بیوفایی ، فراموشکاری ، قدرشناسی، احترام هنگام نیازوبی اعتنایی هنگام بینیازی خشونت و قساوت، تنها به فکرخود بودن وازدیگران بی خبرماندن ومانند آن ، همه نقایص روحی واخلاقی هستند که ریشه در فقر عاطفی دارند.
خانواده نخستین کانونی است که باید درآنجا عاطفه انسانی را در کودکان پروراند مهروعطوفتی که ازسوی مادر وبستگان نزدیک دیگرازقبیل پدروخواهروبرادرنثارکودک می شود از هیچ کس دیگرنمی تواند دریافت کند هیچ پرستاری قادرنیست نقش طبیعی مادررا درزندگی طفل بازی کند وجای خالی او را پرکند ، زمانی که مادربا هیجان عاطفی خاصی طفل را در آغوش خود می فشارد وبه او شیرمی دهد ویا زمانی که به زبان کودکانه وبا تمام وجود با فرزند خود سخن میگوید وبرق عشق ومحبت از چشمان او می جهد وتا اعماق وجود طفل نفوذ میکند و هنگامی که مادرفرزند خود را شب در کنار خود پناه میدهد و او را نوازش میکند شیرینی محبت را به طفل خردسال خود می چشاند وگرمای عشق و عاطفه را دروجود کودک می پروراند و او را با اکسیر عشق و کیمیای محبت آشنا میسازد. کودکانی که این نیروی معنوی را از خانواده نمیگیرند قادر به پرورش عاطفی خود نمیشوند. بررسیهای انجام شده درمورد کودکانی که درپرورشگاه بزرگ میشوند یا به علت جنگ یامتلاشی شدن خانواده ویا به هرعلت دیگردورازخانواده بزرگ میشوند نشان می هد که اینگونه کودکان با وجود رسیدگی ها و مراقبت های بسیارازیک خلاء عاطفی شدید رنج میبرند. (یوسفیان ،۱۳۸۶: ۸۰)
۲-۱-۱۲- پرورش عاطفی فرزند:
ازهدفهای اساسی درتربیت کودکان ، پرورش عاطفی آن ها است منظور از عاطفه، استعداد وگرایش فطری و درونی است که پشتوانه نوع دوستی درانسان است. بر اساس این استعداد فطری انسان قادراست گرایش درونی بر اساس مهرومحبت به همنوع خود پیدا کند وازاین راه با اوپیوند قلبی وانس والفت بیابد.
استعداد عاطفی در انسان سبب رشد بسیاری از کمالات می شود این کمالات شامل امتیازاتی است که بر اساس دیگر خواهی درانسان پدید میآید ازقبیل محبت ودوستی، فداکاری وازخود گذشتگی عفو و گذشت ، بذل وبخشش، همکاری و دلسوزی وبه طورکلی مقدم داشتن دیگران برخود.
برای بهبود کیفیت زندگانی کودکان لازم است چند عقیده ای که در واقع هیچ پایه واساسی ندارند ازبین بروند یکی اینکه داشتن فرزند مهمترین، آسانترین و تنها راه ارضای حس زنانگی است . دیگراینکه نوزاد مثل یک دستگاه تلویزیون یا یخچال، خلاء زندگی خانواده را پرمی کند.این عقیده که داشتن فرزند ازدواج نا موفق را استحکام می بخشد. اینکه فرزند مثل سایرمایملک پدر و مادر است که میتوانند ازحقوق انحصاری آن بهره مند شوند. درنهایت کودک تنها امانتی موقت در نزد آن ها است لازم است تأکید بر اهمیت حقوق پدر و مادر جای خود را به تأکید بیشتر بر وظایف پدرو مادر بدهد و نیز به جای آنکه کودک را به عنوان یکی ازاموال شخصی تلقی کنند .حقوق اورا برای برخوردارشدن ازمراقبتی محبت آمیزبه رسمیت بشناسند. (ترجمه ایجادی و شافعی مقدم، ۱۳۸۶: ۱۱۷)
۲-۱-۱۳- محبت مهمترین عامل سلامت روح فرزند:
محبت نیاز اساسی وطبیعی کودک وهرانسان دیگراست واساس رشد و سعادت اوبدان بستگی دارد یکی از عللی که آدمی از تنهایی گریزان ودرجمع سرخوش است این است که درتنهای محبت نیست و تمایلات آدمی در آن بر آورده و ارضاء نمی شود. محبت برای کودک یک نیازمهم است از آن بابت که رشد جسمی و روانی او در سایه آن است طفلی که محبت نبیند هرگز بزرگ نخواهد شد و رشد نخواهد کرد .
