“
۱۸هزینه های معکوس دوره های قبل۱- ۵
۱۹نرخ مالیات۱- ۵۲۰نسبت سهام منتشر شده به سهام بازخرید شده۱- ۵
کل امتیاز ها۱۰۰
مهمترین معیارهای ارزیابی کیفیت سود، هفت ویژگی کیفی سود هستند که توسط فرانسیس و همکاران (۲۰۰۴) توسعه یافت. این معیارها شامل:
کیفیت اقلام تعهدی، پایداری سود، قابلیت پیشبینی سود، یکنواختی سود، مربوط بودن سود به ارزش سهام، به موقع بودن و محافظه کارانه بودن سود، میباشد.
در اندازه گیری چهار ویژگی کیفیت اقلام تعهدی، پایداری سود، قابلیت پیشبینی سود، یکنواختی سود، وجه نقد و سود به عنوان ساختار مرجع در نظر گرفته میشوند و در نتیجه تنها با بهره گرفتن از اطلاعات حسابداری قابل اندازه گیری هستند. هر کدام از این ویژگی ها، بعد متفاوتی از کیفیت اطلاعات حسابداری را بیان میکنند (اعتمادی و همکاران، ۱۳۹۱).
سه ویژگی مربوط بودن سود به ارزش سهام، به موقع بودن، و محافظه کارانه بودن سود، نیز مبتنی بر اطلاعات بازار (سود و بازده سهام)، بوده که نوع دیگری از ابعاد اطلاعاتی سود، به شمار میروند و مورد توجه خاص سرمایه گذاران است (کردستانی و مجدی، ۱۳۸۶).
۲-۱-۶٫ کیفیت سود و مدیریت سود
کیفیت سود ارتباط نزدیک با مدیریت سود در ارزیابی سلامت مالی یک واحد تجاری دارد (لو، ۲۰۰۸). زمانی که مدیریت شرکت، اقدام به دستکاری سود میکند، کیفیت سود حسابداری کاهش مییابد. زیرا اقلام تعهدی افزایش یافته و سود بر جریان نقدی، فزونی مییابد و هرچه فاصله سود و جریان نقدی افزایش یابد، از کیفیت سود کاسته می شود (ثقفی و کردستانی،۱۳۸۳).
مدیریت سود به طور مستقیم بر کل گزارشگری مالی تاثیر میگذارد و به طور قابل ملاحظه ای تخصیص منابع را در شرکت تحت تاثیر قرار میدهد (دیچو و همکاران، ۱۹۹۵؛ هیلی و والن، ۱۹۹۹، به نقل از فینگ لی و همکاران، ۲۰۱۱). مدیریت سود زیاد میتواند کیفیت سود را کاهش دهد و اطلاعات دستکاری شده ممکن است به تصمیم گیری نادرست منجر شود. در حالی که، عدم وجود مدیریت سود، کیفیت سود را تضمین میکند. زیرا عوامل مانند بازار سرمایه و پاداش مدیریت، به کیفیت سود کمک میکنند (لو، ۲۰۰۸).
۲-۲٫ بخش دوم: ادبیات تجربی تحقیق
۲-۲-۱٫ مرور ادبیات تجربی مرتبط با نوع مدیریت سود
پژوهشگران متعددی شواهدی یافته اند که نشان میدهد، انگیزه های مدیریت سود، فرصت طلبانه است. گاور و همکاران(۱۹۹۵)، و هل تازن و همکاران (۱۹۹۵) دریافتند که دستکاری اقلام تعهدی، در جهت رسیدن به پاداش مربوط به سود است. بلسان و همکاران (۲۰۰۲)، رابطه منفی بین اقلام تعهدی اختیاری و بازده سهام را در تاریخ اعلان سود بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که بازار اقلام تعهدی اختیاری را به عنوان فرصت طلبانه معرفی میکند (به نقل از فینگ لی و همکاران، ۲۰۱۱).
در مقابل سابرا مانیام ( ۱۹۹۶)؛ گل و همکاران (۲۰۰۰)؛ کریشنان (۲۰۰۳)؛ کوتاری و همکاران (۲۰۰۵)، دریافتند که رفتار اقلام تعهدی اختیاری سازگار با مدیریت سود کارا است. زیرا اقلام تعهدی اختیاری ارتباط مثبت و معناداری با سودآوری آتی دارد. همچنین سی ریگار و یوتاما (۲۰۰۸)، نوع مدیریت سود را در شرکت های عضو بورس جاکارتا، بررسی نمودند و به این نتیجه رسیدند که مدیریت سود به کارایی گرایش دارد (به نقل از فینگ لی و همکاران، ۲۰۱۱).
