منظر شهری ادراکی/ زمینه گرا: متکی بر پارادایم مکان که با افزوده شدن ابعاد جدید همچون معنای اجتماعی- فرهنگی وحس مکان و زمان نقش منظر شهری تا حد” ساختار اجتماعی – فضایی” ارتقا میدهد.
منظر شهری پایدار: متکی بر پارادایم مکان پایدار و با ورود دغدغههای زیست محیطی و ملاحظات مرتبط با توسعه پایدار نقش منظر شهری را تا حد یک “ساختار اجتماعی فضایی پایدار” افزایش میدهد. (گلکار،۱۳۸۷)
۲-۱-۴- سازمان بصری:
در شکلگیری شهر سازمانهای مختلفی از جمله سازمانهای کالبدی ، بصری، عملکردی و ادراکی دخیل هستند. آنچه انسان درک میکند برآیندی از این سازمانهای در هم تنیده میباشد. اگر نظم در سازمان بصری، نظم سازمان فعالیت و عملکرد را تقویت کند و همچنین ارتباط صحیح این سازمان ها را به وجود آورد شهروند نظم اصلی شهر را به معنای اصیل آن درک خواهد کرد. مطالعات سازمان بصری مشتمل بر تشخیص قابلیتها و هویت و کیفیتهای بصری موجود در سطح شهر است. منظور از کیفیتهای بصری ، ارزشهای طبیعی و بصری در سطح شهر است که معرف هویت سیما و منظر و یا هویت میراث فرهنگی شهر میباشد و برای ناظر جذابیت دارد. ( بهزاد فر،۴۵:۱۳۸۶) مطالعات سازمان بصری در سه سطح مطالعه میشود. سطح کلان(سطح کل شهر)، سطح میانی( مقیاس محلهای و منطقۀ شهری) و سطح خرد (فضای شهری). مطالعات بصری در قالب مطالعات منظر کلان ،به بررسی قابلیتهای بررسی سطح شهر میپردازد. در مقیاس میانی به قابلیت ، هویت و خصائص منطقه و در مقیاس خرد به تشخیص هویت کیفیتهای سیمای فضای شهری که سازندۀ هویت شهر است میپردازد.( کامران ذکاوت،۱۳۸۵ )
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۲- چارچوب و مبانی نظری پژوهش
۲-۲-۱- مدیریت شهری:
مدیریت عبارت است از فرایند طراحی و نگهداری از محیطی که در آن افراد به صورت گروهی با یکدیگر کار میکنند و اهدف خود را به شیوه موثری محقق میسازند. این تعریف را میتوان برای سکونتگاههای انسانی و شهرها نیز به کار گرفت، زیرا در آنها سازمانهای شهری مختلف در سطوح سازمانی متفاوتی وجود دارند و جهت دستیابی به اهداف سازمانی خود به صورت سلسلهمراتبی (سطوح محلی، منطقه ای و ملی) با یکدیگر تشریک مساعی دارند و در هریک از این سازمان ها افراد برای دستیابی به اهداف ذکر شده با یکدیگر همکاری میکنند، بنابراین مدیریت شهری نه تنها در برگیرنده مدیریت سازمانها و مجموعههای شهری است، بلکه مدیریت امور مرتبط به فرآیندهای توسعه و کارکرد شهری را نیز در سطوح سازمانی مختلف شامل میشود. تعریف دقیقی از مدیریت شهری وجود ندارد و مشخص نیست که این مفهوم یک هدف، فرایند یا ساختار است. در ابتدا این مفهوم به معنای توزیع منابع و بکارگیری قدرت بوده است. در این حالت، مدیریت شهری در واقع فصل مشترکی میان بوروکراسی به عنوان مرجع قانونی توزیع منابع و جامعۀ محتاج این منابع از طریق زیربناها و خدمات تلقی میشد. در این زمان تاکید مدیریت شهری بر امر تصمیمگیری بوده است. در این زمینه، ویلیامز (۱۹۷۸) تلاش کرده تا تعریفی از مدیریت شهری ارائه نماید. از دیدگاه وی مدیریت شهری یک بستر تئوریک یا یک دیدگاه نیست، بلکه چهارچوبی برای بررسی است. او مدیریت شهری را مرتبط با ارتباطات و قدرت، ماهیت شهر و ساختار اقتصادی- اجتماعی آن می داند. ( کاظمیان و همکاران، ۱۳۹۲: ۳۸۳-۳۸۴).
