ترجمه
۱-از جایگاه خود استعفا بده خدا تو را لعن و نفرین کند تو هیچی نیستی پدر انگلت هم بزرگ و سرور نبود.
۲- جایگاه تو گم و پوشیده است و تو نیز رانده شده هستی خانه تو همچون خانه عنکبوت سست و بیبنیاداست.
شاعر در قسمت اول دشمن خود را لعنت میکند و لعن از دعاهای زشتی است که خداوند آن را مخصوص شیطان و افراد سزاوار آن قرار داده است. شاعر از نفرین دشمنش یک موقعیت برای مسخره کردن او برگرفته تا به شدت بر او خشم گیرد که سبب ضرر و خسارت روحی به او شود و ضرر و خسارتی شدیدتر از ضربه تازیانه بر جسم باشد. دعای شاعر تعبیری است از احساسی خفه شده و پنهان در درون شاعر نابینا، او خواهان پایین آوردن جایگاه و شخصیت اجتماعی دشمنش است، درگیری بشار اساساً با شاعرانی است که او را خوار و ذلیل کردهاند، او با آنها درگیر میشود و یا این که آنها را نفرین میکند. حماد عجرد جایگاه ویژهای را در هجاهای بشار به خود اختصاص داده است. این شاعر در هجاهای خود با تشبیهات فراوان بسیار بشار را اذیت کرده است. (عبیدالعلی؛۱۹۹۸:۲۴۰)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
هنگامی که از بشار در مورد شدت اشتیاق او به هجای حماد عجرد سئوال شد به گریه افتاد از او پرسیدند چرا گریه میکنی؟ گفت: او مرا نمیبیند و توصیفم میکند اما من او را نمیبینم و توصیف میکنم. (جاحظ؛ ۱۹۸۶:۱/۳۰) این امر سبب آشفتگی و نگرانی در اعصاب و احساس بشار شده بود زیرا احساس امنیت نمیکرد و از این که طرف مقابل را نمیدید دچار ناامیدی شده بود بنابراین تلاش میکرد که دشمنانش را با اسلوبهای دعایی به جای عیب و نقصی که در آنها میبیند، نفرین کند واین اقدام وی آرامشی باشد در برابر خشم و نفرتی که در برابر دیگران احساس میکرد. (فروید؛ ۱۹۸۶: ۱۸۱) او در مورد ابن هشام باهلی میگوید:
۱-لَحَا اللهُ اَبْناءَ الْخُلَیقِ فَانَّهُم | خَنازیرُ حَشٍ سُخِّرت لِسُروبِ (بشار بن برد؛ ۱۴۰۲: ۱ / ۲۳۰) |
ترجمه
۱- خداوند فرزندان چهارپایان را لعنت کند که آنها خوکهای پستی هستند که متعلق به چوپان هستند.
شاعر برای ا فرد هجو شده خواهان زشتی و لعنت است و آنها را این گونه توصیف میکند که فرزندان خلیق یعنی فرزندان چهارپایان هستند و از میان چهارپایان خوک را انتخاب میکند که در میان احساسات مسلمانان، موجودی است نجس و کثیف که خوردن گوشت آن حرام است به خاطر این که شان او را پایین آورد و ذهن را برای مسخره کردن شاعر آماده کند در مورد گزینش جایگاهی که او در میان قومش دارد که به آن اشاره میکند (آنها خوکهای پستی هستند)، بشار در دعا الفاظ فحش و ناسزا را به کار میگیرد که الفاظی خشن هستند بر روح هنری در هجا به طور عموم و در دعا به طور ویژه اثر میگذارد.
ابن رشیق میگویدکه بهترین مدح این است که بیانگر فضایل نیکو باشد و بدترین هجا آن است که شامل نکات منفی باشد. (قیروانی؛۱۹۵۵:۲/۱۳۱– ۱۷۴) بشار تلاش میکند که در خلال دعایش فساد امت و نابودی ان را مشخص کند که بیشتر مربوط به فساد سیاسی داخلی از طریق روابط اجتماعی ناسازگار است تا جنگ خارجی نمیشود.
و نیز ابیاتی از ابونواس( وفات ۱۹۸ هـ ) را میخوانیم که در ان علی بن روح را نفرین میکند و هجای او با کلمات بسیار زشت همراه است.
۱-لا رَعی الله اِبْن رَوحٍ ۲- لَعْنَهُ اللهِ عَلیهِ |
وَسَخَ اِسْمی بِلعِابِهِ وَ عَلی فَرَجٍ رَمی بِهِ(ابو نواس؛۱۴۰۷:۴۲۴) |
ترجمه
۱-خداوند ابن روح را تحت حمایت خود قرار ندهد او نام مرا با لعاب خود ناپاک کرده است.
۲- لعنت خداوند بر او باد و همچنین بر گشایشی که از آن جست.
ابونواس دو صیغه دعایی را به کار برده است که عبارتند از: (خداوند او را تحت حمایت خود قرار ندهد) و (لعنت خداوند) و این دال بر ناتوانی ابو نواس بر معرفی جایگاه خودش است که به لعنت کردن طرف مبادرت میورزد، زیرا زمانی که انسان نتواند جایگاه خود را معرفی کند از جایگاه دشمنش میکاهد که در برابر او قرار دارد، و یک جنگ کلامی را بر ضد دشمنش به راه میاندازد، بدون شک ابونواس در اثر هجای ابن روح در قبال او، تحریک میشود زیرا آرامش روحی او را بر هم میزند. نفرین علی بن روح جوابی است جایگزین در قبال احساس کمبود و ضعف نفرین کننده.
زیرا ابونواس در زندگیش آن را احساس میکرد و برای جبران این کمبود خود جایگاه دشمنش را انکار میکند و او را مورد نفرین قرار میدهدو به همین سبک است جواب بحتری( وفات ۲۸۴ هـ ) به علی بن جهم زمانی که بحتری در معرفی هجای شاعر علی بن جهم قرار گرفت جواب او را داد و گفت:
۱-خَلَّ عَنّا فَاِنّما اَنْتَ فِیْنا ۲-اِمْضِ فی غَیْرِ صُحْبَهِ اللهِ ما عِشْـ ۳- یَتَخَطیِّ بِکَ المُهامَه وَ الْبِیْ |
و او «عَمْرُو» اَوْ کَاْلحَدیثِ الْمِعادِ تَ مُلْقی فی کُلِّ فَجِّ وَو ادِ دَ دَلیلُ اَعْمی کَثیرَ الرُّقادِ(بحتری؛ ۱۹۷۲: ۲ / ۷۹۹) |
ترجمه