجاد کند. همچنین، عملکرد روزانه می تواند تغییر یابد یا مختل شود. این تغییر به علت کاهش وزن، خستگی یا بی خوابی می باشد. این تجربه نه فقط برای فردی که مبتلا به سرطان شده است، بلکه برای اعضای خانواده بیمار نیز در طول سیر بیماری اتفاق می افتد. یک حس تهدید برای از دست دادن فرد به دلیل سرطان در خانواده ایجاد می شود که باعث شروع احساس اندوه در خانواده می شود و به دنبال آن سازماندهی و توصیف احساسات، فعالیت ها، ارزش ها و اولویت ها مختل می شود. بنا براین، احساس غم و اندوه، نه فقط به علت از دست دادن شخص، بلکه به علت از دست دادن قسمتی از تجارب زندگی نیز می تواند باشد. زندگی خانواده ممکن است بطور کاملا اساسی در نتیجه تشخیص سرطان تغییر کند و اعضای خانواده علاوه بر وظایف معمول زندگی، وظایف جدیدی نیز بر عهده بگیرند. همچنین، جنبه های مهم شیوه زندگی خانواده ممکن است دچار نقص شود. به عنوان مثال، تعطیلات خانواده بصورت کوتاه مدت برنامه ریزی شوند، یا ممکن است خانواده با مشکلات مالی مواجه شود زیرا قسمت عمده در آمد خانواده صرف هزینه های درمان سرطان می شود و در نتیجه ممکن است خانواده برای پرداخت هزینه های درمان حتی مجبور به فروش خانه خود شود. همچنین، تغییراتی در برنامه زندگی روزانه که کمتر آشکار هستند، مانند احساس عدم اطمینان و ابهام درمورد برنامه ها و امیدها برای آینده، اتفاق می افتد(۳۸). همچنین، اعضای خانواده در یک حالت ناامنی، عدم اطمینان و ترس احتمالی که ممکن است به واقعیت تبدیل شود، به سر می برند و خودشان را برای یک زندگی هولناک بدون فردی که دوستش دارند، آماده می کنند(۲۳).
بیماری شدید می تواند باعث مختل شدن زندگی خانواده، عملکرد معیوب خانواده، آسیب یا تغییر شکل منابع و بار تحمیل شده بر مراقبت کننده شود. توانایی خانواده برای مقابله با بحران به منابعشان وابسته است. منابع خانواده، شامل:
منابع اجتماعی: شبکه اجتماعی قوی که می تواند شامل همسر، فرزند، والدین، خواهر و برادر، دوستان و غیره باشد.
منابع فرهنگی: ارزشهای فرهنگی که می تواند توانایی خانواده یا فرد را برای مراقبت از بیمار و سازگاری با استرس تحت تاثیر قرار دهد.
منابع مذهبی: شامل اعتقادات دینی، آداب و رسوم مذهبی.
منابع تحصیلی: سطح تحصیلات رسمی که توسط یک فرد اخذ شده و به او اجازه می دهد، شرایط بیمار را درک کند و مراقبت مناسب به او ارائه دهد.
منابع پزشکی: شامل دسترسی به تسهیلات و تجهیزات پزشکی که به مراقبت کنندگان کمک می کند(۱۱).
تاثیر سرطان بر روابط زوجین:
مطالعات متعددی نشان داده است که سرطان تاثیر مهمی بر همسران دارد و بسیار مهم است که در بررسی اعضاء خانواده افراد مبتلا به سرطان بیشتر بر همسران، تمرکز شود. به احتمال زیاد، اطلاعات در مورد موضوعات غیرپزشکی مانند سازگاری با سرطان یا تاثیر سرطان بر روابط، در همسران و اعضاء خانواده بیماران بیشتر از اطلاعات پزشکی، مورد غفلت قرار می گیرد(۴۸).
احساس از دست دادن امنیت به دنبال تشخیص سرطان در همسر، ممکن است تجربه شود. دلیل این احساس این است که هنگام شنیدن خبر تشخیص سرطان، اولین فکری که به سراغ همسران بیماران می آید، این است که شخصی که دوستش دارند، در شرف مرگ است. در واقع، همسران، بیشتر از خود بیماران، از مرگ می ترسند(۳۸). همچنین، مطالعات صورت گرفته برروی همسران زنان مبتلا به سرطان سینه نشان داده است که سرطان سینه بیماری زوجین است(۴۹) و برای همسران آن بیماران نیز، فوق العاده استرس زا است(۵۰). بنابر این، سرطان تاثیر مهمی بر بیمار و همسر او در مورد تصویر ذهنی از بدن، جنسیت و روابط آنها دارد (۵۱). همسران از آینده خود، آینده فرزندانشان و از پیشرفت و عود سرطان در طول دوره فعال سرطان می ترسند(۴۹).
میزان استرس و تنشی که به زنان و مردان هنگام ابتلاء همسرانشان وارد می شود متفاوت است. بطوری که نتایج مطالعات نشان داده اند، استرسی که زنان هنگام ابتلاء همسرانشان به سرطان دریافت می کنند به اندازه استرسی است که خود زنان هنگام ابتلاء دریافت می کنند. اما میزان استرسی که به مردان هنگام ابتلا خودشان به سرطان وارد می شود، بیشتر از زمانی است که همسرانشان مبتلا شده اند. بنابر این زنان بیشتر از مردان تحت تاثیر بیماری همسر خود قرار می گیرند(۵۲). محققین دو دلیل برای این تفاوت ذکر کرده اند: دلیل اول اینکه، زنان استرس بیشتری متحمل می شوند زیرا زمان بیشتری را صرف وظایف مربوط به امور مراقبت صرف می کنند و دلیل دوم اینکه، مراقبت از همسر بیمار، مردان را بیشتر از زنان ارضا می کند و عزت نفس آنها را بالاتر می برد. بطور سنتی، به زنان به عنوان مراقبان خانواده نگریسته می شود. در نتیجه، آنها ممکن است استانداردهایی بالایی برای نقش مراقبت کنندگی خود قائل شوند و انتظاراتشان از خودشان بالا باشد. در مقابل، مردان احساس خوبی نسبت به خود دارند، زیرا نقشی که هنگام بیماری همسرانشان ایفا می کنند، در شرایط عادی از آنها انتظار نمی رود(۵۳).