پنج موضوع بسیار مهم مدیریت شهری عبارتند از: تامین اعتبار شهرداریها، مسکن شهری، خدمات و امکانات اصلی، سیستمهای اطلاعات شهری، بخش غیر رسمی شهری و قابلیتهای نهادی شهر شامل نقش شهرداریها. در واقع موضوع اصلی مدیریت شهری عبارت است از: شهر، مناطق شهری و اجتماعی درون شهری و ماموریت آن درک کلان و جامع از فرآیندهای رشد و توسعه اقتصاد شهری، توسعه اجتماعی و زیست محیطی از منظرهای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی برای حل مشکلات و ارتقای کیفیت زیستی و توسعه پایدار شهر در سطوح محلی، منطقهای و ملی است. (کاظمیان و همکاران، ۱۳۹۲: ۲۶).
۲-۲-۲- مدیریت بصری شهر :
اگر مدیریت به روش دستیابی به اهداف تعریف شود، آنگاه ابعاد مدیریت بصری شهر را میتوان به فرایند برنامهریزی و طراحی کیفیت بصری، سازماندهی کیفیت بصری، هدایت تحقق کیفیت بصری و نظارت و کنترل بر فرم کالبدی به منظور کمک به ادراک و تجربه قویتر ناظرین در فضا و ایجاد تصویر ذهنی منسجم و پیوسته از شهر در ذهن شهروندان ، در حین عدم کاستن از شگفت انگیزی و راز آمیزی فضا تعریف کرد. برنامهریزی به معنای شناسایی اهداف برای عملیات سازمانی آینده تصمیمگیری در مورد وظایف و استفاده از منابع مورد نیاز جهت رسیدن به اهداف شناسایی شده است.)دفت، ۲۰۱۵: ۵) در این تعریف منظور از برنامهریزی، شناسایی ساختار موجود بصری – کالبدی ، عرضه نقشههای کاری و تعیین اهداف بصری شهر ، چون خاطرهانگیزی خط آسمان شهر است. سازماندهی معمولا از برنامهریزی پیروی میکند و چگونگی تحقق برنامهها را توسط تلاشهای سازمان منعکس می کند. سازماندهی شامل واگذاری وظایف،گروه بندی وظایف در بخشها، واگذاری اختیارات و تخصیص منابع در میان سازمان است( Daft,2010:6 ). که در این تعریف شامل ایجاد و تقویت انتظام حاکم بر عناصر و کیفیت های بصری شهر و ایجاد رابطه متعامل میان عرصههای عمومی شهر و کیفیتهای بصری است. گردآوری منابع و ابزار ، عرضه آموزش به شهروندان و گروههای ذینفع و ذینفوذ، وضع دستورالعملها و قوانین و مشوقها، به موثرترین شیوه برای رسیدن به اهداف مطروحه در زمرۀ اقدامات سازماندهی بصری شهر به شمار می آیند. کنترل و نظارت به معنی بازبینی فعالیتها تعیین آنچه سازمان برای آیندۀ اهدافش هدفگیری کرده و انجام اصلاحات ضروری است(Daft,2010:7 ). منظور از نظارت در این تعریف تاکید بر انعطافپذیری برنامهریزی و سازماندهی و برگشت پذیر بودن و قابلیت انطباق فرایند هدفگذاری با تغییر اوضاع زمانی و همچنین نقد نتایج و پیگیری اقدامات مصوب است، در واقع میتوان مدیریت بصری شهر را زیر مجموعهای از نظام مدیریت کلانشهری دانست که حوزه ی عمل و مداخله آن مسایل کالبدی- بصری شهر و هدف آن ارتقای کیفیت دید و منظر شهری است. (محمدرضا پورجعفر وعلیرضا صادقی،۱۳۸۸). به اعتقاد «کوین لینچ » مورفولوژیهای شهری مدام در حال تغییر و تحول میباشند و خود را با نیاز های جوامع تطبیق میدهند. وظیفه مدیریت بصری شهر آن است که بستر تغییرات را تشخیص دهد ،کنترل نماید و فرایند مطلوب را هدایت کند(ذکاوت،۱۳۸۵). چنانکه برای شخص تازه وارد در شهر یک نظم آشکار و الگویی که پیدرپی درک شود و ارتباطات را عمیقتر و غنیتر سازد ضروری است. (سلیمی،۲۶:۱۳۸۷) بنابراین مدیریت بصری در شهرهای امروزی که مدام در حال تغییر میباشند امری ضروری بوده و میبایست در برنامهریزیهای شهری لحاظ شود.