بهار مقدم و کوهی (۱۳۸۹)، نوع مدیریت سود را در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مورد بررسی قرار دادند. یافته های این تحقیق نشان میدهد که در بورس اوراق بهادار تهران، مدیریت سود به کارایی گرایش دارد.
احمد پور و منتظری (۱۳۹۰)، با بررسی نوع مدیریت سود و تاثیر اندازه شرکت، ساختار مالکیت و حاکمیت شرکتی بر آن، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، به این نتیجه رسیدند که مدیریت سود به کارایی گرایش دارد. همچنین دریافتند که دو عامل اندازه شرکت و مالکیت خانوادگی، به گرایش مدیران در انتخاب نوع مدیریت سود، تاثیر گذارند. به علاوه جریان نقد عملیاتی آتی بهتر از سود خالص آتی، میتواند تصویری از سودآوری آتی ارائه کند.
سجادی و همکاران (۱۳۹۱)، نوع مدیریت سود را با بررسی شیوه های استفاده از اختیارات مدیریت در گزارشگری سودآوری آینده، در بورس اوراق بهادار تهران مورد تحقیق قرار دادند و دریافتند که اقلام تعهدی اختیاری با سودآوری آتی رابطه مثبت و معناداری دارد.
۲-۲-۲٫ مرور ادبیات تجربی کیفیت سود و مدیریت سود
فینگ لی و همکاران (۲۰۱۱)، به بررسی مدیریت سود و تاثیر کیفیت سود بر سطح درماندگی و ورشکستگی شرکت های چینی پرداختند.آن ها چهار ویژگی کیفی سود شامل کیفیت اقلام تعهدی، پایداری سود ، قابلیت پیشبینی پذیری سود و یکنواختی سود را برای سه گروه شرکت های ورشکسته، درمانده و سالم اندازه گیری و برای آزمون فرضیهها از مدل سودآوری آتی استفاده کردند.یافته های آن ها نشان میدهد که نوع مدیریت سود شرکت های ورشکسته، فرصت طلبانه است و مدیریت سود شرکت های سالم، بیشتر از شرکت های درمانده مالی، به کارایی گرایش دارد. همچنین دریافتند که مدیریت سود بهتر از کیفیت سود، سودآوری آتی را پیشبینی میکند و کیفیت سود در شرکت های سالم بالا است و در شرکت های ورشکسته در سطح پایینی قرار دارد.
کیم و پارک (۲۰۰۵)؛ لیو و همکاران (۲۰۰۳)، نشان دادند که افزایش پاداش مدیران شرکت های چینی، به دستکاری سودآوری شرکت مرتبط است. جو و سو (۲۰۰۲)، به این نتیجه رسیدند که شرکت های کوچک و متوسط در چین، انگیزه مدیریت سود را از طریق ذخیره مالیات و پاداش مدیریت، دارند. تینگ و همکاران (۲۰۰۹)، رابطه میان ریسک عدم پرداخت بدهی، مدیریت سود و پاداش های زیاد مدیریت را در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار چین، مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که احتمال زیادی درباره ناتوانی پرداخت بدهی، میان بالا بودن اقلام تعهدی اختیاری و پاداش های زیاد مدیریت، وجود دارد (به نقل از فینگ لی و همکاران، ۲۰۱۱).
فرانسیس و همکاران (۲۰۰۴) ادبیات کیفیت سود را با بررسی رابطه بین هزینه حقوق صاحبان سهام و هفت ویژگی سود شامل کیفیت اقلام تعهدی، پایداری سود، قابلیت پیشبینی سود، یکنواختی سود، مربوط بودن سود به ارزش سهام ، به موقع بودن، و محافظه کارانه بودن سود، گسترش دادند. مدل های تجربی آن ها یک ارتباط مثبت بین کیفیت اطلاعات و هزینه حقوق صاحبان سهام را پیشبینی میکند.آن ها دریافتند که شرکت هایی با کمترین ارزش مطلوب در هر یک از ویژگی های کیفی سود، هزینه حقوق صاحبان سهام بزرگتری نسبت به شرکت های با بیشترین ارزش مطلوب در هر یک از ویژگی های سود، دارند.
“