«پاینده باد رویش دنبالهدار ما
سرسبز باد مزرعهی انتظار ما
مهمانی و شهادت و ایثار میدهد
در جشن پایدار شقایق نگار ما
پای ظهور طلعت مهدی (عج) است در میان
زیبد که عاشقانه بود کار و بار ما»(طهماسبی، ۱۳۸۷، صص۲۸۷)
«دل، شیخ نشابور، دل، پیر هرات است
دل، نورمحمد (ص)، عطر صلوات است
دل گفتم و این دل، سجادهی مکّه است
تسبیح مدینه است، مُهر عتبات است»(قزوه، ۱۳۸۷، ص۱۳۹).
«وتو لیلا ندیده مُردی و یک صبح بارانی
چرید آهوی تنهایی علفهای مزارت را» (کافی، ۱۳۸۷، صص۱۸).
ترکیبسازی یکی از ویژگیهای بارز غزل انقلاب و دفاع مقدس است. واژگان غزل این دوره از شکوه و صلابت مثال زدنی برخوردارند و بسامد واژگان حماسی، عرفانی و دینی درآن فراوان است.
سوگ سرودهها که مربوط به شهدا، مادران شهدا، همسران و فرزندان آنها و جانبازان و…. است از غزلهای سرشارِ رویکردِ عاطفیِ این دورهاند.
دین و مفاهیم دینی، مدح و مرثیه برای ائمه اطهار و بزرگان دینی در غزل این دوره کم نیست.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
خیلی از غزلهای این دوره مخاطبی هستند یعنی خطاب به شهید یا… سروده شدهاند؛ البته ضمیر جمع نیز در غزل این دوره فراوان است.
ب- مثنوی:
پس از گذشت سالها و بلکه قرنها که قالب مثنوی درانزوا به سر میبرد، شعر انقلاب و جنگ حیات مجدد پیدا کرد و به صورت صمیمی، ساده، روان و گاهی استوار تجلی یافت.
احمدعزیزی و علی معلم بیش از دیگران به قالب مثنوی روی آوردند. مثنویهای احمد عزیزی سرشار از تصویرهای تازه و پرتخیّل و ترکیبهای نو با بهرهگیری ازاصطلاحات زندگی امروزین، ضربالمثلها، آیات، روایات، تکیه کلامها، طبیعت و اصطلاحات روزنامهای و… به دست آمدهاند که از جذبهی اجتماعی و مردمی خاصی برخوردارند. مثنوی«یاس» احمد عزیزی در بارهی حضرت زهرا (س) از مثنویهای معروف اوست.
مثنویهای علی معلم، با نگاه به صلابت زبانِ باشکوه قرون چهارم و پنجم و با تلفیق مضامین تاریخی- مذهبی و زبان مردمان امروز، سروده شدهاند مثنوی«نی» ایشان با موضوع عاشورا مورد اقبال عمومی قرار گرفته است.
علیرضا قزوه در مثنوی بلند«این همه یوسف» شهدای جنگ تحمیلی را وصف نمود و دیگرشاعران این دوره همانند محمد کاظم کاظمی، سیدحسن حسینی، و بیگی حبیب آبادی و غلامرضا کافی و…. در مثنوی سرایی ذوق آزمایی کرده و مثنویهای در خور توجهی سرودهاند.
ج- غزل مثنوی:
گریز از قالب مثنوی به چند بیت مصرّع و بازگشت دوباره به مثنوی تکرار همین قالب بازی، در شعر این دوره تا حدی مرسوم شد. تفاوت غزل - مثنوی این دوره با گذشته، یکسانی زبان غزل و مثنوی است. غزل- مثنوی در بین نسلهای اول تا سوم شعر انقلاب مورد توجه قرار نگرفت؛ اما جسته و گریخته در سالهای اخیر مورد اقبال قرار گرفته است.
د- رباعی و دوبیتی:
رباعی تا قبل از روزگار ما قالبی بود مخصوص اندیشههای فلسفی و کلامی، و دوبیتی نیز قالبی برای بیان احساسات کوتاه عارفانه و عاشقانه شاعران بود؛ اما در شعر انقلاب، مضامین اجتماعی، سیاسی و عرفانی از نوع عرفان شهیدان و… جای مضامین قبلی را گرفت.
«خوشا آنان که جانان میشناسند
طریق عشق و ایمان میشناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان میشناسند»(قزوه، ۱۳۸۷، ص۱۶۴).
تنت خونی، لباست پاره پاره
خودت ماهی و چشمونت ستاره
نمیدونم کجایه قبرت اما
الهی نور بر قبرت بباره (قزوه، همان، ص۱۷۰).
«شب خنجر آبدیده دارد در دست
خورشید به خون تپیده دارد در دست
از گودی قتلگاه بیرون آمد
ای وای! سربریده دارد در دست(کافی، ۱۳۸۷، ص۲۰۶).
ه- قصیده:
قالب قصیده، در شعر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس جایگاه والا و شایستهای ندارد؛ در این دوره، هریک از شاعران به جهت تفنن و شاید تبرک یک یا چند قصیدهای در مدح پیغمبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) یا مسائل اجتماعی سرودهاند؛ اما غیر از شاعران گروه نوگرای پیشکسوت، که شعر گفتن را قبل از انقلاب شروع کرده بودند کسی به صورت جدی به قالب قصیده روی نیاورد؛ البته در بین متأخرین مرتضی امیری اسفندقه، قصیده وارههایی سروده که زبان امروزین دارند و در نوع خود قابل توجه هستند.
و- چهارپاره:
چهارپاره یا همان قالب دوبیتیهای پیوسته یا مثنویهای با مصرعهای دوپاره با اوزان تقریباً بلند، در شعر انقلاب، از حالت درونی و تغزلی بیرون آمد و لباس حماسی و رزمی پوشید. ساعد باقری، سلمان هراتی، حمداله رجایی بهبهانی، حسین اسرافیلی، محمدرضا عبدالملکیان، سپیده کاشانی و…از چهارپاره سرایان این دورهاند.
به دلائل مختلف از جمله ویژگی ذاتی چهارپاره، که قالبی شُل و غیر مستحکم است آن چنان مورد اقبال شاعران این دوره قرار نگرفت.
ز- شعرآزاد:
شاید در ابتدا حمید سبزواری و علی معلم و بعضی از پیشکسوتان شعر انقلاب به گونههای شعری نیمایی و سپید روی خوش نشان ندادند، اما شعر نیمایی و سپید، سرانجام محمل بسیار راهوار و مناسبی شد برای آن چه شاعران انقلاب نتوانسته بودند حرفهای خود را در قالبهای کلاسیک بزنند، واژگانی که مجوز ورود به غزل و قالبهای کلاسیک را به دلیل فضای خاص آن قالبها نداشتند به راحتی هرچه تمامتر در شعر نیمایی و سپید این دوره جولان کردند.
طاهره صفارزاده، قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، علی موسوی گرمارودی، سلمان هراتی، علیرضا قزوه، محمدرضا عبدالملکیان، از نیمایی و سپید سرایان انقلاب به حساب میآیند.