۲-۲-۲-۱- اﻫﻤﯿﺖ ﻣﺤﯿﻂ ﺑﺼﺮی ﺷﻬﺮ
هنگامیکه خیابانهای شهر زیبا و جالب باشد آن شهر سر زنده و زمانی که خیابانهای شهر زشت و خسته کننده باشد، آن شهر ملال آور به خاطر آورده خواهد شد . اساسا منظر شهری سطح تماس انسان وپدیده شهر است واز اینرو بخش قابل توجهی از دانش ، عواطف و رفتار محیطی شهروندان تحت تاثیر آن شکل میگیرد. اهمیت ﻣﻨﻈﺮ ﺷﻬﺮی ، به عنوان واسطه میان انسان و پدیده شهر به اﻧﺪازهای است که برخی اوقات در تعریف طراحی شهری گفته اند: طراحی شهری، مدیریت منظر شهری (منظر عینی و ذهنی ) است. منظر شهری وسیلهای است که شهر را پدیدار میکند. به عبارت دیگر ترسیمات تجریدی طراحان و معماران (نظیر پلان ، مقاطع و نمای جداره خیابان ها ) تنها در قالب منظر شهری است که تجربه واقعی و انسانی میشود. از طریق این واسطه ، یعنی منظر شهری است که ابعاد غیر کالبدی شهر امکان بروز یافته و تجلی خارجی پیدا مینمایند. شاید بتوان شهر و منظر شهری را متناظرا به “کوه یخ ” و “نوک کوه یخ” تشبیه نمود، چرا که منظر شهری همچون نوک کوچک کوه یخ میتواند نشانهای به بخشهای بزرگتر و ناپیدای شهر باشد. چنین دیدگاهی بر این پیش فرض استوار است که: بحران در منظر شهری نشان دهندۀ، بحران در طراحی شهری و بحران در طراحی شهری نشان دهنده “بحران در فرایند های توسعه و مدیریت شهری” است. . ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﻨﻈﺮ شهری را به مثابه ﮔﻮﻧﻪای از “هنر ” بدانیم ،ﮔﺴﺘﺮدﮔﯽ ﻃﯿﻒ ، ﻣﺨﺎﻃﺒﯿﻦ و آﻓﺮﯾﻨﺸﮕﺮان آن گواهی بر اهمیت هنر مزبور خواهد بود. در واقع شهروندان همه روزه زندگی خود را با ورود به گالریهایی به نام خیابان که همچون نمایشگاهی دایمی از مناظر شهری است ،آغاز می کند. اینگونه از تماس با آثار هنری از آن رو ﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻋﺎﻣﻪ ، مردم صورت میگیرد، نقش پر اهمیت بصر شهری را در ترویچ فرهنگ هنری و ارتقا ذائقه زیباشناختی شهروندان آشکار میسازد.( گلکار،۲:۲۰۰۳)
همچنین درباره مدیریت بصری دو نکته شایان ذکر است اول این است که طراحی شهری ، صرفا پرداختن به کیفیت های بصری محیط شهری نیست. راه خلاصی یافتن از این سردرگمی درک این نکته است که کیفیتهای بصری یکی از چند کیفیت مکانی محیط مصنوع هستند و باید در بررسیها همراه با دیگر مولفههای مکانی محیط درنظر گرفته شوند. نکته دوم اینکه به دلیل رشد سریع و تحولات اساسی که کلان شهرها در زمینه طراحی شهری دارند به نظر میرسد، که نظم بخشیدن به این تغییرات در مقیاس بزرگتر از کارآمدی بیشتری برخوردار است . بنابراین لزوم استفاده از یک استراتژِی کلان جهت مدیریت و سازماندهی شهر و محتویات با معنای آن از طریق اقدامات طراحی شهر ضروری خواهد بود . ابزاری که برای کنترل فرم بصری در مقیاس کلان به کار میرود «چارچوب مدیریت بصری شهر» به عنوان سند هدایت و راهبری خواهد بود. اما این نکته نیز باید مدنظر قرار گیرد که علیرغم مقیاس کلان این چهارچوب ، لزوم تدقیق آن با سیاستهای خرد و محلی نیز از اهمیت به سزایی برخوردار است.