تعدادی از مطالعات صورت گرفته بر روی زوجین نیز نشان دهنده این است که روابط زوجین هنگامی که یکی از آنها دچار سرطان است، مثبت تر شده است و سرطان باعث گردیده است که کیفیت زندگی آنها بهتر شده و به عنوان یک فرصت برای ارتقاء رابطه زوجین و نزدیکتر کردن آنها بهم عمل می کند(۵۰،۵۴ تا ۵۵).
تاثیرسرطان والدین بر کودکان:
وقتی که در والدین تشخیص سرطان گذاشته شود، کودکان آنها استرس قابل توجهی را دریافت می کنند(۵۶). زیرا فرزندان اطلاعات کمی نسبت به ماهیت این بیماری دارند(۵۷). افزایش مسئولیتهای کودکان و کاهش فعالیت اجتماعی آنان به عنوان قابل توجه ترین تغییرات زندگی کودکان به شمار می آید (۵۶). وجود بیماری تهدید کننده زندگی در والدین، باعث بروز اختلال در فرایند طبیعی خانواده و تنش در اعضای آن، خصوصاً کودکان می شود و باعث بروز مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی در کودک می شود که باعث ایجاد یک ساختار شخصیتی متزلزل در بزرگسالی آنان خواهد شد(۱).
بسیاری از محققین بر این امر توافق نظر دارند که کودکانی که یکی از والدینشان به بیماری مزمن مبتلا است در معرض خطر بروز مشکلات رفتاری قرار دارند. با توجه به آمار بالای بیماری مزمن، تعداد کودکان در معرض خطر برای افسردگی، اضطراب و علائم روانی زیاد می باشد. بنابر این، دست اندرکاران مراقبت، باید از این مشکلات برای انجام مداخلات آگاه باشند و در نظر داشته باشند که کودکان خانواده های نوپا، تک سرپرست، خانواده های با درآمد کم و نیز والدینی که طول مدت بیماریشان بیشتر است، نیاز بیشتری به حمایت دارند. بنابراین، شناسایی سریع کودکان در معرض خطر بعد از ابتلا والدین به بیماری مهمترین قدم برای پیشگیری از ایجاد مشکلات رفتاری کودکان می باشد(۵۸). زیرا کارکنان پزشکی اغلب، به والد بیمار و همسر وی توجه می کنند و کودکان در حاشیه قرار می گیرند. در حالیکه همین کودکان ممکن است مراقبت کننده مادام العمر والدین بیمار خود باشند(۵۹) حتی پدرانی که همسرانشان مبتلا به سرطان است گاهی اوقات ناراحتی فرزندان خود را تشخیص نمی دهند و برخی از واکنش های آنها را به عنوان “بدرفتاری” کودک تعبیر می کنند، در حالیکه کودکان غالباً از وضعیت عاطفی پدر خود آگاه هستند و سعی می کنند از او حفاظت کنند(۶۰).
وضعیت فیزیکی بیماران مبتلا به سرطان، با اختلال زیاد در نقش ها و در نتیجه ارتباط با کودکانشان همراه است. وقتی که والدین بیمار توانایی کمتری برای مراقبت از اعضای خانواده دارند، کودکان باید با وظایف جدید روبه رو می شوند(۱۹،۶۱). همچنین، تحقیقات نشان می دهد فرزندان والدین مبتلا به سرطان که تحصیلات لیسانس یا بالاتری دارند نسبت به فرزندان والدینی که تحصیلات پایین تر دارند در معرض خطر کمتر برای بروز مشکلات روانی قرار دارند و نیز نسبت فرزندان مبتلا به مشکلات روانی در مادران مبتلا به سرطان مشابه این نسبت در پدران مبتلا می باشد(۶۲). در مقابل، برخی محققین اعتقاد دارند فرزندان والدین مبتلا در مقایسه با گروه شاهد، مشکلات جدی روانی و اجتماعی ندارند و در معرض خطر اندک مشکلات روانی هستند. کودکان مونث به نظر می رسد بیشتر تحت تاثیر اثرات منفی بیماری والدین قرار می گیرند (۶۳).
France[6] اعتقاد دارد که تاثیر سرطان بر فرزندان نباید آسیب شناسی شود زیرا اگرچه تنش و آشفتگی در فرزندان وجود دارد، سرطان والدین یک مرحله گذر غیرمعمول در زندگی فرزندان هست تا یک فرایند پاتولوژیک! به همین دلیل مداخلات باید در جهت حرکت به سوی برنامه هایی باشد که بتواند چشم انداز کودک را زمانی که والدین سرطان دارند شکل بدهد تا کودکان بتوانند با این مرحله از زندگی خود روبرو شده و سازگاری کسب کنند. به عبارتی، به جای تغییر مسیر رودخانه، آنرا همراه با سنگ های موجود در مسیر رودخانه بپذیریم و سازماندهی کنیم(۶۴).
قبل از پرداختن به مفهوم عملکرد خانواده، در ابتدا نیاز است تا مفهوم خانواده و اهمیت آن را در مطالعات بهداشت جامعه مورد توجه قرار دهیم.
مفهوم خانواده و اهمیت آن: