تعهد قانونی:
تعهدی است که منشأ آن نه عقد و ایقاع و شرط ضمن عقد است و نه از الزامات خارج از قرارداد ناشی می شود، بلکه تعهدی است که قانونگذار نظر به مصالح اجتماعی و قطع نظر از خواست طرفین مستقیما آن را به اشخاص تحمیل میکند، مانند تعهد به تأدیه نفقه اقارب که این گونه تعهدات نیز ناشی از موقعیت حقوقی ویژه فرد است که در نظر قانونگذار، آن موقعیت خاص سبب ایجاد تعهد برای شخص واجد آن موقعیت میگردد؛ البته گاهی تعهد قانونی در برابر تعهد اخلاقی به کار می رود که مقصود، تعهدی است که دارای ضمانت اجرای قانونی و قابلیت مطالبه از طریق محکمه است.
در خصوص این نوع از تعهدات گفته شده است: «تعهدی است که ضمانت اجراء قانونی دارد،
پاره ای مؤلفان آن را تعهد قانونی نامیده اند، ولی این ترجمه اگر معادل obligation civile باشد، ترجمه نادرستی است.
تعهد مدنی در مقابل تعهد طبیعی قرار میگیرد، که منظور از تعهد طبیعی، تعهدی است که از ضمانت اجراء، برخوردار نیست و متعهد له نمی تواند از راه های قانونی آن را مطالبه کند، ولی قانون وجود آن را می شناسد (ماده ۲۲۶ ق.م و ماده ۷۲۶ قانون آ.د.م)[۴۳]
اقسام تعهد به اعتبار موضوع:
در خصوص اقسام تعهد به اعتبار موضوع، دو دیدگاه و تقسیم بندی متفاوت وجود دارد که در ذیل هر دو نوع تقسیم بندی را قید خواهیم کرد.
دیدگاه اول:
از حیث موضوع، تعهد را به مالی و غیر مالی یا تعهد به فعل و ترک فعل و تعهد به مال و نفس تقسیم میکنند.
تعهد مالی:
هر تعهدی که متعلق موضوع آن مال باشد، تعهد مالی نام دارد، مال نیز عبارت است از هر چیزی که قابلیت داد و ستد داشته باشد، خواه آن چیز عین باشد یا منفعت یا طلب و یا کار و حق انتفاع و هر گونه حق مالی دیگر؛ تعهد مالی بخش مهمی از حقوق تعهدات را به خود اختصاص داده تا جایی که میگویند تعهد به معنی اخص، همان تعهد مالی است.[۴۴]
تعهد غیرمالی:
در مقابل تعهد مالی، به تعهدی که متعلق موضوع آن مال نباشد، تعهد غیر مالی اطلاق می شود، مانند تعهد پدر و مادر نسبت به حضانت کودک خود، که در این خصوص قانون مدنی در ماده ۱۱۶۸ میگوید «نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است.»
و مانند تعهد هریک از زوجین به حسن سلوک با یکدیگر که ماده ۱۱۰۳ ق.م در این خصوص تصریح نموده است که: «زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگر هستند.»
هم چنین در خصوص تعهدات غیر مالی گفته شده است که: «تعهدات غیر مالی دو قسم هستند، قسم اول: تعهدات غیر مالی ناشی از عقد، مانند انجمن هایی که هدف انتفاعی ندارند؛
قسم دوم: تعهدات غیرعقدی ناشی از ایقاع، مانند وصیت عهدی به مواظبت صغار موصی له.[۴۵]
تعهد فعل:
عبارت است از تعهدی که به موجب آن، متعهد باید پس از قبول تعهد، فعل معینی را انجام دهد، مانند تعهد مقاطعه کار.
تعهد فعل خود دو صورت دارد: اول: تعهد فعل ناشی از عقد، مانند تعهد مقاطعه کار (ناشی از خود عقد)، یا تعهد ناشی از شرط ضمن عقد
دوم: تعهد فعل ناشی از ایقاع، مانند تعهد جاعل (در جعاله) به دادن اجرت به کسیکه، عمل معینی را انجام دهد ماده۵۶۱ ق.م میگوید: «جعاله، عبارت است از التزام شخصی به اداء اجرت معلوم در مقابل عملی ….» پس جعاله التزام است یعنی تعهد است و ماده ۵۶۵ ق.م تصریح به تعهد بودن جعاله کردهاست.[۴۶]
تعهد ترک فعل:
عبارت است از تعهدی که به موجب آن، متعهد باید از انجام دادن عمل معینی، خودداری کند مانند:
الف- تعهد عدم بیع خانه مسکونی که مدیون بنفع بستانکار تا مدت معین میکند و به این ترتیب خانه را به صورت وثیقه در می آورد.
