او در غزل نیز همینگونه هماهنگی بین موضوع شعری و لغت را سرلوحه ی کارش قرار می دهد:
مَنَعَ النَّومَ بالعِشاء الهُمومُ و خَیالٌ إذا تغورُ النُّجُوم[۴۵]
من حبیبٍ أَصابَ قَلبکَ منه سَقمٌ فهوَ داخلٌ مکتوم
بالقومِ هل یقتُلُ المرءَ مِثلی واهِنُ البَطشِ والعِظام سَؤوم۵
هَمُّها العِطرُ و الفِراشُ ویعلو ها لُجَینٌ و لؤلؤٌ مَنظوم[۴۶]
(حسان بن ثابت:۲۰۰۳م،۱۹۱)
الفاظ رقیق و لطیف حسان حالت نفسانی او را بیان می کند اویی که عشق او را از پای در آورده و تسلیم زیبایی معشوق کرده و توان غلبه بر اقتدار مادی و روحی او را در خود نمی بیند.
اما نکته ی مهم دیگری که باید در حوزه ی لغت حسان بن ثابت به آن اشاره کنیم اینست که حسان اصطلاحات فراوانی را در شعر خود وارد کرد،واژه هایی که در اسلام بوجود آمد و قبل از آن رایج نبوده است اما در سراسر اشعار اسلامی حسان پراکنده است واژه هایی مثل جبرییل،مولا،ولی،غار حراء،روح القدس ،زکات و صلوه:
وجِبریلٌ أمینُ اللهِ فینا و رُوحُ القُدسِ لَیسَ لَهُ کِفاءُ
(همان:۱۱)
إذا اللهُ حَیّا مَعشَراً بفعالِهِم ونَصرِهِم الرَّحمنَ رَبَّ المشارِقِ
(همان:۱۴۵) فصارالمُؤمنونَ بدارِ خُلدٍ أقامَ لها بها ظِلٌّ ظَلیلُ
(حسان بن ثابت:۲۰۰۳م،۱۶۷)
۳-۳-۸-۳ بحر و وزن
انتقال معنا تنها از طریق لغت صورت نمی گیرد بلکه آهنگ و موسیقی نیز به انتقال معنا کمک می کند که این امر در شعر از طریق بحر و وزن است.در شعر جاهلی از بحرهای زیادی استفاده می شد مثل بحرهای طویل،کامل،وافر،بسیط و خفیف که هر کدام از این ها برای موضوعی مناسب تر بود مثلاً از اوزان نرم و خفیف در مسائل عاطفی مثل رثاء یا غزل استفاده می شد اما در کل شاعر جاهلی اوزان طویل را بیشتر بکار می گرفت حسان نیز بیشتر شعرهای خود را در بحر طویل سروده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
(عیسی:۱۴۱۱ه ق،۱۱۱)
۳-۳-۸-۴-موضوعات شعری
موضوعات شعر حسان مولود زندگی او و شرایط طبیعی و اجتماعی اش بود.مشهورـ
ترین این موضوعات،مدح،هجاء،فخر،رثاء،وصف وغزل بود.
الف(مدح:یکی از موضوعات حسان که بعد از اسلام تغییر جهت داده است مدح است.او قبل از این که اسلام بیاورد ملوک حیره و غسان را مدح می کرد ولی پس از اسلام پیامبر را مدح می کرد.با این تفاوت که او در مرحله ی نخست چون قصد تکسب و استفاده از ممدوح را داشت وی را با صفاتی مثل جود و بخشش ستایش می کرد تا او را به بذل بیشتر مال ترغیب کند اما مدایح وی درباره ی پیامبر و اسلام و بزرگان دین آمیخته با فضایلی مثل ایمان،صداقت،جهاد در راه خدا،اثبات رسالت رسول خدا و عشق به شهادت است.
حسان در مدح همان سبک شاعران متقدم جاهلی را سبک خود قرار داده،در حالی که این دسته از اشعار از فخامت و جزالت برخوردار است از ترتیب و اتساق خالی است.قصیده را با وقوف بر اطلال آغاز می کند آن گاه به مدح ممدوح می پردازد و از فضائل و خصال دوست داشتنی آن ها مخصوصاًَ سخاوت و مهمان نوازی یاد می کند.
(الفاخوری:۱۳۸۰،۲۳۴)
از مدایح مشهورش لامیه ای است که درباره ی غسانی ها سروده است:
یُغشَون حتّی ما تَهِرُّ کِلابُهم لا یَسأَلون عن السَّواد المُقبِلِ[۴۷]
یَسقون مَن وَرَدَ البریصَ عَلَیهِم بَرَدَی یُصَفِّقُ بالرَّحیق السَّلسَل[۴۸]
بیضُ الوُجُوهِ کریمهٌ أَحسابُهم شمُّ الأُنُوفِ من الطِّرازِ الأَوَّل
(حسان بن ثابت: ۲۰۰۳م،۱۵۶)
حسان مدایح اسلامی خود را از روی عاطفه ی واقعی و عقیده ی قلبی بی هیچ چشمداشت مادی و دنیایی می سراید چنان که در مدح پیامبر(ص) می گوید:
نَبیُّ أتانا بَعدَ یأسٍ و فَترهٍ مِنَ الرُّسلِ و الأَوثانُ فی الأَرضِ تُعبَد
فأَمسَی سراجاً مُستنیراً و هادیاً َلُوح کَما لاحَ الصَقیلُ المُهَنَّد
وأَنذرنا ناراً و بشَّرَ جنَّهً و عَلَّمَنا الإسلامَ فاللهَ نَحمدُ
(همان:۴۵)
از دیگر ابیاتی که پیامبر را در آن بسیار زیبا مدح کرده دو بیت زیر است:
و أحسنَُ منکَ لم تَرَ قطُّ عینی وأجملُ منکَ لم تَلِدِ النِّساءُ
خُلِقتَ مُبَرَّاً من کلِّ عَیبٍ کأنّک قد خُلِقتَ کما تشاءُ
(همان:۱۳)
پیامبر نیز حسان را مورد تشویق های مادی و معنوی خود قرار می دادحسان نیزتمام دل مشغولی اش پیامبربود.الفاظ و اصطلاحاتی که حسان درباره ی پیامبر بیشتر استفاده می کند عبارتنداز:امام،أمین الله،نبیّ الهدی،نبیّ الخیر،أمین المسلمین،رسول الهدی،است.
