دوری از هوای نفس
خداازمامی خواهد ازهوای نفس وشیطان دوری کنیم
بی ارزشی زندگی دنیا
سرگرم به امور زود گذر دنیا
تاکیدبربرداشت خاص ازدانش
حکمت که همان دانش متین ومحکم است
مذمومیت استفاده ازبرخی تکنولوژی های مدرن
دام خواندن سایت ها فیلمها شبکه های تلویزیونی
اخلاص
ثمره اخلاص،احساس اطمینان وآرامش
تاکید بر زندگی جاوید
یاد معاد وروز حساب
تاکید بر مجاهدت
ازکاروتلاش ومجاهدت باز نمی ایستد
با در نظر گرفتن این امر که در هرگفتمان دالها و وقته های خاصی باآزادی همراه می شود.درجهان بینی حاکم بر متن درس نیزآزادی معنای خاصی می یابدونویسنده متن سعی دارد این جهان بینی را به عنوان حقیقت مسلم به خوانندگان خود بقبولاند.این گفتمان برای شناساندن خود از یک ضدیت یا غیریت استفاده می کند.غیریت او به صورت پنهان در ورای متن قرار دارد که متن برای شناساندن بهتر خوداز آن استفاده می کند. این غیریت همان گفتمان غرب است که گفتمان حاکم بر متن درس با به چالش کشیدن،ساختار شکنی کردن وحاشیه رانی دالهای اصلی آن از یک طرف وبا برجسته سازی دالهای مهم خوداز طرف دیگرسعی در اقناع دانش آموزان برای پذیرش اصول وارزشهای خود دارد.دالها یی که در این گفتمان با آزادی همراه است ودر این درس به آنها تاکید شده عبارتند از:رهایی از هوای نفس،انجام تکلیف، دفاع از ارزش های جمع گرایانه ،جهادو رضایت خداوند که دال وجان مایه اصلی درس است که در قسمتهای مختلف با عبارتبندی افراطی سعی در برجسته سازی آنها شده است.برخی ازاین دالها که در این گفتمان بر آن تاکید شده است درتقابل با دالهایی است که در گفتمان غرب باآزادی همراه است.و از طرف دیگر مفاهیمی که به حاشیه رانده می شوند جزء دالهای اصلی هستند که در گفتمان غرب با آزادی مفصل بندی می شوند .دال مرکزی این گفتمان غرب پرورش همه استعدادهای بالقوه انسانی است که درارتباط مستقیم بااهمیت داشتن وارزشمند بودن زندگی دنیایی قرار دارد به بیانی دیگر دراین گفتمان به طور خلاصه راه رسیدن به آزادی اینگونه نشان داده شده است:انسان باید همه استعدادهای ذاتی خود راپرورش دهد ،خلاقیت خود رابروز دهد وبه ارزشها واصول فردی خود پایبند باشدتا زندگی بهتری برای خود فراهم کند. وقتی در گفتمان حاکم بر این درس زندگی دنیا زود گذر،دورشدن ازگرایش فطری وبنده هوای نفس شدن تعبیرمی شود نویسنده قصد حاشیه رانی گفتمان غیریت خود را دارد.به این عبارت توجه کنید:«انسان همواره برسر دو راهی بندگی خدا وبندگی هوای نفس وشیطان قرار داردوزندگی صحنه انتخاب یکی از این دو راه است».در اینجا درباره هوای نفس هیچ توضیحی داده نمی شود بطوریکه درقالب آن می توان هر گونه ارزش فردی راسرکوب کردواینکار را با اصطلاح مبارزه با هوای نفس توجیه کرد.ازطرف دیگربا برابر دانستن پیروی از هوای نفس با نافرمانی از خدا وپیروی از شیطان به شدت دست به برجسته سازی دال گفتمان خود می زند ویا در عبارت :«کسی که درمقام حق تسلیم وخاضع است به آسانی وارد مسیر بندگی می شود».تاکید برارزش های جمعی ،انجام تکلیف دارد.ازطرف دیگر به حاشیه رانی دالهای گفتمان غیر دست می زند.جان مایه درس نشان دادن راه سعادت وآزادی واقعی بشریت است که درآن یک مسیر روشن وجود داردکه تکثر گرایی درآن هیچ جایگاهی ندارد وازراههای دیگرتحت عنوان پیروی از هوای نفس یاد می شود.در قسمت اخلاص در بندگی همه دالهای گفتمان غیر به حاشیه رانده می شود.این چنین عبارتبندی های افراطی واینکه زندگی در دنیا (که اولین وبزرگترین نعمت خداوند است)وپرداختن به آن تحت عنوان( سرگرم امور زود گذر دنیا)یاد می شود،جایی برای بروز خلاقیت ،ارزش های فردی وحتی تفکرکه در آیات کتاب آسمانی بسیار برآن تاکید شده نمی گذارد. از اینها می توان تحت عنوان دالهای خالی این گفتمان یاد کرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ساختار شکنی :ساختارشکنی ،مفهومی دیگر از نظریه لاکلاوموفه است که در این درس دیده می شود.