همچنین منظر شهری خوب که نتیجه مدیریت بصری موفق است میتواند توان رقابتی شهرها را افزایش دهد. امروزه شهرها در جهان توسعه یافته به صورت شرکتهای رقیب عمل مینمایند. شرکتهایی که تلاش دارند سهم بیشتری از بازار سرمایه ، استعدادهای برجسته و توجه جهانی را به خود اختصاص دهند. در این میان جذب استعدادهای برجسته علمی و هنری ، یا آنچه ریچارد فلوریدا تحت عنوان طبقه خلاق نام نهاده است. دراقتصادهای دانش- محور، امروزین از اهمیت ویژهای برخوردار است. تحقیقات فلوریدا در مورد شهرهای آمریکا، نشان داده است که شهرهای مزبور براساس شاخصی موسوم به شاخص خلاقیت شهری سهمهای متفاوتی را در تولید دانش و فناوریهای نوین داشتهاند. مطالعات وی نشان داده است، شهرهایی از شاخص خلاقیت بالاتری برخوردار بودهاند که در جذب نخبگان و متخصصین طراز اول (طبقه خلاق) موفقیت بیشتری داشتهاند. از اینرو در میان، شرکتهای بزرگ جهت جذب این طبقه خلاق که معمولا جوانانی با سن سی سال الی چهل سال و ﻓﺎرغ اﻟﺘﺤﺼﯿﻞ ﮔﺮوه ﺧﺎﺻﯽ از دانشگاههای آمریکا میﺑﺎﺷﻨﺪ رﻗﺎﺑﺖ ﺳﺨﺘﯽ در ﺟﺮﯾﺎن اﺳﺖ، ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﻣﻮﺟﻮد ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﮐﻪ اﻗﺸﺎر ﺧﻼق ﻣﺰﺑﻮر ﺑﻪ واﺳـﻄﻪ ، ﻣﯿﺰان درآﻣﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪشان، از اﻣﮑﺎن اﻧﺘﺨﺎب ﮔـﺴﺘﺮده ای ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ، ﺑﻪ ﺳﮑﻮﻧﺖ و ﮐﺎر در ﺷﻬﺮﻫﺎﯾﯽ ﺗﻤﺎﯾﻞ دارﻧـﺪ که از تساهل و تسامح اجتماعی فوق العاده و به لحاظ کیفیت های شهری از استانداردهای بالایی برخوردار باشد. در اﯾﻦ ﺟﺎﺳﺖ ﮐﻪ داﻧﺶ ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻬﺮی و از ﺟﻤﻠﻪ ﻫﻨﺮ ﻣﻨﻈﺮ ﺷﻬﺮی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﺑﺰاری ﺟﻬـﺖ ارﺗﻘـﺎء ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻣﺤﯿﻂ و جذب اقشار خلاق و نهایتا بالا بردن ﺗﻮان اﻗﺘﺼﺎدی ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻣﻄﺮح گردیده و اهمیت مییابد . معهذا در سالهای اخیر با بهرهگیری از روشهای مهندسی ارزش ثابت گردیده است که طراحی شهری خوب و منظر شهری خوب میتواند ارزش افزوده مشخص و قابل اندازهگیری اقتصادی ، اجتماعی و محیطی برای پروژه عمرانی و ساختوسازهای شهری به همراه داشته باشد. طبق این تحقیق برای طراحی خوب شهری لزوما نیازی به طراحیهای گرون نیست بلکه باید بین هزینههایی که برای طراحی شهر میشود و منافع بازگشتی از آن تعادل و تناسب برقرار باشد ( ۲۰۰۱:۷۴COBE &DETR,).
