شیتو وادیت در تحقیق خود از نسبت Q توبین به عنوان فرصت رشد استفاده کردهاند و آن را حاصل تقسیم ارزش بازار دارایی های شرکت بر ارزش دفتر دارایی ها فرض کردهاند وبیان می نمایند که اگر ارزش بازار فقط منعکس کننده ارزش ثبت شده دارایی های شرکت باشد آنگاه ۱ = Q خواهد شد ،اگر ۱ <Q باشد نشانه این است که ارزش بازار بیشتر از ارزش ثبت شده دارایی ها شرکت خواهد بود و توبین بالا مشوقی است برای سرمایه گذاری کردن در شرکت میباشد، اگر ۱> Qباشد نشانه این است که ارزش بازار کمتر از ارزش ثبت شده دارایی های شرکت است .
گرونینگ[۲۷] بیان کرد Qتوبین معیاری پیشرو در اندازه گیری عملکرد مالی است که استفاده زیادی از آن در مطالعات گوناگون شده است ، این نسبت قادر است مشخص کند شرکت از نظر مالی در آینده چگونه عمل خواهد کرد.(گرونینگ،۲۰۰۸)
چانگ در تحقیق خود Q توبین را تعریف کرد که این نسبت برابر ارزش بازار اوراق بهادار شرکت به ارزش جایگزینی دارایی های مشهودش است (چانگ،۱۹۹۴)
به اعتقاد توبین با افزایش ارزش جایگزینی دارایی ها وتجهیزات ، ضریب Qکاهش خواهد یافت در چنین مواقعی شرکت تمایل پیدا میکند به اینکه ، به جای ساخت یا خرید تجهیزات و ماشین آلات اقدام به تملک شرکت های دیگر نماید . تئوری پیشنهادی توبین در بین صاحب نظران اقتصادی ومالی دهه ۱۹۹۰ مقبولیت فراوانی یافت. امروزه نیز ضریب Q توبین در بررسی وتحلیل وضعیت مالی شرکت ها مورد استفاده قرار میگیرد. بدین معنی که سرمایه گذارانی که قصد خرید سهام شرکتی را دارند، قبل از مبادرت به انجام این کار ابتدا ضریب Q را برای آن شرکت محاسبه میکنند، ضریب Q توبین بالاتر نشان دهنده این است که ارزش جایگزینی تأسیسات و ماشین آلات آن شرکت پایین بوده و بالعکس. لذا در شرایط مساوی شرکت هایی که از ضریب Q بالاتری برخوردارند مناسب تر میباشند . وی معتقد بود که این نسبت میتواند برای برآورد وجوه سرمایه گذاری آتی و به تبع آن به عنوان یک شاخص خوب برای شرایط کلی اقتصاد مورد استفاده قرار گیرد. در واقع هدف وی برقراری یک رابطه علت و معلولی بین شاخص Q توبین ومیزان سرمایه گذاری انجام شده توسط شرکت بوده به طوری که اگر شاخص Q توبین محاسبه شده برای شرکت بزرگتر از عدد یک باشد ، شرکت انگیزه زیادی برای سرمایه گذاری ورشد دارد و اگر این نسبت کوچکتر از یک باشد، نشان دهنده آن است که شرکت وضعیت مطلوبی ندارد و سرمایه گذاری در آن متوقف خواهد شد بنابرین بدیهی است اگر از تمامی فرصت های سرمایه گذاری به طور مطلوب بهره برداری شود ارزش نهایی Q توبین به سمت عدد یک تمایل پیدا میکند. سپس توبین عنوان کرد که با بهره گرفتن از این نسبت می توان عملکرد شرکت ها را به طور مطلوبتری اندازه گیری کرد. مدل Q توبین در واقع توسط جیمز توبین و ویلیام برنارد در سال ۱۹۶۸ ارائه شد. آن ها سعی میکردند تا توضیح دهند که چگونه بازارهای مالی، سرمایه گذاری را نظم بخشیده و اینکه چگونه می توان به یک سرمایه گذار برای یافتن بازارهای جذاب و غیرجذاب ، از نقطه نظر ارزش یاری رساند. بر اساس این مدل ، یک شرکت در صورتی که ارزشش در بازار بالا رود اقدام به سرمایه گذاری بیشتر خواهد کرد و در حالتی که ارزش آن کاهش یابد، از سرمایه گذاری خود خواهد کاست.
تسنگ وتانگ بیان کردند که باید به این نکته توجه کرد که از نسبت Q توبین در بررسی های سرمایه گذاری غیر پولی و عملکرد شرکت استفاده وسیعی شده است ولی تلاش کمی برای به کارگیری این نظریه در ارزیابی سرمایه انسانی انجام گرفته است، چون ارزش بازار وارزش جایگزینی سرمایه انسانی به طور مستقیم قابل اندازه گیری نیست.