یکی ازدالهای مهم که درگفتمان غرب با آزادی همراه است عقل باوری وخردورزی است که نویسنده در این متن با ساختار شکنی این دال را از گفتمان غیر به خود نسبت می دهند.به این عبارت دقت کنید:«افراد حق پذیر،تابع دلیل هستند ووقتی عقل آنها حقیقتی را یافت،به دنبال آن می روند».بدین ترتیب این گفتمان دال گفتمان غیر راساختار شکنی می کند وبه گفتمان خود نسبت می دهد تا ثبات معنایی گفتمان رقیب را از بین ببرد وباعث شکسته شدن هژمونی آن شود.اما نکته قابل تامل این است که در قسمتهای بعدی عباراتی دیده می شود که موید این نظر است که منظور نویسنده از عقل باوری تاکید بر معنایی خاص ازآن است .به بیانی دیگر تا زمانی یافته های علمی از دیدگاه نویسنده پذیرفتنی است که مغایرتی با عقاید وی نداشته باشد وهر علمی در این وادی پذیرفتنی نیست.در اینجا از توقف وانسداد نیز می توان نام برد.«وقتی حکمت که همان دانش متین ومحکم است،دراختیار انسان قرار گیرد،سبب می شود که فرد بتواند آگاهانه ودرست تصمیم بگیرد ودچار سر گردانی نشود».
درساختار شکنی دیگر ،این گفتمان به سراغ دال مرکزی گفتمان غرب درزمینه آزادی می رود (بالفعل کردن استعدادهای ذاتی انسان)وبا ساختار شکنی آن سعی درازهم پاشیدن مفصل بندی آن دارد. قسمت تقویت روحیه حق پذیری یا اخلاص در بندگی وقسمتهای شبیه به این در درس نشان دهنده سعی نویسنده برای بی اهمیت جلوه دادن دال مرکزی گفتمان غیر خوداست.ازآنجا که درگفتمان غرب هدف از پرورش همه استعدادهای ذاتی انسان برای رسیدن به زندگی این جهانی بهتر است گفتمان حاکم بر این درس با بهره گرفتن از عباراتی که زندگی این جهانی را به شدت به حاشیه می راند سعی دارد تا استیلای گفتمان غرب در دنیای کنونی را زیر سوال ببرد وباعث هژمونی گفتمان خود شود. هرگفتمانی که در جامعه حاکم باشد بدنبال عینیت اجتماعی وساماندهی واقعیت است تا بر بحرانها وخلاء ها وبیقراری گفتمانی غلبه کند .یکی از عواملی که باعث می شود تا جای ممکن بی قراری یک گفتمان کم شود استفاده از اسطوره است.اما برای رهایی بهتر از بی قراری ها ،گفتمان به جای استفاده ازاسطوره که تنها تقاضاهای یک گروه یا طبقه خاص از جامعه را نمایندگی می کند از تصور اجتماعی استفاده می کند تا فضای آرمانی –استعاری خلق شود.دراین حالت گفتمان خود را عام وجهانشمول وپاسخ گوی همه ی نیازها وتقاضاهای موجود در جامعه معرفی می کند. درقسمتهای مختلف در این متن ما می بینیم که نویسنده تنها راه موفقیت ورسیدن به کمال وسعادت را پیروی از اصول وعقاید مورد نظرش می داند.استفاده از زمان حال ساده وحال کامل(همان طوری که درقسمت توصیف ،بخش دستوری ارزش های بیانی، گفته شد)نیز موید این ادعاست که :اولا نویسنده گفته هایش راحقیقت وواقعیت محض می داند .دوما پیروی از اصول وعقایدش راتنها راه رسیدن به سعادت وکمال نه برای جامعه ما بلکه برای تمام جهانیان می داند.نویسنده اخلاص وبندگی را تنها راه رسیدن به کمال وسعادت(اوج رهایی) می داند که اصول وجنبه هایش راخود بوسیله برداشت خاصی که ازآیات واحادیث می کند مشخص می سازد.درتبیین،مابدنبال بیان شالوده اجتماعی ونظرات اجتماعی هستیم که در شکل گیری گفتمان نقش دارند.در حالی که تفسیرچگونگی بهره جستن از دانش زمینه ای در پردازش گفتمان را مورد توجه قرار می دهد،تبیین به شالوده اجتماعی وتغییرات دانش زمینه ای والبته باز تولیدآن درجریان کنش گفتمانی می پردازد.