(فتح الباب:۱۴۱۸ ه ق،۷۵)
حسان همچنین بزرگان دین و صحابه را نیز مدح می کرد.او مؤمنین و مجاهدین را در جنگ هایشان بخصوص در جنگ های بدر و احد مدح کرده است همچنین چون او خود از انصار بود و آن ها نیز در دفاع از پیامبر و اسلام جنگ کردند و شهدای زیادی تقدیم کردند قسمت وسیعی از مدح حسان به مردم انصار اختصاص دارد. (همان:۷۵)
حسان در ابیات ذیل،قوم انصار را قومی می داند که هم با شمشیر و هم با قافیه (شعر) می جنگند:
و قال اللهُ:قد یَسّرتُ جُنداً همُ الأنصارُ،عرضَتُها اللّقاءُ[۴۹]
لنا فی کلِّ یَوم من مَعدّ سبابٌ أوقتالٌ أو هِجاءُ[۵۰]
فنُحکمُ بالقَوا فی مَن هَجانا و نضربُ حین تَختَلِطُ الدِّماءُ[۵۱]
(حسان بن ثابت : ۲۰۰۳م،۱۱)
ب)هجاء: یکی از موضوعات شعری پرکاربرد در دیوان حسان مخصوصاً در شعرهای اسلامی اش هجو است.حسان زمانی که شاعر قبیله بود و هنوز اسلام نیاورده بود شعرش مثل دیگر شاعران جاهلی در راستای اهداف قبیله اش بود و به خاطر خصومت میان قبیله ی او و قبیله ی اوس مجبور بود که در برابر شاعران دشمن مخصوصاً قیس بن الخطیم ایستادگی کند.او آن جا قبیله ی اوس را هجو می کرد و سعی می کرد که معایب و فضیحت های آن را بیان کند و آن ها را رسوا سازد اما بعد از پذیرش اسلام هجو یکی از مهم ترین و برنده ترین ابزاری بود که حسان برای دفاع از اسلام به خدمت گرفته بود.
زمانی که شاعران مشرک که سردمداران آن عبد الله بن زبعری و أبوسفیان بن حارث و عمروبن عاص بودند رسول خدا(ص) را هجو می کردندرسول خدا خطاب به انصار فرمودند:«ما یَمنَع القومَ الّذین نَصَروا رسولَ الله-صلی الله علیه و سلم- بسلاحهم أن یَنصُرُوه بألسِنتِهم؟» یعنی «چه چیزی مانع می شود از قومی که رسول خدا(ص) را با سلاحشان یاری می کنند با زبانشان نیز یاری کنند؟»در این جا حسان پاسخ داد:من این کار را می کنم .(ابوالفرج اصفهانی:بی تا،۱۳۷)
اینطور شد که حسان درمبارزه بامشرکان به درگیری زبانی روی آورد.قصائد هجویه حسان متوجه آن دسته از قریش است که با اسلام به مبارزه برخاسته و به اذیت و آزار زبانی پیامبر زبان گشوده بودند اما آن چه که در این مقابله و معارضه با مشرکان برای او ایجاد مزاحمت می کرد خویشاوندی نسبی آن ها با پیامبر بود به همین دلیل است که حسان برای این که به پیامبر اطمینان دهد گفت: ترا چنان از میان آنان بیرون می کشم که مویی را از خمیر بیرون کشند.آن گاه پیامبر ابوبکر را که از انساب قریش به خوبی خبر داشت به راهنمایی او گماشت تا انسابشان را برای او بیان کند.(الفاخوری:۱۳۸۰،۲۳۶)از قوم انصار علاوه بر حسان،کعب بن مالک و عبدالله بن رواحه نیز در دفاع از پیامبر شعر می سرودند.حسان و کعب دشمنان را با منطق خودشان درباره ی جنگ هایی که در آن شکست می خوردند و خصلت های زشت و ناپسند هجو می کردند و عبدالله بن رواحه آن ها را به کفر و نپذیرفتن اسلام هجو می کرد.در آن زمان سخن حسان و کعب از سخن ابن رواحه برای دشمنان سخت تر و شدید تر بود اما زمانی که آن ها اسلام آوردند سخن ابن رواحه برای آن ها شدید تر بود. (ابوالفرج اصفهانی:بی تا،۱۳۸)
در هجو بنی سهم بن عمروبن هصیص و عمروبن عاص می گوید:
هُذرٌ مشائیمُ محرومٌ ثَوِیُّهُم إذا تَروَّح منهُم زُوِّدَ القَمرا[۵۲]
کم من کریمٍ یَعَضُّ الکلبُ مِئزرهُ ثُم یَفرُّ إذا أَلقَمتَه الحجرا[۵۳]
لولا النبیّّ و قولُ الحقِّ مَغضَبَهٌ لما ترکتُ لکم أُنثی و لا ذکرا