دروغترین شعر زیباترین آن است یعنی شعر هرچه سرچشمه خیالی تواناتر و محرک عاطفی نیرومندتر داشته باشد از زیبایی بیشتری برخوردار است.
نظم اگرچه به مراتب بلند است ولی تو آن علمی را انتخاب کن که برایت سودمند باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در جدول و چهارچوب این خط، مقایسه و سنجش علوم به علم خویشتنشناسی کوشش کن.
در درون خودت بیاموز که آن معرفتی هست خاطرافروز
پیغمبر درحدیث نبوی فرموده: علم بر دو گونه است: علم دینها و علم بدنها
این دو علم «دین و بدن» هر دو فقیه یا طبیب هستند.
همیشه در پی این باش که از فقیه اطاعت کنی نه درپی این باشی که بر او حیله و مکر کنی
اما در پی علم و دین باش نه به دنبال علم بدن
اگر از طرف هردو علم جاه و مقام پیدا کنی و ارجمند گردی
با داشتن هردو علم صاحب و خواجه مرگ و زندگی و در هردو حال با سعادت میشوی و در دنیا و آخرت هم بزرگ خواهی بود.
هرکدام از علوم را که دوست داشتی بخوان آن را تمام کن و تا آخر ادامه بده.
فقط به هدف خود فکر کن که این بهتر از هرچیز دیگر است.
من به تو نصیحت میکنم که هرگز بیکار ننشین.
هرچند سخن به روانی و لطافت آب هم بوده باشد با این همه کم گفتن بهتر است.
اگرچه آب زلال و پاک است و از خوردن آن لذت میبریم
همیشه سخن بگو ولی سخنانت باارزش باشد تا از این سخنانت بهرهی زیادی برده شود.
چیز کم بهایی چون خشت بسیار میتوان تولید کرد و سخن کمبها نیز بسیار میتوان گفت لیکن سخن چون دُر گفتن دشوار است و از آن فقط میتوان لاف زد
مروارید از آب و خاک اینقدر زیبا شده و اصل آن پاک است.
تا مروارید سالم و درست است گنج کانهاست و ارزش جواهراتی دارد و چون خرد و ریزه ریزه شود در مفرحها به کار میرود و داروی امراض روانی است.
گاهی اوقات یک دسته گل رز از صدتا خرمن گیاه هم بهتر است.
اگر صدتا ستاره هم وجود داشته باشد بالاخره آفتاب طلوع میکند.
اگرچه به این همه ستاره آسمان روشن است ولی افروختگی در آتش است.
(ثروتیان، ۱۳۶۴: صص ۴۲۶-۴۲۳)
تفسیر ابیات: در نصیحت فرزند خویش
با توجه به معنی ابیات نظامی میگوید: در گزینش دوست باید محتاط بود و به فرزندش محمد سفارش میکند تا همصحبت نیکنام برگزیند تا به وسیلهی وی سرانجام نیک پیدا کند. به علاوه همنشین خوشسخن بهتر از یاوهگوی است. عیب همنشست بد همین بس که نام آدمی را به زشتی بر دیگران میافکند. برای حفظ گوهر شخصی بایست از آدم بدگوهر دوری جست زیرا چنین آدمی فاقد صفت وفاداری است.
همچمیم از دوستی با دورویان نیز باید حذر کرد زیرا ظاهر و باطنشان یکی نیست. اینان در مقابل آدم موافقتر از نور و در غیاب منافقتر از سایهاند. چنین کسانی در آدم عیب و ایراد را میبینند. آدمیان کینهجویند که در زبان دم از محبت میزنند. گفتار این دسته از افراد حتی ارزش آزمایش هم ندارد. آنها رازنگهدار نیستند و دوستی و دشمنیهایشان بر مبنای نیازهایشان است. به علاوه در انتخاب دوست به دوست دانا بسیار تاکید شده است. تا آنجا که دشمن دانا بهتر از دوست نادان مورد تأیید قرار گرفته اما دوست واقعی کسی است که زهر تو را شکر و عیب تو را هنر داند. دوست یعنی پردهدار. لیکن دورویان پردهدرند. آنان با تو دوستند اما هنگام ضرورت غیبشان میزند. انتخاب دوست بسیار مشکل است و از آنجا که انسان ناگزیر از انتخاب دوست میباشد توصیهی نظامی بر این اصل استوار میشود که قبل از شناخت گوهر و ذات دوست نباد رازی بدو سپرد.
سخن همچون آب روانی است که زیاده خوردنش مایهی ملال است. کمگویی و گزیدهگویی بهتر است زیرا دستهای گل خوشبو ازخرمنی گیاه هرزه نیکوتر میباشد. طبیعی است که آفتاب ارجمندتر از تمام ستارگان است چرا که از همهی آنها تابش بیشتری دارد.
(ثروت، ۱۳۷۰: صص ۱۶۸-۱۶۶)
«عاشق شدن لیلی و مجنون بر یکدیگر»