هدف ازتبیین ،توصیف گفتمان به عنوان بخشی از یک فرایند اجتماعی است به گفته فرکلاف(۱۳۷۹ )«تبیین گفتمان رابه عنوان کنش اجتماعی توصیف می کند ونشان می دهد که چگونه ساختارهای اجتماعی ،گفتمان راتعین می بخشندواز طرف دیگر گفتمانها چه تاثیر باز تولیدی برساختارهای اجتماعی دارند».تاثیراتی که منجر به حفظ یاتغییر ساختارها می شوند.براین اساس ما در این قسمت در صدد پاسخ گویی به دو سوال هستیم:این گفتمانها به کدام فرایندهای نهادی تعلق دارند؟در پاسخ به این سوال باید گفت که چهارچوب نهادی این متن ،که شامل گفتمان اسلام سیاسی وگفتمان غرب به عنوان ضدیت وغیریت این گفتمان است، مجموعه در هم تنیده ونسبتا پیچیده وگسترده ای از نهادهای سیاسی ،فرهنگی ،آموزشی ،علمی ،پژوهشی وغیره است اما مهمترین نهادی که تاثیر گذار در تولید این متن است نهاد آموزش وپرورش می باشد.این گفتمان به کدام فرایند اجتماعی متعلق است؟جان مایه متن آموزش نحوه کسب رضایت وخشنودی خداوند،دال مرکزی که در گفتمان اسلام سیاسی با آزادی همراه است،به دانش آموزان است وهدف متن تاکید بر نظام اجتماعی حاکم است نویسنده مبارزه ای در ورای متن با گفتمان غیریت خود انجام می دهد تاموقعیت نهادی واجتماعی وروابط قدرت موجود حفظ شود. مهمترین دلیلی که برای حفظ موقعیت کنونی بیان می دارد اینگونه است:تنها راه رسیدن به کمال وسعادت وآزادی واقعی پیروی از اصولی است که درمتن درس وبالتبع برکل نظام اجتماعی حاکم است. این اصول نه تنها باعث سعادت جامعه ی ما می شوند بلکه سعادت کل عالم با پیروی از این اصول فراهم می شود. بنابراین از میان جنبه های گوناگون آزادی که درنظریه آیزیا برلین به آن اشاره شده دراین متن تمرکز اصلی بر آزادی مثبت ازنوع درونی واخلاقی است که دال مرکزی آن خشنودی ورضایت خداوند است و آزادی اجتماعی چنان که در تحلیل درس مشخص شد درحدیک وسیله برای رسیدن به آزادی درونی تنزل می یابد.درعوض آزادی منفی فردگرایانه (آزادی مورد تاکید در گفتمان غرب )به شدت به حاشیه رانده می شود.
نکته ای که لازم است دراینجا یادآوری شود،این است که پاسخ دوسوال قسمت تبیین درهمه متونی که دراین پژوهش موردبررسی قرارگرفته اند،یکسان است بنابراین برای دوری جستن ازتکراردرمتون بعدی این سوالات حذف وبه تبیین بطورکلی دکنارتفسیرپرداخته خواهدشد.
تحلیل متن۲
کتاب جامعه شناسی (۲) درس چهاردهم :انواع نظام اجتماعی
توصیف:
کلمات واجد کدام ارزش های تجربی،رابطه ای وبیانی هستند ؟
الف.ارزش های تجربی:
در نگاه اول وجود واژگانی چون :( جهان اسلام ، امت اسلامی ، اباحیت، مباح ، فضیلت، حکومت دنیوی ، عدالت ، مسئولیت انسان ، اراده الهی ، ارزش های اسلامی ، مشیت الهی ، وحی ، احکام ، استقلال ، نفی تسلط بیگانگان ، اسرار و حقایق آفرینش ، توحیدی ، سیرت الهی ، اندیشه اسلامی ، یاری مستضعفان ، رهبری ، امت اسلامی ، طاغوت ، قدرتهای غیر الهی، ولایت الهی، موازین اسلامی )و نحوه ی تاکید بر آن ها مشخص می کند که متن متعلق به اسلام سیاسی است.
یکی از راه های شناخت شالوده ها ی ایدئولوژیک متن شناسایی روابط معنایی است که به صورت خلاقانه درمتن ایجاد شده است .ازروابط معنایی اصلی هم معنایی وتضاد معنایی است.هم معنایی موردی است که درآن کلمات دارای معنای یکسان هستند. واژگان مشابه که در متن درس مشاهده می شود:(مردم، امت -انسان ها، مسلمانان-دنیوی ،این جهانی ،جهان غرب-جمهوری اسلامی،جهان اسلام-عقاید اسلامی،ارزشهای اسلامی،ارزشهای اجتماعی اسلام،اندیشه دینی اسلام)
جدول۴-۱-۳:تضادمعنایی دردرس: انواع نظام ها
گفتمان غیر
گفتمان خود
مباح دانستن همه امور برای انسان، آزادی خواست انسان
مسئولیت انسان