از لحاظ تاریخی سازمان ها با رویکرد ایجاد سود برای سهامداران خود پایدار مانده اند. اما امروزه این رویکرد به هیچ وجه برای تضمین بقا کافی نیست. در دنیای مدرن، سازمانها با هر اندازه و در هر بازاری، باید برای بقا خود رضایت جامعه را کسب و حفظ کنند و این رضایت فقط در صورتی حاصل می شود که جوامع باور داشته باشند که عملیات سازمانها تأثیر سودمندی بر انسان و محیط زیست باقی می گذارد، و مسئولیت اجتماعی سازمانها عامل اساسی بقای هر سازمانی است (امامی/ برگرفته از سایت انجمن مدیریت کیفیت ایران، www.iranqms.com)
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
سازمانها برای آنکه بتوانند جایگاه خود را در جامعه حفظ نموده یا بهبود بخشند، به نحوی که باعث ادامه بقای آنها و موفقیت شان در کار بشود، لازم است به مسئولیت اجتماعی شان توجه لازم را داشته باشند؛ چنانچه سازمان ها مسئولیت اجتماعی خود را نادیده انگارند، جامعه به نحوی دامنه فعالیت شان را محدود خواهد کرد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷، ۲۱-۲۲)
این جامعه است که به سازمان اجازه و حق موجودیت می دهد. پس هر گاه احساس کند به انتظارات و خواسته های او توجهی ندارد و یا در انجام آنها قصور می ورزد، اجازه و حق فعالیت را از آن می گیرد(الوانی و قاسمی، ۱۳۷۷، ۳۶).
توسعه پایدار در سازمان به توسعه ای اطلاق می شود که سازمان خود باعث نابودی خود نشود، اما توسعه ناپایدار یعنی توسعه ای که بدون توجه به مسئولیت های حرکت می کند (عراقی و یقین لو، ۱۳۸۳)
-
- مانع از بین رفتن ارزشهای انسانی و اخلاقی
عدم توجه به مسئولیت اجتماعی، اقداماتی را در سازمان طلب می کند که بعضاً غیر اخلاقی است. این چنین فعالیت های غیر اخلاقی باعث از بین رفتن ارزشهای انسانی مثل: عدالت، دوستی، سخاوت و سایر جنبه های اخلاقی افراد می شود(الوانی و قاسمی، ۱۳۸۷، ۳۱).
-
- برقراری تعادل بین مسئولیت و قدرت سازمان
مسئولیت اجتماعی سازمانها می تواند عاملی برای توازن قدرت باشد. سازمان از قدرت اجتماعی زیادی برخوردار است و این قدرت می تواند روی محیط، مصرف کنندگان، اوضاع جامعه و بسیاری از بخش های دیگر اجتماعی تاثیر بگذارد. بنابراین لازم است که میزان قدرت سازمانها با مقدار مسئولیت شان برابر باشد.(الوانی و قاسمی، ۱۳۸۷، ۴۱).
-
- بهبود کیفیت زندگی افراد جامعه
مشارکت سازمان در حل مشکلات اجتماعی می تواند کمک زیادی در خلق کیفیت زندگی بهتر افراد باشد. به عنوان مثال، وقتی که سازمانها به نیازهای کارکنانش توجه داشته باشند، به طور غیر مستقیم روی ثبات خانواده ها و نحوه زندگی آنها تاثیر می گذارند و این تاثیر باعث ایجاد زندگی بهتر برای افراد می گردد(الوانی و قاسمی، ۱۳۸۷، ۴۰)
-
- نائل شدن سازمان به اهداف و منافع بلند مدت
سازمانی که در جهت بهبود کیفی زندگی اجتماعی گام بر می دارد، از نتایج اقداماتشان بهره مند می شود و در زمینه ای مناسب به فعالیت های کاری اش ادامه داده، به اهدافش نائل می شود(الوانی و قاسمی، ۱۳۸۷، ص ۴۰)
-
- کاهش دخالت های دولت
کارول باور دارد که بی توجهی به مسئولیت های اجتماعی موجب افزایش دخالت دولت و در نتیجه کاهش کارایی می شود. اگر شرکت داوطلبانه به برخی مسئولیت های اجتماعی و اخلاقی خود عمل کند، می تواند به سود مورد نظر خود دست یابد. (هانگر و ویلن، ۱۳۸۴، ۵۱).
-
- باعث هماهنگ شدن سازمانها با تغییر نیازها و توقعات عمومی
چون که نیازهای عمومی و مالاً انتظارات جامعه از سازمانها تغییر بافته است، سازمانها بایستی مشارکت بیشتری با جامعه داشته باشند. انتظارات جامعه از سازمان به طور ناباورانه ای از دهه ۱۹۶۰ به بعد یکباره افزایش یافته و برای اینکه سازمانها فاصله میان انتظارات جامعه و پاسخ دهی خود را کم کنند و خود را با جامعه هماهنگ سازند، لازم است که بر میزان مشارکت اجتماعی خود بیفزایند (الوانی و قاسمی، ۱۳۸۷، ۳۵).