میلرو مودیلیانی در سال ۱۹۸۵ با ارائه نظریاتی ابراز کردند که با وجود مفروضات خاصی از جمله وجود بازار رقابت کامل نبود مالیات بردرآمد، نبود هزینه های ورشکستگی، نبود هزینه های نمایندگی و وجود تقارن اطلاعاتی در بین فعالان بازار سرمایه و جایگزینی منابع تأمین مالی داخلی با خارجی، مدیران نمی توانند صرفاً به واسطه ایجاد تغییر در ترکیب منابع تأمین مالی، ارزش شرکت را تغییر دهند. به عبارت دیگر ارزش شرکت، مستقل از ساختار سرمایه آن است.
مزایای نسبت Q توبین:
الف) سادگی محاسبه برای استفاده کنندگان وتحلیلگران مالی.
ب) سهولت دسترسی به اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه آن «در مدل ساده Q».
ج) در ایران به علت عدم وجود اوراق قرضه وسهام ممتاز منتشره توسط شرکت ها ، محاسبه آن ساده است.
د) معیاری است که بیشتر مبتنی بر اطلاعات بازار است بنابرین نقاط ضعف معیارهای مبتنی بر سود حسابداری را ندارد.(صالحی، ۱۳۸۰)
۲-۵ فرضیه کارایی بازار[۲۸]
اولین بار فاما، در سال ۱۹۷۱ با طرح فرضیه کارایی بازار بیان داشت: قیمت منعکس کننده تمامی عناصری است که برای یک دارایی سرمایه ای درک می شود. طبق این فرضیه قیمت اوراق بهادار به سرعت کلیه اطلاعات موجود را در خود منعکس میکند(بیانگر اثر و ارزش اطلاعات است). بدین ترتیب قیمت اوراق بهادار برحسب عرضه و تقاضا تغییر میکند و به نقطه دیگری میل میکند.
در این بازار ارزش سهام منصفانه تعیین میگردد زیرا تمامی اطلاعات مربوط به آن در قیمت بازار منعکس شده است. هر اطلاعات جدیدی که میآید سریعاٌ قیمت اوراق بهادار را تحت تاثیر قرار میدهد چون تعداد زیادی خریدار و فروشنده وجود دارد، امکان دستیابی به بازده غیر عادی وجود ندارد.
فاما در تحقیق خود کارایی را به انواع و سطوح مختلفی تقسیم بندی می نمایید که در ادامه به بررسی می پردازیم:
۲-۵-۱ انواع کارایی:
الف: کارائی تخصیصی: زمانی بازار به کارائی تخصیصی خواهد رسید که تخصیص منابع مالی به بهترین موقعیتهای سرمایه گذاری اختصاص یابد به عبارت دیگر منابع محدود مالی که از طریق پس اندازکنندگان ایجاد میگردد، به طرحهایی اختصاص یابد که بالاترین سطح درآمد مورد انتظار را در آینده خواهند داشت.
ب: کارآئی عملیاتی: کارائی عملیاتی زمانی حاصل می شود که عملیات واسطه گری با حداقل هزینه ممکن انجام شود. این موضوع باید در سطح بازار به طور کلی و در هر معامله بطوراخص صادق باشد .
ج: کارآئی اطلاعاتی: کارایی اطلاعاتی زمانی حاصل می شود که قیمت اوراق بهادار منعکس کننده کامل اطلاعات موجود در دسترس باشد اگر در بازاری به کارایی اطلاعاتی برسیم سرمایه گذاران نمیتوانند با داشتن اطلاعاتی خاص به سود غیرعادی و غیر معمول دسترسی داشته باشند.
۲-۵-۲ سطوح مختلف کارایی
سطوح مختلف کارایی را می توان به سه سطح زیر طبقه بندی نمود :
-
- کارایی ضعیف)دایره داخلی)[۲۹]
-
- کارایی نیمه قوی (دایره میانی)[۳۰]
- کارایی قوی (دایره بیرونی)[۳۱]
نمودار ۲-۱) سطوح کارایی بازار و اطلاعات در ارتباط با هر کدام
۲-۵-۳ مفروضات بازار کامل سرمایه
۱- در بازار سرمایه رقابت کاملا آزاد حاکم است.
۲- تمام دارایی ها به طور نامحدود تنوع پذیر هستند.
۳- تعداد بسیار زیادی فروشنده و خریدار برای هر دارایی وجود دارد.
۴- هیچ سرمایه گذاری آن قدر توان مالی ندارد که بتواند بر قیمت بازار یک دارایی اثر بگذارد.
۵- هیچ شخص وام دهنده یا وام گیرنده آن قدر توان مالی ندارد که بتواند نرخ های بهره بازار را تحت تأثیر قرار دهد.
“