بررسیهای متعدد درباره کودک ثابت کردهاست که محبت مهمترین عامل سلامت روح کودک و عدم آن موجب نابهنجاری روانی است .کمبود محبت مشکلاتی را پدید می آورد که نه تنها برای خود طفل زیان بخش است بلکه زمینه را برای آشفتگیهای اجتماعی فراهم میسازد هیچ چیز به اندازه محبت والدین طفل را آرام و مطمئن نمی سازد به همین نظر روانشناسان تربیتی آن را تنها نقطه امید و شادی و نشاط کودک ذکر کردهاند .محبت موجبی برای سازندگی در کودک است از طریق آن می توان بسیاری از نا بهنجاری های اخلاقی را در او اصلاح کرد و کودک را به جهت مورد نظر سوق داد . میزان سازندگی در کودک بستگی به میزان محبت اندیشی والدین دارد و وابسته به میزان اعتمادی است که طفل به مهر ومحبت والدین دارد . یک تعریف ساده یک دلجویی حتی سطحی گاهی مسیر زندگی آدمی را عوض میکند و پایه های فساد اخلاقی را در هم می شکند.محبت زمینه ای برای تشکیل اخلاق در ذهن کودک است طفل به هنگامی که در محیط محبت آمیز رشد میکند قادر می شود در بزرگی با مشکلات مواجه شود بدون اینکه اضطراب و تشویش داشته باشد و نیز فراموش نکنیم برای اینکه در آینده انسانی پر مهر و فردی دارای رفتار محبت آمیز باشیم ناچاریم در دوران کودکی به او محبت کنیم وراه محبت کردن را به او نشان دهیم (قائمی،۱۳۶۳: ۱۴۴)
انسان موجودی است با نیازهای متعدد که نمی توان او را ازنیازهایش جدا ساخت. برخی ازاین نیازها مربوط به جسم وتن وبعضی مرتبط با روح وروان اواست . بخشی ازاین نیازها در زمینه حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اوست و بخش دیگردرزمینه مسائل فرهنگی، اخلاقی ومذهبی و… البته این نیازها به جهت رتبه واهمیت واولویت نیز قابل تقسیم هستند. اما آنچه مسلم است این نیازمندی وفقر لازمه وجودی انسان برای طی مراحل کمال درتقرب الی لله است که درمسیرتعلیم وتربیت دینی باید به صورت مناسب ومتناسب با مراحل رشد انسانی به آن ها پاسخ داده شود. (نیک خو،۱۳۸۷: ۹۵).
از نظر اسلام تبادل محبت ومهرورزی باید ازدوران کودکی آغازوپایه ریزی بشود وبهترین وبرترین کسانی که باید آن را پایه گذاری میکنند پدرومادر، مخصوصاً مادراست به همین جهت تمام مربیان را امر به محبت به کودکان می کند. پیامبراسلام (ص) (بارها در تاریخ زندگی ایشان گزارش شده است) که نسبت به کودکان ابرازعلاقه ومحبت میکردند دربازیها وتفریحات کودکانه آنان را کمک میکردند ودرحق کودکان دعا نموده وآن ها را برای خیروصلاح تشویق میکردند. شعرهایی منسوب به فاطمه زهرا(س) است که در حال بازی کردن فرزندانشان می خوانند. این اشعارهمچون زمزمه هایی آگاهی بخش و آکنده مهرومحبت گوش وهوش فرزندان را می نواخت به عنوان نمونه روایت کردهاند که فاطمه زهرا (س) خطاب به امام حسن (ع) چنین می خوانند :
اَشبِهِ اَباکَ یا حَسَنُ وَاخلَع عَنِ الحَّقِ الرسَن
واعبُد الهَا ذامَنَــن وَلا تُــوالِ ذَا الحَسَـن
حسن جانم همانند پدرت باش وحق را ازبند رها کن
خدای صاحب احسان ومنت را بندگی کن وازکینه ورزان پیروی مکن .
آری این کودک از اینکه دردامان گرم مادرآرمیده وازنگاهها ونوازشهای محبتآمیز او بهرهمند میشود احساس لذت میکند. مراقبت وحمایت نمودن، خواندن وزمزمه کردن ولبخند زدن مادر بر روی کودک نشانه های مهرورزی به فرزندش است که کودک آن را به خوبی دریافت میکند . به یقین محبت و مهربانی در خانواده پایه اساسی پرورش صحیح عواطف کودک است و در پرتوآن میتوان احساسات کودک را به خوبی هدایت نمود واو را به راه صحیح ومسیرسعادت بخش سوق داد. بینش اسلامی حتی برای تحریک وتحریض جامعه انسانی به انجام کارهای نیک وشایسته وبازداشتن آنان از بدی ها وکژی ها به عنصر محبت ومهرورزی تکیه کرده وبا زبان احساس و عاطفه سخن گرفته است برای نمونه می توان به آیاتی اشاره کرد که خداوند دوستی خود را با گروه مورد نظراعلام داشته است.
به عنوان مثال:
«اِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَوابین» ( بقره :۲۲۲)
“