تأمل بیشتر روی موضوع
آگاهی از انگیزهها و علایق دانشآموزان
آگاهی معلم
آگاهی از میزان ارزشمندی موضوع از نظر دانشآموزان
آگاهی از میزان برخورداری دانشآموزان از مهارتهای خودتنظیمی
تکیهگاهسازی در به کارگیری مهارتهای خودتنظیمی (شناختی، فراشناختی و انگیزشی)
آموزش
تسهیل یادگیری موضوع
کمک به یادگیرندگان نسبت به موضوع
ایجاد علاقه در یادگیرندگان نسبت به موضوع
کمک به دانشآموزان در نسبت دادن موفقیتها و شکستها به خود
ارائه بازخورد صریح در راستای رفع کج فهمیهای یادگیرندگان
ترتیب و توالی محتوا براساس دانش و تجارب قبلی یادگیرنده
محتوا
فعال بودن یادگیرنده در محتوا
پس از بازنگری در طبقهبندی اولیه و مطالعهی مجدد کلیهی کدها، طبقهبندی نهایی زیر بدست آمد که در جدول ۲-۴ آمده است و مقوله های آن به طور مختصر تشریح میگردد.
الف) یادگیرنده در نظریهی یادگیری زایشی
براساس یافته های حاصل از یادگیرنده ۲ نقش اساسی در این نظریه ایفاء میکند. یکی خلق معنا و دیگری فعال بودن در جریان یادگیری است.
نقش اول یادگیرنده در نظریهی یادگیری زایشی، خلق و زایش معنا، در این نظریه برای این که یادگیرنده به قابلیت خلق و زایش معنا برسد، او باید قادر باشد تا اطلاعات و داده های جدید را به قدیم خود مرتبط سازد و از آنها برای خود معنا و مفهوم جدیدی خلق کند. همچنین در زمانی که او در رابطه با موضوع از اطلاعات چندانی برخوردار نیست، باید سعی کند تا اطلاعات جدید را به یکدیگر با بهره گرفتن از راهبردهای شناختی خود مرتبط سازد و از این طریق به خلق معنا بپردازد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نقش دوم یادگیرنده در نظریهی یادگیری زایشی، فعال بودن در جریان یادگیری، برای این که یادگیرنده فعال باشد، مطابق با این نظریه او باید به محرکها توجه کند، گرچه این کار به طور انتخابی و از روی اراده اتفاق میافتد، در فرایند یاددهی-یادگیری مشارکت کند (که ممکن است این کار از طریق پاسخگویی به پرسشها، انجام تکالیف و نظایر آنها اتفاق میافتد). همچنین مطابق با نظریهی یادگیری زایشی برای این که یادگیرندهای فعال تلقی شود، او باید قادر به بکارگیری مهارتهای خودتنظیمی (اعم از شناختی، فراشناختی و انگیزشی) طی فرایند یاددهی- یادگیری باشد.
ب) معلم در نظریهی یادگیری زایشی
براساس یافته های حاصل از این پژوهش، معلم در نظریهی یادگیری زایشی به طور کلی باید ۶ نقش اساسی را ایفاء نماید که عبارتند از: داشتن یک درک صحیح و درستی از نظریههای یادگیری زایشی، فعالسازی دانش و تجارب پیشین یادگیرنده در رابطه با موضوع، فرصتدهی به یادگیرندگان، شناخت یادگیرندگان، آموزش و نهایتاً به کارگیری فنون انگیزشی.
معلم در نقش اول باید درک صحیح و درستی از نظریهی زایشی داشته باشد. برای این نقش او باید وظایف زیر را انجام بدهد: او باید از فرآیندهای یادگیری زایشی به خوبی آگاه باشد و سعی کند در قسمتهای مختلف تدریس خود آنها را به کار گیرد. وظیفهی دوم آگاهی از وجود رابطه مستقیم بین سطح سؤالات با سطح خلق معنای یادگیرندگان است که هر چه سؤالات عمیقتر باشد، احتمال این که یادگیرندگان به درک عمیقی از موضوع دست یابند، بیشتر است. همچنین در این نقش معلم باید بداند که رابطه مستقیمی بین بررسی موضوع از دیدگاه های مختلف و سطح درک و فهم یادگیرندگان از موضوع وجود دارد که اگر موضوع از چند جنبه مورد بررسی قرار بگیرد، احتمال این که یادگیرندگان به درک و فهم عمیقی از موضوع برسند افزایش پیدا میکند.
او در نقش دوم باید به فعالسازی دانش و تجارب پیشین یادگیرندگان بپردازد: معلم در این نقش خود مطابق با نظریهی یادگیری زایشی باید وظایف زیر را انجام بدهد: برای فعالسازی دانش قبلی یادگیرندگان از طرح سؤال، سناریوی مبتنی بر مسأله، داستان و نظایر آنها استفاده کند، اما در هر یک از آنها یادگیرندگان باید نقش فعالی ایفاء کنند تا به عنوان یادگیری زایشی محسوب گردد. از جمله وظایف دیگری که معلم در این نقش باید ایفاء کند، جلب توجه یادگیرندگان به موضوع است که این کار را میتواند از طریق طرح سؤال، مثال و مواردی از این قبیل انجام دهد تا زمینهی لازم را برای خلق معنای یادگیرندگان مهیا سازد. وظیفهی بعدی او در این نقش طراح سؤالات عمیق در رابطه با موضوع است به طوری که یادگیرندگان برای پاسخگویی به آن از دانش و تجارب پیشین خود استفاده کنند.
نقش سوم معلم، فرصتدهی به یادگیرندگان است. در این نقش معلم باید به یادگیرندگان در جریان فعالیتهای یاددهی- یادگیری فرصت لازم را بدهد تا آنها روی درک و فهم خود کنترل داشته باشند و آنها را مورد بازبینی قرار دهند. همچنین از جمله وظایف دیگر معلم در این نقش، فرصت دادن به یادگیرندگان است تا آنها قادر باشند که از راهبردهای یادگیری خود به طور مناسب برای خلق معنا استفاده کنند و نهایتاً معلم باید فرصت لازم را به یادگیرندگان بدهد تا آنها بتوانند روی موضوع تأمل کنند.
نقش چهارم معلم، شناخت یادگیرندگان است. در این نقش مطابق با نظریهی یادگیری زایشی معلم باید شناخت لازم را از یادگیرندگان داشته باشد. برای این کار او باید وظایف زیر را انجام دهد: از انگیزههای دانشآموزان به طور کلی مطلع باشد، از ارزشدهی آنها نسبت به موضوع آگاه باشد. زیرا آنها بر اساس میزان ارزشی که برای موضوع قائل هستند با آن درگیر میشوند. از جمله وظایف خیلی مهم معلم در این نقش آگاهی از میزان خود-تنظیمی یادگیرندگان است که در آنها طی فرایند یادگیری تا چه اندازه از این مهارتها بهره میبرند.