-
- حفظ منابع محدود
با توجه به محدودیت های منابع موجود در کره زمین، یک سازمان یا موسسه بایستی در حفظ آنها مسئولانه عمل کرده و در استفاده از آنها عاقلانه برخورد نمایند. سازمانها بایستی مسئول اعمال امروز خود باشند، چرا که فردا نیز برای ادامه حیات انسانی مهیا و مساعد باشد(الوانی و قاسمی، ۱۳۸۷، ۳۹).
۲-۲-۱ مقدمه
امروزه نقش واحدهای تجاری در اجتماع دست خوش تغییرات بسیار زیادی شده است. به گونه ای که انتظار می رود واحدهای تجاری نه تنها به فکر افزایش سود خود بوده بلکه نسبت به اجتماع نیز پاسخ گو، و برای جامعه ای که در تعامل با آن هستند مفید باشند. واحد تجاری نمی تواند از اجتماع فرار کند و جامعه نیز نمی تواند بدون واحد تجاری وجود داشته باشد، بنابراین، یک ارتباط دو طرفه بین واحد تجاری و اجتماع وجود دارد. در سال های اخیر نظریه ای بیان شده مبنی بر اینکه، واحدهای تجاری می توانند ایجاد ثروت، اشتغال و نوآوری کنند، بازار را تامین نمایند، و فعالیت هایشان را تقویت کرده و رقابت شان را بهبود بخشند، در صورتی که برای حفظ اجتماعی که خود در راه اندازی آن نقش اساسی داشته اند، همکاری کنند و در مقابل جامعه نیز با فراهم کردن شرایط لازم به منظور کسب بازده توسط بسترهای مناب جهت توسعه و پیشرفت واحدهای تجاری را فراهم کند. (ساندهو، کاپور،۲۰۱۰). در نتیجه مسئولیت شرکت نسبت به اجتماع هم برای خود واحد تجاری و هم برای اجتماع سودمند می باشد و درک بهتر منافع بالقوه آن می تواند منجر به بازده های زیاد سرمایه گذاری برای شرکت ها شود.
از جمله این منافع می توان به افزایش فروش و وفاداری مشتریان اشاره کرد، وفاداری از مطالعات، به یک بازار در حال رشد و بزرگ برای تولیدات و خدماتی که از طریق شرکت های با مسئولیت اجتماعی بالا ایجاد شده است، اشاره می کنند. (ساندهو، کاپور، ۲۰۱۰).
کریر و راس (۱۹۹۷)، به طور تجربی دریافتند که مشتریان از واحدهای تجاری انتظار دارند تا اخلاق را در اداره واحدهای تجاری خود رعایت نمایند، مهر و وب (۲۰۰۵) نیز اثبات کردند که مشتریان ترجیح می دهند تا از شرکت هایی که نسبت به مسئولیت اجتماعی خود آگاهی دارند خرید نمایند. از جمله منافع دیگر مسئولیت اجتماعی شرکت ها می توان به افزایش توانایی در استخدام کارکنان تازه وارد و نگه داشتن کارکنان با تجربه اشاره نمود، شرکت ها با پیشرفت در جهت مسئولیت اجتماعی این مسئله را در می یابند که راحت تر می توانند نیروی تازه به کار بگیرند و کارکنان با تجربه را برای یک دوره زمانی کافی که برای موفقیت واحد تجاری واجب هستند حفظ کنند (تریان، گرنینگ، ۱۹۹۷). حمایت دولت نیز از منافع دیگر مسئوایت اجتماعی به شمار می رود، زیرا سازمان های تجاری نوع دوست که در برابر مسئولیت اجتماعی خودشان تعهد بیشتری دارند، دعاوی کمتری را از طرف قانون گذاران، که ممکن است حکومت یا ممیزین مالیاتی باشند، دریافت می کنند (ساندهو، کاپور، ۲۰۱۰).
۲-۲-۲ تعریف و مفهوم عملکرد و ارزیابی عملکرد
تعاریف مختلفی از ارزیابی عملکرد ارائه شده است که ذیلاً به ذکر بعضی از این تعاریف اشاره می گردد:
-
- به فرایند پیچیده سنجش، ارزش گذاری و قضاوت در خصوص عملکرد اطلاق می شود.
-
- به فرایند سنجش و اندازه گیری مقایسه میزان و نحوه دستیابی به وضعیت مطلوب و مورد نظر اطلاق می شود.
-
- در آیین نامه ارزیابی عملکرد دستگاه های اجرایی کشور چنین ذکر شده که ارزیابی عملکرد عبارتست از : “فرایند سنجش جامع عملکرد دستگاه های اجرایی در قالب عباراتی نظیر کارآیی، اثربخشی، توانمندسازی و قابلیت پاسخگویی، در چارچوب اصول و مفاهیم مدیریت برای تحقق اهداف و وظایف سازمانی و در قالب برنامه های اجرایی. (انواری رستمی و همکاران، ۱۳۸۶، ۲)
بطور کلی می توان گفت: “ارزیابی و اندازه گیری عملکرد” در بخش های دولتی تلاشی است نظام مند برای دانستن اینکه خدمات دولتی تا چه حد جوابگوی نیازهای مردم بوده و توانایی دولت در برآورده نمودن آن تا جه اندازه است.