ب- در حواله بر مدیون (غریم)، محیل به طور ضمنی متعهد شده است که مطلقا طلبی را که از محال علیه دارد از او نگیرد، زیرا آن طلب به نفع محتال، مقید شده است و همین طور است برآت، یعنی برات کش، نبایددر محل برات، تصرف کند.
ج- تعهد ترک اقدام در مورد وکالت بلاعزل (ماده ۶۸۳ ق.م)
تعهد ترک فعل دو قسم است:
اول: ناشی از عقد، همانند ۳ مثال ذکر شده؛
دوم: ناشی از ایقاع، اگر کسی ایجاب را بگوید و برای اظهار قبول، به طرف یک هفته مهلت بدهد،در این مدت حق ندارد نسبت به مورد ایجاب، تصرفی منافی حقوق طرف خود بکند (ماده ۳-۵ قانون تعهدات سوئیس) ایجاب در این وضع، یک ایقاع است زیرا با رضای یکجانبه ایجاد تعهد کردهاست.[۴۷]
تعهد به مال:
هرگاه موضوع تعهدی، تأدیه مالی باشد، آن را تعهد به مال مینامند، تعهد به مال اخص از تعهد مالی است و بیشتر ناظر به تعهد ضامن در عقد ضمان است که به موجب آن شخص مالی را که بر ذمه دیگر است به عهده میگیرد، متعد را ضامن، طرف دیگر را مضمون له و شخص ثالث را مضمون عنه یا مدیون اصلی میگویند.(ماده ۶۸۴ ق.م)
تعهد به نفس:
این اصطلاح جایی به کار برده می شود که متعهد ملتزم است فرد دیگری را در موعد معین یا هرگاه متعهد له اراده کند نزد او حاضر کند.
تعهد به نفس در حقیقت موضوع عقد کفالت در حقوق ما است که طبق ماده ۷۳۴ ق.م: «کالفت عقدی است که به موجب آن احد طرفین در مقابل طرف دیگر احضار شخص ثالثی را تعهد میکند، متعهد را کفیل، شخص ثالث را مکفول له میگویند»
تعهد به نفس در مقابل تعهد به مال قرار میگیرد که موضوع عقدضمان است، به نظر بعضی تعهد به نفس علاوه بر موارد احضار تن، موارد دیگری از قبیل کفالت طلب و کفالت ملاقات را هم در بر میگیرد، در کفالت ملاقات، کفیل تعهد میکند که ترتیب ملاقات مکفول له و مکفول عنه را بدهد؛ ولی در کفالت طلب، تعهد کفیل، عبارت است از اینکه در مقام طلب و جستجوی مکفول برآمده و محل حضور مکفول را به مکفول له نشان بدهد.[۴۸]
دیدگاه دوم:
برخی از حقوق دانان، اقسام تعهد را به اعتبار موضوع به تعهدات متصل یا پیوسته و تعهدات تغییرات (بدلی) و تعهدات اختیاری تقسیم بندی کردهاند.
تعهدات متصل یا پیوسته:
در این قسم از تعهدات چند تعهد با موضوعات مختلف بر عهده مدیون است و همه آن ها را به موجب قرارداد برعهده گرفته است یا این که یک تعهد دارای چند موضوع است، مثل جعاله ای که عمل در آن، اجزاء گوناگون دارد. (م ۵۶۶ ق.م)
در این نوع تعهدات، مدیون در صورتی بری الذمه می شود که به تمام آنچه که برعهده گرفته است، وفا کند.
اصطلاح تعهدات به هم پیوسته قابل انتقاد است، زیرا اصولا هر تعهد، از دیگری مستقل است و ارتباطی بین این نوع تعهدات نیست، جز آن که صرفا به موجب یک قراردادحاصل شده اند، در حالی که در بادی امر از مفهوم تعهدات به هم پیوسته این نکته به ذهن متبادر می شود که بین این تعهدات یک نوع ارتباط و وابستگی وجود دارد.[۴۹]
تعهدات تخییری (بدلی):
“