سجادی و فتحی (۱۳۹۲)
در این پژوهش علاوه بر تشریح فرایند محاسبه ارزش در معرض خطر، نحوه پیاده سازی آن بر روی یک مدل بهینه سازی سرمایه گذاری، با در نظر گرفتن قیدی بر روی ارزش در معرض خطر، بدون در نظر گرفتن فرضی خاص، بیان می شود.
گلی عرضی و همکاران (۱۳۹۲)
به محاسبه ریسک سرمایه گذاری در صنعت کانه فلزی در بورس اوراق بهادار با بهره گرفتن از ارزش در معرض ریسک پرداخت.
شمس و صادقی (۱۳۹۳)
این مطالعه به محاسبه ارزش در معرض ریسک بر اساس تقریب کرنیش-فیشر از توزیع نرمال برای نهادهای مالی بورس و اوراق بهادار تهران صورت گرفت. یافته این تحقیق نشان داد که این مدل برای متغیرهایی که دارای توزیع نرمال میباشند، مناسب میباشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
سعادتجو و رحیمی (۱۳۹۳)
استفاده از تکنیک های ترکیبی ارزش در معرض ریسک راهکار مناسبی را برای تخصیص بهینه منابع و انتخاب صحیح مسیر سرمایه گذاری، همچنین تعادل بهینه بین ریسک و بازده را فراهم میکند.
فقیهیان (۱۳۹۴)
با محاسبه ارزش ریسک ۱۰ صنعت برتر بورس اوراق بهادار با بهره گرفتن از مدلهای خانواده GARCH شامل GARCH ، IGARCH و EGARCH به رتبهبندی آنها بر اساس میانگین ریسک دوره مطالعاتی پرداخت.
سحابی و همکاران (۱۳۹۴)
این مطالعه به محاسبه ارزش در معرض ریسک دو صنعت استخراج کانههای فلزی و دارو با بهره گرفتن از دو رویکرد مدلهای ساده GARCH و مدل آنالیز موجک-GARCH پرداخته شد. نتایج مطالعه نشان داد که مدل آنالیز موجک-GARCH عملکرد بهتر و کاراتر نسبت به مدل رقیب خود دارد.
تنظیم: یافتههای تحقیق
پیوست (د): خلاصه نتایج یافتههای سایر محققین در خصوص استفاده از مدل سوئیچینگ مارکوف در بازارهای مالی
نویسنده (سال انتشار)
نتایج
ماهیو و مک کوردی (۲۰۰۰)
از مدل سوئیچینگ رژیم جهت طبقهبندی بازدهی بازار سهام ایالات متحده به حالت باثبات- بازدهی بالا و حالت پرنوسان- بازدهی پایین استفاده نمودند. آنها از این دو حالت به ترتیب بازارهای رونق و رکود یاد نمودند.
کلاسن (۲۰۰۲)
مدل گارچ سوئیچینگ رژیمی میتواند مشکل پیشبینیهای گارچ استاندارد که در دورههای پرنوسان بسیار بالا میباشد را برطرف نموده و پیشبینیهای بهتری نسبت به پیشبینیهای گارچ استاندارد ارائه نماید
دیویس (۲۰۰۶)
درجه ادغام بازار سهام بینالمللی را با بهره گرفتن از تکنیکهای همانباشتگی سوئیچینگ مارکوف مورد بررسی قرار داد. وی مدارک معناداری در حمایت از روابط تعادلی بلندمدت سوئیچینگ مارکوف دو رژیمی یافت.
لوکس و کایزوجی (۲۰۰۶)
قدرت پیشبینی نوسانات و اندازه یک نمونه بزرگی از سهام ژاپن را مورد بررسی قرار دادند. تاکید اساسی این مقاله بررسی عملکرد مدلهای سری زمانی حافظه بلندمدت در مقایسه بامدلهای باحافظه کوتاهمدت بود. دراین مطالعه از مدلهای ARFIMA, FIGARCH در مقابل ARIMA, GARCH مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که مدلهای ARFIMA, FIGARCH نتایج بهتری نسبت به مدلهای ARIMA, GARCHدارند. در مدلهای فوق ویژگی مارکف سوئیچینگ نیز گنجانده شده بود.
گودولین و تیمرمن (۲۰۰۶)
در مطالعهای نشان دادن که مدل ترکیبی مارکوف اندازه مناسبی از VaR ماهانه میدهد اما نتایج بازدههای روزانه بدلیل ویژگیهای غیرگوسی (نرمالیتی و…) نتایج مناسبی نداد.
مور و ونگ (۲۰۰۷)
نوسانپذیری بازارهای سهام اعضای جدید اتحادیه اروپا شامل جمهوری چک، مجارستان، لهستان، اسلونی، اسلواکی را با بهره گرفتن از مدل سوئیچینگ رژیمی مارکوف مورد بررسی قرار دادند. آنها نشان دادند در این بازارهای سهام نوظهور، دو یا سه حالت نوسانپذیری وجود دارد. نتایج تحقیق آنها نشان داد زمانیکه این کشورها به سمت اتحادیه اروپا حرکت نمودند، بازارهای سهام آنها تمایل به حرکت از رژیم نوسانپذیری بالا به سمت رژیم نوسانپذیری پایین داشتهاند. بهنظر میرسد ورود به اتحادیه اروپا همراه با کاهش نوسانپذیری در بازارهای نوظهور بیثبات میباشد.