شاعر در به کار گرفتن تعبیر « هدی النجم » نظر به آیه ۱۶سوره ( النحل) دارد : « وَ بِالنَّجمِ
هُم یَهتَدُونَ » .
۳۵- مطمئنّ القلب ما تزعجه زفراتٌ کالغضا المشتعل ( همان ، ص ۴۸۱ )
قلبی راسخ و آرام دارد و ناله هایی که همچون شعله ههای سوزان درخت غضا است وی را آشفته خاطر
نمی کند .
تعبیر « مطمئنّ القلب » در تأثیر از آیه ۲۸ سوره ( الرّعد ) به کار گرفته شده است : « ألا
بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنَّ القُلُوبُ » .
۳۶- و مشرقُ نور الکتاب المبین عمادِ الحیاه ورکنِ العلا ( همان ، ص ۵۱۰)
وپیامبر(ص) فروزنده نور قرآن کریم ، ستون زندگی و اساس عزت و بزرگی است .
ابراهیم در نوشتن عبارت « نور الکتاب المبین » متأثر از آیه ۱۵ سوره ( المائده ) است :
« قَد جآءَکُم مِّنَ اللهِ نورٌ وَ کِتابٌ مُّبِینٌ » .
۳۷- جنّه الفردوسِ هاتیک الرُّبی کیف تبقی لسوانا نُزُلا ( همان ، ص ۵۱۶ )
این تپه ها بهشت برین هستند پس چگونه این منزلگاه ها برای غیر ما باقی بماند .
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
« جنّه الفردوس … نُزُلا » در تأثـیـر از آیـه ۱۰۷ سوره ( الکهـف ) نوشتـه شـده است :
« کانَت لَهُم جَنّاتُ الفِردَوسِ نُزُلاً » .
۳۸- عندَهم روائِعُ الإلهام فیها الهدی و النُّورُ للأنامِ ( همان ، ص ۵۲۸ )
زیباترین الهامهایی که در آن برای مردم هدایت و نور است از آن پیامبران است .
شاعردر نوشتن کلمات « الهدی و النّور » نظر به آیه ۴۶ سوره ( المائده ) دارد : « فِیهِ هُدیً
وَ نَورٌ » .
۳۹- و ثمُّ وَحشٌ فَمُهُ دامی الزَّبَد فی جیده حَبلٌ غلیظٌ مِن مَسَد ( هـمــان ، ص۵۳۳)
و آنجا جانور وحشی و نا اهلی با دهان خون آلود و کف کرده ، وجود دارد که در گردنش طنابی ضخیـم از
لیف خرما دارد .
در مصراع دوم یعنی « فی جیده حبلٌ غلیظٌ من مسد » شاعر متأثر از آیه ۵ سوره ( المسـد )
می باشد : « فی جیدِها حَبلٌ مِن مَّسَدِ » .
۴۰- و ما ابتلی الحسودُ إلا جَوهرا یتِمُّ و یَطیبُ عُنصرا ( همان ، ص۵۳۵)
و انسـان حسـود دچـار حسادت در حـق گوهـری کامل و نیک عنصر شـده است .
طوقان در عبارت « یتمّ نورا » از آیه ۸ سوره ( الصف ) تأثیر پذیرفته است : « وَاللهِ مُتِـمُّ
نورِهِ و … » .
۴۱- ساهرٌ فی ظلامِها أقبِس النورَ لِقلبی بلَثم خدِّ و کَفِّ ( همان ، ص ۵۴۴)
در ظلمـت شبهـا بیـدارم وشعلـه هـای نـور را بـا بـوسه زدن بـر آن دسـت و بـر آن گونـه برای قلبـم می گیرم .
عبارت « أقبس النور » در تأثیـر از آیه ۱۳ سوره ( الحدیـد ) نوشته شده است : « نَقتَبِـسُ مِـن
نُّورِِکُم » .
۴۲- و إذا بالفلک یَجری بینها کمرور الطیف بین المقلِ ( همان ، ص۴۸۱)
و با این کشتی درمیان امواج دریا مانند رؤیا و خوابی در چشمان روانه می شود.
شاعر درنوشتن « الفلک یجری » نظر به آیه ۶۵ سوره ( الحجّ ) دارد : « وَ الفُلکُ تَجرِی فی
البَحرِ » .
۴۳- لا بُدَّ إن عشیتُ أن أعطفا علی رُبی الأندلس النّاضِره (همان ، ص۴۰۷ )
ومن بایستی زندگیم را در عشق به تپه های زیبای اندلس سپری کنم .
در ذکر صفت « النّاضره » به آیه ۲۲ سوره ( القیامه ) توجه شده است : « وَجُوهٌ یَومئذٍ
نّاضره » .
ج ) اقتباس معنایی
اقتباسی است که شاعر معنا را از قرآن کریم گرفته اما از لفظ آن استفاده نمی کند .
ابراهیم همانند دیگر شاعران بی بهره از این شیوه نبوده است .
۱- تبارکتَ ، أنت معید الحیاه متی شئت فی الأعظم البالیه (همان ، ص ۴۲۷ )
بزرگ مرتبه ای ، و چون اراده کنی حیاتی نو به استخوانهای پوسیده می بخشی .
شاعر در عبارت « فی الأعظم البالیه » به معنای آیه ۷۸ سوره (یس) اشاره دارد : « قالَ مَن
یُحیِ العظامَ و هیَ رَمیم » .
۲- جبریل ینفخُ فی فؤادک ما یفیضُ علی اللّسان ( همان ، ص ۳۱۷ )
جبرئیل هر آنچه را که برزبان جاری می شود در قلبت می دمد .
ابراهیم دربه کارگیری عبارت « جبریل ینفخ فی فؤادک » متأثراز آیه ۹۷ سوره( البقره) می
باشد : « مَن کان عَدُوّاً لِجِبریلَ فَإنّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلبِکَ بِإذنِ اللهِ … » .
۳- و علا الأذانُ و رجَّعَت تکبیرَه شَرفُ الآذانِ ( همان ، ص ۳۱۹ )