۲-۲-۳- رویکرد ها و معیارهای مدیریت بصری:
۲-۲-۳-۱-رویکردها:
به واسطه غیر قابل سنجش بودن جوانب زیباشناختی با معیارهای کمی و مشخص ، یکی از پیچیدهترین و درعین حال ظریفترین چالشهای نظارت بر سیمای شهری ، نحوۀ برخورد با ابعاد زیباشناختی و بصری است که باید در اولین مراحل تنظیم سیاستگذاریهای ساماندهی سیمای شهر در ایران مورد تحلیل جدی قرار گیرد. در واقع کنترل طراحی شکل ظاهری ساختمانها و کیفیت فضاها و مناظر شهری، به عنوان یکی از نخستین ابعاد سیاستهای نظارت بر منظر شهری و بخصوص قضاوت در مورد جوانب زیبایی شناختی طرحهای بخش خصوصی بوسیله بخش عمومی همواره موافقین و مخالفین زیادی در جهان داشته که از زوایای گوناگون به آن پرداختهاند. از اصول اولیه مطالعه مدیریت بصری شهر بررسی معیارها و شاخص های موجود برای مطالعه ابعاد آن یعنی سیما و منظر شهری است، به طور کلی دلایل اصلی شکل گیری مفهوم منظر برای تعریف نوعی نگاه جامع به مسایل مکانی است.( منصوری،مجله منظر شماره ۳:۴).
به همین دلیل در طول چندین دهۀ گذشته واژه منظر دارای کاربرد گستردهای در ادبیات متون مربوط به شهر بوده است. اما در عین حال کاربرد این واژه و تعریف دقیق آن به دلیل نوع نگاه های متفاوتی که در این مورد وجود دارد، نمیتواند آسان باشد. اهمیت منظر و همچنین منظر شهری در این است که بتوان بر اساس نوعی نگاه جامع به شهر آن را هدایت و مدیریت کرد .
جدول(۱)بخشی از رویکردهاى متفاوت نسبت به زیرساختهاى اصلى در منظر شهرى در ادبیات متون علمى را مشخص میکند که اندیشمندان مختلف در حوزه مسایل شهرى از آن یاد کرده اند :
(ﻛﺮﻳﻤـﻰﻣﺸـﺎﻭﺭ، ۱۳۹۰ )
جدول ۲-۱:رویکردهای اصلی در منظر شهری
رویکرد | صاحبنظران | زیرساختهای اصلی در منظر شهری |
کالبدی- تاریخی | Lichfield Carter&Ramley-Coeterier Ipekoglu | ارزش سایت های تاریخی ارزش سکونتگاهای سنتی احترام به ترکیب فضاهای کالبدی |
ادراکی | Nassar | شاخص های ادراکی شامل تنوع (در برابر سادگی و رکود) باز بودن فضاها و طبیعت گرایی تناسب و وضوح |
کالبدی- اقتصادی | Prato | ویژگیهای بیوفیزیکی شرایط اقتصادی و مالی ترجیحات تصمیم گیرندگان |