کنایه از صفت، کنایه از موصوف، کنایه از نسبت
۲-۵- استعاره
سابقاً در مقدمه این فن معنی حقیقت و مجاز و اقسام آنها تا حدی روشن شد و تعریف هر دو قسم مجاز یعنی استعاره و مجاز مرسل اجمالاً بدست آمد.
از نظر لغوی ، استعاره از باب استفعال و معنی آن چیزی را به عاریت خواستن است.[۳۹]
تعریف- استعاره در لغت به معنی طلب کردن چیزی به صورت عاریه و در اصطلاح لفظی است که استعمال شود در غیر معنای اصلی که موضوع له باشد به خاطر علاقه مشابهتی که بین معنی اصلی و معنی مستعمل فیه است و با بودن قرینه مانع از اراده معنی اصلی میشود مانند کلمه اسد در رایت اسداً یرمی که در لغت یعنی شیر و در این جا استعمال شده است در «مرد شجاع» بواسطه شباهتی که مرد شجاع به شیر دارد در صفت شجاعت، بنابراین استعاره مبنی است بر تشبیه، بلکه میتون گفت استعاره تشبیهی است مختصر که از ارکان آن فقط مشبهٌ به را ذکر نموده و باقی را حذف کردهاند پس مثال مذکور در اصل چنین بوده: رأیت رجلا شجاعاً کالاسد یرمی ، مشبه و ادات تشبیه و وجه شبه را حذف کرده و اسد را باقی گذاشته و آن را به قرینه یرمی، مقرون نمودهاند تا دلالت کند بر این مراد اسد رجل شجاع است.[۴۰]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
به عبارت دیگر، در هر استعاره، سه امر مطرح است:
علاقه میان معنای حقیقی و مجازی، که همان علاقه مشابهت است.
قرینه صارفه و بازدارنده معنای حقیقی وجود دارد.
یکی از دو طرف تشبیه محذوف است.
مانند رأیتُ أسداً یرمی (دیدم شیری را که تیراندازی میکرد).
این جمله در اصل؛ «رأیت رجلاً کالأسد فی الشجاعه یرمی» بوده که لفظ مشبه (رجل) و ادات تشبیه (کاف) و نیز وجه شبه (شجاعت) حذف گردیده و گویند با اعتماد بر کلمه «یَرمی» از لفظ اسد، مرد شجاع را اراده کرده است.[۴۱]
ارکان استعاره
استعاره دارای چهار رکن است:
مستعار له. معنای مجازی لفظ ، که مطابق است با مشبّه در تشبیه ، مانند لفظ «رجل» در مثال بالا.
مستعار منه. معنای حقیقی لفظ ، که مطابق است با معنای مشبّه به در تشبیه ، مانند لفظ «اسد» در مثال بالا که همان «حیوان درنده» است.
لفظ مستعار. لفظی است که در غیر معنی حقیقی به کارگرفته شده است که برابر است با لفظ مشبّهٌ به ، مانند لفظ «اسد» در مثال بالا.
جامع. همان وجه شبه بین مستعارٌله (مشبّه ) و مستعارٌ منه (مشبّهٌ به ) است، مانند شجاعت در مثال بالا.[۴۲]
همانطور که ذکر شد در استعاره، وجــه شبه و ادات تشبیــه ذکر نمیشود، بلکه اصل تشبیه نیز مورد توجه نبوده وگوینـده میخواهد بگوید که مستعار له، عین مستعار منه است.
مثال دیگر: اللهُ وَلِی الَّذِینَ امَنُوا یُخرِجُهُم مِن الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ[۴۳]
در این آیه، هدایت به «نور» و ضلالت به «ظلمت» تشبیه شده، سپس مشبه (هدایت) حذف گردیده و مشبهبه (نور) باقی مانده، بــه طوری که مشبه به در برگیرنده معنای مشبــه نیز میباشد، زیرا روشنایی و نور، انسان را بــه هدف و مقصد میرساند؛ با این تفاوت که مشبه به ، معنای مشبه را روشنتر میکند، زیرا ظلمت و نور از امور محسوس و هدایت و ضلالت از امور معقولاند و در نتیجه، دلالت محسوس بر معقول، روشنتر است.[۴۴]
فرق استعاره با مجاز مرسل
از بحثهای پیشین دانسته شده که فرق اساسی میان استعاره و مجاز مرسل، در نوع علاقه و ارتباط میان معنای حقیقی و مجازی است، چرا که علاقه در اوّلی، مشابهت و در دومی، غیر مشابهت (سببیت و …) است.[۴۵]
تقسیمات استعاره
استعاره به اعتبارات گوناگون، دارای تقسیماتی است که برخی از آنها عبارتاند از:
تقسیم استعاره به اعتبار ذکر یکی از دوطرف آن:
الف : تصیرحیه، مکنیّه
ب : وفاقیّه ، عنادیّه
تقسیم استعاره اعتبار لفظ مستعار:
اصلیه، تبعیه
تقسیم استعاره به اعتبار ملائمات :
مرشّحه، مجرّده، مطلقه[۴۶]
۲-۶- استعاره تصریحیه و مکنیّه
استعاره تصریحیه : آن است که فقط مستعار منه (مشبه به) ، در جمله ذکر شود.
استعاره تصریحیه مانند این شعر:
فأَمطرت لُؤلؤاً مِن نَرجس و سَقت | وَرداً وَ عَضَّت عَلیالعُنّابِ بالبَرَدِ[۴۷] |
شاعر در این شعر، مروارید را برای اشکها، نرگس را برای چشمان، گُل را برای گونه ها، عُنّاب را برای سرانگشتان و تگرگ را برای دندانها استعاره آورده است. بنابراین در این شعر، پنج استعاره تصریحیه وجود دارد.
یکی درخت گل اندر میان خانه ماست | که سروهای چمن پیش قامتش پَستند |